۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۶
منبع: پرسمان
ضرورت بحث از حجاب و پوشش بانوان در جامعه

اگر الزامی به حجاب در جوامع دینی مشاهده می شود، طبق فرامین الهی و برای حفظ منافع و مصالح عالی است؛ نه یک استراتژی سیاسی موقت. حجاب‌ از واجبات و مسلّمات، بلکه از ضروریّات دین‌ اسلام است؛ دین انسان را ملزم به صیانت از گوهر حیاء در پوشش، نگاه، گفتار، رفتار و آرایش می نماید.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: حجاب‌ از مسلّمات و واجبات بلکه از ضروریّات دین‌ اسلام است. مخصوصا در زمان ما همه کسانی که با مسلمانان معاشرت دارند فهمیده اند که یکی از برنامه های تمام فِرَق مسلمین حجاب است که کم کم به یک شعار تبدیل شده و به آن پایبند هستند. (۱) با این حال تصویب آن به عنوان یک قانون بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی و مجازات متخطیان از آن به خصوص در سال های اخیر، موجب سم پاشی ها و تبلیغات سوئی علیه این حکم مسلّم اسلامی شده به طوری که ممکن است این شبهه و شائبه برای عده ای پدید آمده باشد که پرداختن به بحث حجاب، بیشتر از آنکه حکمی فقهی و شرعی باشد، یک استراتژی سیاسی و یک شعار ایدئولوژیک از سوی نظام حاکم است.

زدودن این شبهه و از بین بردن این شائبه را از مسیر ایستگاه های ذیل می توان دنبال کرد:

مفهوم فطری و بین الأدیانی حیا و رابطه آن با حجاب

اهمیت مسئله حجاب در مؤلفه های دینی از آنجا نمایان می گردد که حکم حجاب فرآیندی منطبق با فطرت توحیدی و در راستای حفظ گوهر حیاء است، چه اینکه بهترین پوشش و محافظ دین الهی در وجود آدمی حفظ گوهر حیاء است. امام علی(علیه السلام) می فرماید: (نیکوترین پوشش دین حیا است)؛ «أَحْسَنُ مَلَابِسِ الدِّینِ الْحَیَاء» (۲) حیاء به قدری در مولفه های دینی اهمیت دارد که امام حسین(علیه السلام) بی حیائی را برابر با بی دینی دانسته، می فرماید: (آن که حیا ندارد؛ دین هم ندارد)؛ «لَا حَیَاءَ لِمَنْ لَا دِینَ لَه».(۳) با تأکید بر همین مؤلفه «حیا» ست که می گوییم اهمیت حجاب به عنوان یک هنجار اجتماعی، تنها یک استراتژی سیاسی گذرا و رویکردی تاکتیکی نیست.

پوشش زن و مرد از زمان حضرت آدم و حوا(علیهما السلام) بوده(۴) و از سکه ها، تندیس ها، نقاشی ها و آثار به جا مانده دیگر از دوره های قبل، معلوم می شود که همه اقوام و ملل گذشته پوشش نسبتاً کاملی داشته اند(۵) از کتاب مقدس فهمیده می شود که در عهد سلیمان نبی(علیه السلام) زنان علاوه بر پوشش بدن، صورت را نیز با روبند می پوشانیدند(۶) در زمان ابراهیم پیامبر(علیه السلام) هم این سنت رایج بوده است(۷) در ایران باستان، در دوره مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان همواره زنان لباسی به صورت شنل، قبا یا چادری داشته اند که قامت آن ها را می پوشانده است(۸) و ...

از همه این مطالب بر می آید که علاوه بر محافظت در برابر سرما و گرما، عامل فطری «حیاء» در مسئله پوشش و حجاب نقش محوری داشته است و الّا باید در هنگام اعتدال هوا و در بین بسیاری از اقوام، پوشش یا حذف می شد و یا به حداقل می رسید در حالی که این گونه نیست. جالب تر اینکه به حکم «حیاء» حد پوشش زنان همیشه بیشتر از مردان بوده است.

بنابراین احکام اسلامی، تنها انسان را به حفظ گوهر فطری درونی خود که همان «حیاء» است ملزم می نماید. گوهری که هم باید در پوشاندن بدن صیانت گردد(۹) هم در حفظ و کنترل چشم(۱۰) هم در گفتار و لحن صدا(۱۱) هم در راه رفتن و سایر رفتارها(۱۲) و هم در آرایش نکردن در میان مردم. (۱۳)

حجاب در آموزه های اسلامی و تجربه حکمرانی معصومین(ع)

علاوه بر موضوع حیاء، فقها و مفسران حداقل شش آیه از قرآن را دال بر لزوم رعایت پوشش شرعی می دانند. برای مثال در آیه ۳۱ سوره نور می خوانیم که: «و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را [از نگاه هوس ‌آلود] فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و [اطراف] روسری‌ های خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود]».(۱۴) پوشاندن سر و گردن از دید نامحرم و لزوم آشکار نساختن زینت ها، در این آیه صریحا مورد اشاره قرار گرفته است.

همچنین در آیه ۵۹ سوره احزاب می خوانیم: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها [روسری‌ های بلند] خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه [از کنیزان و آلودگان] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است».(۱۵)

این آیات به صراحت بر لزوم رعایت پوشش شرعی و پوشیدگی هنگام مواجهه زنان با نامحرمان دلالت دارند.

علاوه بر آیات قرآن، احادیث بسیار زیادی نیز از معصومین درباره وجوب حجاب به دست ما رسیده است که تعدادی از آنها صریحا بر لزوم رعایت آن به عنوان واجبی شرعی دلالت دارند(۱۶) و گروهی دیگر نیز به بیان عواقب دردناک اخروی متخطیان از دستور حجاب می پردازد. (۱۷)

اما شاید مهم تر از همه، اقدامات عملی ای است که بعضی از معصومین(علیهم السلام) برای اقامه حکم حجاب در جامعه انجام داده اند. در میان متون روایی و تاریخی، برخی موارد را می یابیم که نشان می دهد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) از موضع حکومت درباره حفظ عفت عمومی و چگونگی حضور زنان یا مردان در اجتماع موضع گیری و دخالت کرده اند.

از حضرت علی(علیه السلام) دو روایت در خطاب با مردم کوفه و در هشدار به رفتارهای منافی عفت و حیای عمومی نقل شده که بسیار می تواند برای ما راهگشا باشد. آن حضرت یک جا می فرماید: «یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُون» (۱۸)؛ (ای عراقیان! باخبر شده ام که زنان تان در راه با مردان برخورد می کنند آیا شرم نمی کنید). نیز از ایشان روایت شده که خطاب به همان اهل عراق فرمود: «أَ مَا تَسْتَحْیُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَکُمْ یَخْرُجْنَ إِلَی الْأَسْوَاقِ وَ یُزَاحِمْنَ الْعُلُوج» (۱۹)؛ (آیا شرم نمی کنید و به غیرت نمی آیید که زنان تان راهی بازارها و مغازه ها می شوند و با افراد بی دین برخورد می کنند). 

این دو حدیث اگرچه مستقیما ناظر به مسأله اختلاط زنان و مردان نامحرم با یکدیگر است اما سیاق خطاب امام در اینجا نشان می ‌دهد که حضرت شان از جایگاه حکومت و برای محافظت از اخلاق و حیای عمومی چنین سرزنشی را متوجه سهل انگاری عراقیان کرده است.

روایت تاریخی دیگری که می تواند برای ما بسیار راهگشا باشد، روایتی است که راجع به حادثه ای در حجه الوداع پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) گزارش شده است. این روایت نیز اگرچه مستقیما ناظر به حجاب نیست اما از حساسیت حکومت اسلامی در زمان رسول خدا(ص) به مسأله عفت و لزوم رعایت بایسته های اخلاق جنسی در جامعه حکایت دارد.

در این روایت تاریخی می خوانیم که درحجه الوداع زنی جوان و زیبا از طایفه خثعم برای پرسیدن مسئله ای به حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) رسید و در آن حال فضل بن عباس پسر عموی حضرت پشت سر ایشان سوار بود. نگاه هایی میان آن زن و فضل رد و بدل شد. پیامبر(ص) متوجه شد که آن دو به هم خیره شده اند و زن جوان به جای آنکه توجهش به جواب مسئله باشد همه توجهش به فضل است که جوانی نورس و زیبا بود. و از این رو رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) با دست خود صورت فضل را چرخانید. (۲۰)

از عایشه نیز نقل شده که گفته است: «دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادری من بود در حالی که زینت کرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز وارد شد و هنگامی که او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روی خود موضع دیگری را نمایان کند».(۲۱)

از بعضی از روایات نیز استفاده می شود که در صدر اسلام بعضی از زنان، در امور مربوط به زنان (مسائل حجاب‌ و امثال آن) نظارت داشتند؛ از جلمه زنی به نام‌ «سحراء بنت نهیک» که در بازارها گردش می کرد و امر به معروف‌ و نهی از منکر می نمود. (۲۲)

با وجود چنین بیاناتی که ده ها مثال دیگر نیز می توان به آن افزود، آیا باز هم می توان ادعا نمود که موضوع پوشش زنان و تأثیر آن در عفت و حیای عمومی، الزامی غیر دینی و غیرشرعی و صرفا سیاسی باشد؟

جنبه های عمومی و اجتماعی حجاب و مسئولیت حکومت اسلامی در قبال آنها

بی تردید آن چه تا اینجا گفته شد، ثابت می کند که حکم حجاب، موضوعی است که الزام به آن نه از ایدئولوژی ها و استراتژی های سیاسی بلکه از اصیل ترین منابع دینی، قویا قابل اثبات است. با این حال، حجاب جنبه های عمومی و اجتماعی بسیار فراوانی دارد که گاه ممکن است در نظر برخی بی دقتان، به عنوان امری سیاسی تلقی شود. این به خاطر نگاه همه جانبه اسلام به تمام تبعاد فردی و اجتماعی آدمی در جامعه است.

نکته بسیار ظریفی که باید در این زمینه مورد توجه قرار گیرد، موضوع وظیفه حکومت اسلامی در حاکم کردن هنجار برتر در اجتماع است. در جامعه اسلامی گروه کمی از افراد هستند که از اراده قوی و ایمان قلبی محکمی برخوردارند و تحت هر شرایطی ملتزم به قانون و شرع می مانند و جو جوامع پیرامون تاثیری در آنان نمی گذارد. در طرف مقابل نیز گروه کمی هستند که بنای لا ابالی گری دارند و خوی سرکشی و تمرد از هنجارهای قانون و شرع در نهادشان نهفته است. بین این دو طیف، اکثریت مردم تابع وضع موجود ومتأثر از فضای عمومی اند!

بی تردید در هر جامعه ای متولیان تربیت اجتماعی و مسئولین اجرای قانون، باید این بستر را ایجاد کنند که جو عمومی جامعه یا همان «وضع موجود» مشوق و محرک افراد به سمت همرنگی با گروه اول و تبعیت از قانون و هنجارهای صحیح اجتماعی باشد و گروه دوم خود را در انزوا و مطرود حس کند.

سوال اینجاست که چرا باید وضع موجود را کسانی شکل بدهند که از گروه دوم اند در حالی که ابزار قانون و شرع مدافع گروه اول است؟ چرا باید فرزند زن مسلمان در محیط مدرسه کم کم از اینکه مادرش چادر به سر می کند خجالت بکشد؟ چرا اکثریت معمولی جامعه به رنگ اقلیت آلوده دربیایند و کم کم آلودگی گروه های کج رو به عنوان هنجار شناخته شود!؟ چرا اقلیت متخلف از قانون و شرع هنجار سازی کنند!؟ (۲۳) آیا حکومت اسلامی وظیفه ندارد برای صیانت از کیان اخلاقی جامعه روز به روز حمایت خود را از گروه اول (به عنوان رعایت کنندگان هنجارهای جامعه) بیشتر و فعالیت های گروه دوم (هنجارشکنان) را محدودتر سازد؟ بی گمان چنین است.

موضوع حجاب و بی حجابی اگرچه در وهله اول موضوعی شخصی است و آثار وضعی و تکلیفی اش در آینده فرد متبلور می شود اما این موضوع نافی آثار اجتماعی آن در عرصه اجتماعی نیست. وقتی «بی حجابی» خارج از محدوده و حوزه خصوصی افراد اتفاق می افتد، موضوعی برای دخالت و مسئولیت حکومت می شود. زیرا حکومت اسلامی نمی تواند در قبال نشر یافتن فسادها و تباهی ها و بدعت ها دست روی دست بگذارد.

اصولا یکی از وظایف دولت و حاکم اسلامی آن است که زمینه ساز سعادت دنیوی و اخروی مردم و فراهم آورنده بستر رشد و تعالی آنان باشد و این مهم بدون دفع و رفع زمینه های فساد و مبارزه با عوامل تباهی و اشاعه خوبی‌ها و ترویج نیکی‌ها میسر نیست.

متون دینی ما نیز چنین وظیفه ای را برای حاکم و حکومت تعریف کرده اند. در توصیه‌های پبامبر(صلی الله علیه وآله) به معاذبن جبل آن گاه که وی را به یمن فرستاد آمده است: «أَمِتْ أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ إِلَّا مَا سَنَّهُ الْإِسْلَامُ وَ أَظْهِرْ أَمْرَ الْإِسْلَامِ کُلَّهُ صَغِیرَهُ وَ کَبِیرَه» (۲۴)؛ (کار جاهلی را بمیران و امر مربوط به اسلام را چه کوچک و چه بزرگ آشکار نما).

همچنین در نامه حضرت علی(علیه السلام) به یکی از کارگزارانش یعنی عثمان بن حنیف آمده است: «فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ‌ هُدِیَ وَ هَدَی فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَة» (۲۵)؛ (بدان که بهترین بندگان خدا پیش او پیشوای عادلی است که هدایت شده باشد و هدایت نماید سنت شناخته شده را بر پا دارد و بدعت ناشناخته را بمیراند).

به عنوان نمونه با اینکه برای ترک خود روزه «حد شرعی» یا «تعزیر» قرار داده نشده است و دادگاه نسبت به آن حق هیچ گونه دخالتی ندارد، اما «روزه خواری در ملأ عام» جرم بوده و مجازات دارد. این نوع برخورد، به دلیل حساسیت اسلام نسبت به سلامت جامعه است و از همین رو است که امر به معروف و نهی از منکر را از اهمّ واجبات قرار داده است. امیرالمومنین(علیه السلام) در مورد اهمیت این کار می فرماید: (همه اعمال نیک در برابر امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره ای در برابر دریاست)؛ «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی‌ بَحْرٍ لُجِّی».(۲۶)

حفظ منافع و مصالح عالی خانواده و جامعه در گروی حفظ حجاب

رعایت حجاب موجب جلب منافع و مصالحی کلی برای بانوان و نهاد خانواده می شود. منافع و مصالحی که هیچ گاه از چشم شارع مقدس دور نمانده و برای ضمانت بقای شان در جامعه، به تشریع قوانینی برای حفظ آن پرداخته است. منافع و مصالحی مانند:

۱. بازشناسایی زنان به عفت و مصونیت از آزارها:

خداوند متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی‌ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن».(۲۷) برخی از علما این آیه را این گونه ترجمه می کنند: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب ها [روسری ‌های بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه به [عفت] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است».

یعنی حجاب برای خود زن در بعد اجتماعی عامل محوری جهت بازشناسی وی به عفت و حیاء است و همین شاخصه سبب می گردد تا خود زن مورد آزار و تعرض اشخاص لاابالی و بزه کار قرار نگیرند. حجاب یک «نه» بزرگ به مجرمانی است که قصد سوء استفاده از زن و آزار جنسی وی را دارند، که اگر این نه بزرگ یعنی حجاب از طرف جامعه زنان انجام نپذیرد افزایش نیروهای امنیتی جهت حفظ امنیت زنان از آزار های جنسی، نیز کارگر نخواهد بود، لذا می بینیم در برخی کشورها وجود پدیده بی حجابی هرساله موجب چه آمارهایی از آسیب‌ ها و جنایات جنسی علیه زنان می شود.

۲. مصونیت اجتماعی مردان از شعله های غریزه جنسی:

یکی از آیات وجوب حجاب آیه ۳۱ سوره نور است: «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیُوبِهِنَّ»؛ (و به زنان با ایمان بگو: چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، و زینت خود را [مانند لباس های زیبا، گوشواره و گردن بند] مگر مقداری که [طبیعتاً مانند انگشتر و حنا و سرمه، بر دست و صورت] پیداست [در برابر کسی] آشکار نکنند، و [برای پوشاندن گردن و سینه] مقنعه های خود را به روی گریبان هایشان بیندازند).

در حکمت و شان نزول این آیه آمده است که جوانی از انصار در مسیر خود با زن بدحجابی رو برو شد، جوان جلب او گشت تا اینکه وارد کوچه تنگی شد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوانی در دیوار صورتش را شکافت! او به نزد رسول خدا شکایت برد و آیه مورد بحث نازل گردید و زنان را ملزم به حجاب نمود. (۲۸)

به طور کلی برهنگی زنان، مردان و خصوصا جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار می دهد که سبب فرسایش اعصاب آنها و ایجاد هیجان های بیمار گونه عصبی می ‌گردد. غریزه جنسی نیرومندترین غریزه آدمی بوده و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده، تا آنجا که گفته ‌اند: هیچ حادثه مهمی را پیدا نمی‌ کنید مگر اینکه پای زنی در آن در میان است! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعله‌ ور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ (۲۹) البته که برهنگی زنان، بازی با آتش غریزه مردان است که تبعات و ناهنجاری های جبران ناپذیر فردی و اجتماعی را به همراه دارد.

۳. مصونیت کانون خانواده از آسیب طلاق:

آمارهای قطعی و مستند نشان می‌ دهد که با افزایش برهنگی در جهان، میزان طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که برهنگی سبب هوس های سرکش شده و به هر قیمتی انسان را به دنبال هوس می کشاند، و به این ترتیب شخص هر روز دل به دلبری می‌ بندد و با دیگری وداع می‌ گوید.

در محیطی که حجاب است (و احکام دیگر الهی رعایت می‌ شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولی در «بازار آزاد برهنگی» که عملا زنان به صورت کالای مشترکی (لا اقل در مرحله غیر آمیزش جنسی) در آمده‌ اند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی‌ تواند داشته باشد و خانواده‌ ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می‌ شوند و کودکان بی‌ سرپرست می‌ مانند. (۳۰)

۴. مصونیت جامعه از خطرات فحشاء و فرزندان نامشروع:

یکی از دردناک ترین پیامدهای بی حجابی افزایش فحشاء و فرزندان نامشروع است، که نیازی به ارائه ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربی کاملا نمایان است. «فحشاء» و از آن بدتر «فرزندان نامشروع» سر چشمه انواع جنایت ها و مفاسد اجتماعی است، در انگلستان، هر سال پانصد هزار فرزند نامشروع به دنیا می‌ آید، خطراتی که فرزندان نامشروع برای امنیت جامعه به وجود آورده ‌اند، به گونه‌ ای است که در بسیاری از پرونده‌ های جنایی پای آنها در میان است. مساله گسترش فحشاء حتی برای آنها که هیچ اهمیتی برای مذهب و برنامه‌ های اخلاقی قائل نیستند فاجعه آفرین است. بنابراین هر چیز که دامنه فساد جنسی را در جوامع انسانی گسترده ‌تر سازد تهدیدی برای امنیت جامعه ‌ها محسوب می‌ شود، و پی‌ آمدهای آن هر گونه حساب کنیم به زیان آن جامعه است. (۳۱)

پرهیز از برهنگی و پایبندی به حفظ حجاب خصوصا توسط بانوان آثار مثبت دیگری نیز جهت برقراری مصالح فردی و اجتماعی دارد از جمله: «حفظ ارزش و احترام زن»، «استواری اجتماع و حفظ نیروی های فعال»، «کم کردن هزینه اقتصادی»، «ایجاد آرامش روحی زنان و مردان» و ...

به هر حال اگر الزامی به حجاب در جوامع دینی مشاهده می شود طبق فرامین الهی و برای حفظ این منافع و مصالح عالی است نه یک استراتژی سیاسی موقت. امروزه در بسیاری از کشورها، برای رسیدن به مصالح اجتماعی سوادآموزی الزامی است زیرا همگان به نیکی می دانند این کاری است که می بایست بشود و مصالح و فوائدش عاید خود این افراد و اجتماع می گردد، لذا هیچ کس از این نوع الزام ها یک استراتژی سیاسی برداشت نمی کند.


پی نوشت:

(۱). کتاب النکاح، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، ۱۴۲۴ هـ ق، چاپ اول، ج ‌۱، ص ۵۳.

(۲). غرر الحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، دارالکتاب الإسلامی، قم، ۱۴۱۰ هـ ق، چاپ دوم، ص ۱۹۳.

(۳). بحار الأنوار، مجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقی، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ هـ ق، چاپ دوم، بیروت، ج ‌۷۵، ص ۱۱۱.

(۴). سوره اعراف، آیات ۲۰، ۲۲، ۲۶ و ۲۷؛ سوره طه، آیه ۱۲۱.

(۵). تاریخ لباس، کاکس روت تریزویل، ترجمه: بزرگمهر، شیرین، توس، تهران ۱۳۸۰هـ ش، ص ۱۱.

(۶). عهد قدیم، سفر غزل غزل های سلیمان، باب ۵.

(۷). عهد قدیم، سفر تکوین، باب ۱۴.

(۸). زن به ظن تاریخ، حجازی، بنفشه، روشنگران و مطالعات زنان، تهران، ۱۳۷۵ هـ ش، ص ۷۱، ۱۱۵، ۱۴۱ و ۱۹۸.

(۹). سوره احزاب، آیه ۵۹: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ ... وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ...»؛ (و به زنان با ایمان بگو ... و زینت خود را ـ جز آن مقدار از آنان که نمایان است ـ آشکار ننمایند، و روسری های خود را بر سینه خود افکنند، وزینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا...). سوره نور، آیه ۳۱؛ «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ...»؛ (ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسری های بلند خود را بر خویش فرو افکنند ...).

(۱۰). سوره نور، آیه ۳۰ و ۳۱: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ... * وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ ...»؛ (به مؤمنان بگو چشمهای خود را فرو گیرند ... * و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو گیرند ...).

(۱۱). سوره احزاب، آیه ۳۲: «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا»؛ (ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوی پیشه کنید، بنابراین به گونه‌ ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید).

(۱۲). سوره نور، آیه ۳۱: «... وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ ...»؛ (و پاهای خود را به زمین نزنند تا زینتِ پنهانیشان دانسته شود).

(۱۳). سوره احزاب، آیه ۳۳: «... وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی»؛ (... و همچون جاهلیت نخستین ظاهر نشوید).

(۱۴). «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی‌ جُیُوبِهِنَّ».

(۱۵). «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی‌ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن».

(۱۶). ن. ک: الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ‌محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۴۰۷ هـ ق، چاپ چهارم، ج ۵، ص ۵۲۱ و ۵۳۲؛ عیون الحکم و المواعظ، لیثی واسطی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، دار الحدیث، قم، ۱۳۷۶ هـ ش، چاپ اول، ج ۳۰۳.

(۱۷). بحار الأنوار، همان، ج ۸، ص ۳۰۹؛ جامع أحادیث الشیعة، معزی ملایری، اسماعیل، نشر صحف، قم، ۱۳۷۳ هـ ش، ج ۲۰، ص ۲۴۱.

(۱۸). الکافی، همان، ج ۵، ص ۵۳۷.

(۱۹). همان.

(۲۰). صحیح البخاری، البخاری، محمد بن إسماعیل، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، بیروت، ۱۴۲۲ هـ ق، چاپ اول، ج ۸، ص ۵۱.

(۲۱). الدر المنثور، السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر جلال الدین، دار الفکر، بیروت، بی تا، ج ۶، ص ۱۸۰.

(۲۲). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ هـ ش، چاپ نهم، ج ‌۱۰، ص ۲۳۵.

(۲۳). این پاراگاراف بخشی از مقاله «حجاب اجباری» نوشته فاضل ارجمند حجت الاسلام و المسلمین سید محمدجواد بنی سعید برای پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی است:

(۲۴). بحار الأنوار، همان، ج ۷۴، ص ۱۲۷.

(۲۵). نهج البلاغة، سید رضی، محمد بن حسین، تصحیح / تعلیق: صبحی صالح، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ هـ ق، ص ۲۳۴ و ۲۳۵.

(۲۶). نهج البلاغة، همان، ص ۵۴۲.

(۲۷). علامه محمد جواد مغنیه در تفسیر این آیه، یعنی آیه ۵۹ سوره احزاب می گوید: «ذلِکَ أَدْنی‌ أَنْ یُعْرَفْنَ‌ بالعفة و الصون، فإن الحجاب یحجز بین المرأة المتحجبة و بین طمع أهل الفسق و الریب»؛ (این کار برای اینکه به [عفت] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است. چرا که حجاب مانع طمع ورزی فاسقان از زنان محجبه می گردد.). ن. ک: تفسیر الکاشف، مغنیه، محمد جواد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۲۴ هـ ق، چاپ اول، ج ‌۶، ص ۲۴۰).

(۲۸). تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ هـ ش، چاپ سی و دوم، ج‌ ۱۴، ص ۴۳۵.

(۲۹). همان، ج‌۱۴، ص ۴۴۴.

(۳۰). همان، ج‌۱۴، ص ۴۴۵.

(۳۱). همان، ج‌۱۴، ص ۴۴۵ و ۴۴۶.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۱۳:۰۶ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۳
    انسان بودن ربطی به مسلمانی ندارد و احترام به ازادی و حقوق دیگران شرط ضروری انسانیت است