خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا: صداقت یکی از پایه های شکل دهنده به ساختمان ارتباطات است.
در آیه ۱۱۹ سوره توبه آمده است: «یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصادِقِینَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید. [۱]
در این که منظور از صادقین چه کسانی است، اگر به خود قرآن مراجعه کنیم در آیات متعددی صادقین را تفسیر کرده است.
در آیه ۱۷۷ سوره بقره آمده است:
«لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ وَالْمَلائِکَةِ والْکِتابِ وَالنَّبِیِّینَ وَ آتَی الْمالَ عـَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَالصّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَالضَّرّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» [۲]
در این آیه ابتدا این گمان را که نیکی روی نمودن به طرف مشرق یا مغرب به عنوان قبله باشد نفی می کند و سپس می فرماید: بلکه نیکی کسی است که به خدا و روز آخرت و ملائکه و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان داشته باشد و مال خود را با آنکه دوستش میدارد به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و راه ماندگان و دریوزگان و بردگان بدهد و نماز را بپا دارد و زکات بدهد و کسانیند که به عهد خود وقتی عهدی میبندند وفا میکنند و از فقر و بیماری و جنگ، خویشتن دارند اینان هستند که راست گفتند و همینهایند که تقوی دارند.
تفسیر المیزان از آیه ۱۷۷ سوره بقره
علامه طباطبائی می فرماید این آیه سه بار نیکوکاران را شناسانده و حقیقت حال آنها را بیان نموده است : بار اول در همه مراتب سه گانه اعتقاد و اعمال و اخلاق (از من آمن ... تا حین الباس) بار دوم با عبارت (اولئک الذین صدقوا) و بار سوم با عبارت اولئک هم المتقون. [۳]
سپس به توضیح عبارات به کار رفته در بار اول می پردازد و آنگاه می گوید:
اما اینکه بار دوم آنها را با «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا» شناسانده به خاطر این است که این وصفی است که تمامی فضائل علم و عمل را در بر میگیرد، چرا که صدق با جمیع اخلاق یعنی عفت و شجاعت و حکمت و عدالت (چهار ریشه اخلاق فاضله) و فروع آنها مصاحب و همنشینی دارد. چرا که انسان به غیر از اعتقاد و قول و عمل، چیز دیگری ندارد و وقتی صادق شد این سه چیز با هم مطابق می شود در نتیجه انجام نمی دهد مگر آنچه را که میگوید و نمیگوید مگر آنچه را که معتقد است.
فطرت انسان در باطن بر قبول حق و خضوع در برابر آن قرار داده شده هر چند که خلاف آن را در ظاهر ابراز کند. پس در حالی که به حق اذعان دارد و در آن صادق است می گوید آنچه را اعتقاد دارد و انجام می دهد آنچه را می گوید و در این هنگام ایمان خالص و اخلاق فاضله و عمل صالح، همه با هم برایش فراهم میشود. خداوند فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ، وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، تقوا پیشه کنید و با راستگویان باشید).
و حصری که از جمله «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا»، (تنها اینهایند که راست می گویند) استفاده می شود. آن تعریف قبلی را تاکید می نماید و معنایش- و خدا داناتر است- این میشود که هر گاه صادقان را خواستی صادقان فقط و فقط ابرار می باشند. [۴]
آیه ۱۵ سوره حجرات
در آیه ۱۵ سوره حجرات می خوانیم: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛ مؤمنان تنها کسانی هستند که ایمان به خدا و پیامبرش آورده، سپس شک و تردیدی به خود راه نداده اند (و علاوه بر این) با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، این ها صادقان هستند.»
این آیه نیز صدق را مجموعه ای از ایمان و عمل که در آن هیچ گونه تردید و تخلفی نباشد معرفی می کند.
و در سوره حشر می خوانیم: «لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّهِ و َرِضْواناً وَ یَنْصُرُونَ اللّهَ و َرَسُولَهُ أُولئِکَهُمُ الصّادِقُونَ» [۵]
در این آیه مؤمنان محرومی که علی رغم همه مشکلات، استقامت به خرج دادند و از خانه و اموال خود بیرون رانده شدند، و جز رضای خدا و یاری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) هدفی نداشتند، به عنوان صادقان معرفی شده اند.
از مجموع این آیات نتیجه می گیریم که صادقین آن هائی هستند که تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبی انجام می دهند، نه تردیدی به خود راه می دهند، نه عقب نشینی می کنند، نه از انبوه مشکلات می هراسند بلکه با انواع فداکاری ها، صدق ایمان خود را ثابت می کنند.
شک نیست که این صفات مراتبی دارد، بعضی ممکن است در قله آن قرار گرفته باشند که ما نام آن ها را معصومان می گذاریم، و بعـضی در مراحل پائین تر.
پینوشت:
[۱]. توبه، ۱۱۹.
[۲]. بقره، ۱۷۷.
[۳]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۴۲۸.
[۴]. همان، ص ۴۲۹.
[۵]. حشر، آیه ۸.
نظر شما