به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در طول چهار دهه اخیر، یکی از پرسشهای بنیادین در تحلیل سیاسی تحولات منطقه غرب آسیا این بوده است که چرا جمهوری اسلامی ایران علیرغم فشارهای فزاینده ایالات متحده آمریکا و متحدانش، همچنان بر مواضع راهبردی خود ایستادگی کرده و دچار فروپاشی سیاسی یا عقبنشینیهای اساسی نشده است؟ پاسخ به این پرسش، تنها در عرصههای اقتصادی، نظامی یا حتی صرفاً فرهنگی قابل جستجو نیست؛ بلکه باید به عامل بنیادینی پرداخت که توانسته همبستگی ملی، مشروعیت سیاسی و مقاومت فکری-عملی را در جامعه ایرانی حفظ و بلکه تقویت کند: «ولایت فقیه». این نظریه نهفقط یک الگوی مدیریتی، بلکه منظومهای اعتقادی، اجتماعی و تمدنی است که تبیینگر ایستادگی ملت ایران در برابر نظام سلطه جهانی به شمار میرود.
مشروعیت الهی و رهبری الهامبخش
نظریه ولایت فقیه که ریشه در فقه سیاسی شیعه دارد، مبتنی بر این پیشفرض است که جامعه اسلامی نیازمند رهبری فقیهی عادل و آگاه به زمان است که در غیاب امام معصوم، مسئولیت هدایت امت را بر عهده گیرد. برخلاف الگوهای غربی مشروعیت سیاسی که بر خواست اکثریت یا قرارداد اجتماعی مبتنیاند، در ولایت فقیه، مشروعیت از ناحیه الهی نشأت میگیرد و از طریق اقبال مردمی تعیّن مییابد. این تلفیق بین مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی، ظرفیت بینظیری برای مواجهه با بحرانها فراهم میکند. رهبری در این نظام، نه نمایندهی طبقه خاص، حزب یا جریان سیاسی، بلکه محور وحدت ملی است که با مرجعیت معنوی خود، در بزنگاهها مسیر عمومی کشور را از خطر انحراف یا تسلیم نجات میدهد. نمونههای عینی این مسئله را میتوان در مدیریت فتنهها، مواجهه با تحریمها، و پیشبرد منطق مقاومت در سیاست خارجی مشاهده کرد.
کارکردهای تمدنی ولایت فقیه در مواجهه با آمریکا
ولایت فقیه در چارچوب نظام جمهوری اسلامی، تنها یک ساختار حقوقی یا نهادی نیست؛ بلکه هستهی معنایی گفتمان مقاومت در برابر سلطه است. بر خلاف ادبیات غالب در سیاست بینالملل که بر توازن قدرت مادی تمرکز دارد، رهیافت جمهوری اسلامی با الهام از ولایت فقیه، بر «عزت، حکمت و مصلحت» بنا شده و در بزنگاههای حساس، بر اصل مقاومت تکیه دارد. رهبری نظام، هم در عرصه گفتمانی (با افشای چهره حقیقی استکبار)، و هم در عرصه عملی (با حمایت از جبهه مقاومت در منطقه)، آمریکا را از جایگاه یک ابرقدرت بیرقیب به یک بازیگر ناکام و منفور در افکار عمومی منطقه تبدیل کرده است. آمریکا با بهرهگیری از جنگ نرم، تحریم اقتصادی، ترور و آشوبسازی داخلی تلاش کرده که این پیوند مردم و ولایت را تضعیف کند؛ اما حضور مقتدرانه رهبر معظم انقلاب در صحنههای حساس، بهویژه پس از ترور شهید سلیمانی یا در مواجهه با وقایع پس از انتخاباتها، نشان داده که ولایت فقیه، کانون تجمیع قدرت نرم و صلابت فرهنگی در برابر آمریکا بوده و هست.
اعتماد اجتماعی و همبستگی ملی حول محور ولایت
یکی از کلیدیترین عوامل در تداوم ایستادگی ملت ایران، اعتماد اجتماعی به نهاد رهبری است. برخلاف بسیاری از جوامع که شکاف میان دولت و ملت بهسرعت به بحران مشروعیت منجر میشود، در ایران، مقام رهبری به دلیل استقلال از جناحهای سیاسی، تقوا و سلامت شخصی، و صراحت در مواضع، سرمایهای اجتماعی فراهم کرده که بهویژه در مقاطع بحرانی چون جنگ تحمیلی، تحریمهای فلجکننده، یا حتی اعتراضات اجتماعی، مانع از فروپاشی انسجام ملی شده است. این سرمایه اجتماعی برخاسته از اتصال با مفاهیم دینی مانند امامت، زعامت، و تکلیفگرایی است که ریشه در فرهنگ شیعی دارد. بنابراین، ایستادگی ملت ایران در برابر آمریکا، نه یک واکنش تاکتیکی یا احساسی، بلکه حاصل پیوند عمیق دینی-اجتماعی میان مردم و رهبری دینیشان است که در قالب ولایت فقیه تبلور یافته است.
در جمعبندی میتوان گفت که رمز اصلی پایداری جمهوری اسلامی در برابر فشارهای خارجی، بهویژه از سوی آمریکا، در ساختار ولایی آن نهفته است. ساختاری که نهتنها مشروعیت دینی دارد، بلکه در عمل نیز نشان داده که میتواند ملت را در مسیر مقاومت، امید و عزت، هدایت کند. اگرچه چالشها در آینده استمرار خواهند داشت، اما تجربه چهار دهه اخیر نشان میدهد تا زمانی که این پیوند فکری و معنوی حفظ شود، عقبنشینی از اصول و آرمانها، سناریویی بعید خواهد بود.
محمد حائری شیرازی
......................
پایان پیام / ۳۴۸
نظر شما