۲۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۲
منبع: راسخون
آیا آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» با حجاب اجباری در تضاد است.؟

در میان پرسش‌ها و شبهات پیرامون احکام اسلامی، یکی از پرتکرارترین و در عین حال ظریف‌ترین آن‌ها، به موضوع حجاب اجباری و نسبت آن با آیه شریفه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» (سوره بقره، آیه ۲۵۶) بازمی‌گردد.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا:  این شبهه، که از سوی برخی افراد مطرح می‌شود، بر این باور استوار است که اگر در پذیرش دین هیچ اجباری نیست، پس چرا اسلام، حجاب را به عنوان یک حکم الزامی برای زنان تعیین کرده است؟
این پرسش، ظاهری تضاد بین اصل آزادی عقیده و اختیار فردی در دین، با الزام به یک حکم عملی (حجاب) را به تصویر می‌کشد و به نظر می‌رسد که این الزام، با روح آیه «لا اکراه فی الدین» در تعارض است.
این شبهه، ریشه در درک ناقص از گستره و عمق احکام اسلامی و همچنین تفسیر محدود از آیه مذکور دارد. اسلام به عنوان دینی جامع و فطری، نه تنها به ابعاد اعتقادی و عبادی فرد می‌پردازد، بلکه نظام کاملی را برای تنظیم روابط فردی و اجتماعی، حفظ کرامت انسانی و استقرار عدالت و سلامت در جامعه ارائه می‌دهد. احکام عملی اسلام، از جمله حجاب، در چارچوب این نظام جامع و با حکمت الهی تشریع شده‌اند...
 

پاسخ اول: تبیین معنای آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»؛ آزادی در پذیرش دین، نه در اجرای احکام آن

آیه شریفه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» (۱) یکی از آیات بنیادین قرآن کریم است که بر اصل آزادی عقیده و اختیار انسان در انتخاب دین تأکید می‌ورزد.
 
 این آیه در سیاق آیات مربوط به توحید، شرک و هدایت الهی قرار دارد و به صراحت اعلام می‌دارد که هیچ اجباری در پذیرش دین وجود ندارد.
 
 معنای روشن و بنیادین این سخن آن است که ایمان و اعتقاد قلبی، امری است که با اکراه و اجبار حاصل نمی‌شود. دین، اساساً یک رابطه قلبی، معرفتی و عاطفی میان انسان و خالق اوست و نمی‌توان با زور، شمشیر یا هرگونه فشار بیرونی، کسی را به پذیرش حقیقتی واداشت که با قلب و عقلش آن را نپذیرفته است. خداوند، هدایت (رشد) را از گمراهی (غی) به روشنی متمایز ساخته است تا انسان با عقل، فطرت و اراده آزاد خود، راه حق را انتخاب کند.
 
این آیه، پاسخی قاطع به کسانی است که تصور می‌کردند اسلام با شمشیر گسترش یافته است. اسلام، دین فطرت، عقلانیت و اختیار است و پذیرش آن باید از روی آگاهی، اختیار و اقناع درونی باشد. این اصل، نه تنها در مورد ورود به دین اسلام، بلکه در هرگونه اجبار به پذیرش یک باور یا عقیده صدق می‌کند

تفسیر المیزان و علامه طباطبایی نیز می‌گویند این اصل شامل همه افراد، حتی غیرمسلمانان است و هیچ کسی نباید به اجبار دین را بپذیرد.

بنابراین، «لا اکراه فی الدین» به آزادی در پذیرش اولیه دین اشاره دارد و نه به عدم الزام به اجرای احکام دینی پس از پذیرش. پس افراد پس از قبول دین، رعایت فرایض بر آنها واجب است.
 

پاسخ دوم: تفکیک حیاتی؛ اجبار در ورود به دین در برابر الزام به اجرای احکام دینی

یکی از کلیدی‌ترین نکات در پاسخ به شبهه مورد نظر، درک تمایز میان دو مفهوم است: «اجبار در ورود به دین» و «الزام به اجرای احکام دینی». این تمایز، سنگ بنای درک صحیح از نسبت میان آزادی فردی و مسئولیت دینی است و مستقیماً به حل تعارض ظاهری در شبهه می‌پردازد.
 
اجبار در ورود به دین: همانطور که در پاسخ اول بیان شد، این بدان معناست که کسی را با زور، تهدید یا اجبار به پذیرش دین اسلام وادار کنند. آیه شریفه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» دقیقاً ناظر به این مورد است و اسلام با چنین رویکردی مخالف است. اسلام، دین فطرت و اختیار است و پذیرش آن باید کاملاً آزادانه و از روی آگاهی باشد. دین، امری قلبی است و اکراه در آن راه ندارد.
 
الزام به اجرای احکام دینی: این مفهوم، به مسئولیت‌هایی اشاره دارد که فرد پس از پذیرش آزادانه دین اسلام، در قبال آن متعهد می‌شود. وقتی فردی با اختیار خود، اسلام را به عنوان دین برگزیده است، به طور طبیعی خود را ملزم به رعایت دستورات و احکام آن می‌داند. این احکام، بخشی جدایی‌ناپذیر از همان دینی است که او به آن ایمان آورده است.
 
این موضوع را می‌توان با مثال‌های ملموس‌تری روشن کرد:
ورود به یک سازمان یا باشگاه: فردی که با میل خود عضو یک باشگاه ورزشی می‌شود، پس از ثبت‌نام، ملزم به رعایت قوانین آن باشگاه، مانند پرداخت حق عضویت، رعایت ساعات تمرین و استفاده از تجهیزات خاص است. او نمی‌تواند بگوید چون با اختیار خودم آمدم، پس قوانین را رعایت نمی‌کنم.

قوانین شهروندی: هر فردی که وارد یک کشور می‌شود، حتی اگر با اختیار خود مهاجرت کرده باشد، موظف به رعایت قوانین آن کشور است. او نمی‌تواند به بهانه آزادی‌های قبلی خود، قوانین رانندگی، مالیاتی یا اجتماعی آن کشور را نادیده بگیرد.
 
به همین ترتیب، کسی که اسلام را به عنوان دین خود پذیرفته، خود را در برابر احکام آن، از جمله حجاب، نماز، روزه و سایر واجبات، متعهد می‌داند. این التزام، نه از سر اجبار، بلکه از باب پذیرش و تعهد درونی است.
 

پاسخ سوم: حجاب؛ یک فریضه الهی و الزامی برای زنان مؤمن؛ ریشه در کلام وحی و سنت

حجاب در اسلام، نه یک رسم فرهنگی، یک سنت اجتماعی یا یک انتخاب شخصی، بلکه یک حکم صریح الهی است که ریشه در آیات بنیادین قرآن کریم و سنت نبوی (ص) دارد.
 
 این حکم، به منظور حفظ کرامت، عفت، سلامت فردی و اجتماعی زن و جامعه اسلامی تشریع شده است و جایگاه آن به عنوان یک تکلیف دینی، خود دلیلی بر لزوم رعایت آن برای کسانی است که اسلام را پذیرفته‌اند.
 
الف) آیه ۳۱ سوره نور:
این آیه، که به «آیه حجاب» مشهور است، خطاب به پیامبر (ص) نازل شده و دستورات روشنی را برای زنان مؤمن بیان می‌کند:

«وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَـٰتِ یَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَـٰرِهِنَّ وَیَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَیٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (۴)
 
ترجمه: «و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از نگاه به نامحرم] فرو بندند و شرمگاه خود را حفظ کنند و زینت‌های خود را آشکار نسازند مگر آنچه [به طور طبیعی] آشکار می‌شود؛ و روسری‌های خود را بر گریبان‌هایشان بیندازند؛ و پاهای خود را [هنگام راه رفتن] به گونه‌ای به زمین نزنند که آنچه از زینت پنهان دارند [به وسیله نامحرم] دانسته شود. و همگی به سوی خدا بازگردید [و توبه کنید] ای مؤمنان، باشد که رستگار شوید
 
در این آیه، دستور به «وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیُوبِهِنَّ» (و روسری‌های خود را بر گریبان‌هایشان بیندازند) به وضوح بر لزوم پوشاندن گردن و سینه تأکید دارد. «خُمُر» جمع «خِمار» است که به معنای پوشش سر و روسری است. این دستور، نشان‌دهنده لزوم پوشش کامل سر و آنچه در زیر گردن و سینه قرار می‌گیرد، می‌باشد.
 
تفسیر نور (محسن قرائتی) در مورد این بخش از آیه می‌نویسد: «دستور می‌دهد روسری خود را بر گریبان خود بیندازند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.»(۵)
 
ب) آیه ۵۹ سوره احزاب:
این آیه نیز به طور مشخص به موضوع پوشش و جلباب اشاره دارد:
«یَـٰأَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَٰلِکَ أَدْنَیٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا» (۶)
 
ترجمه: «ای پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو که چادرهای خود [= جلباب‌های خود] را بر خود فرو اندازند. این کار برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است؛ و خداوند همواره آمرزنده مهربان است
 
در این آیه، واژه «جَلابِیب» (جمع جِلباب) به کار رفته است. «جلباب» به پوششی بزرگ‌تر از خمار (روسری) اطلاق می‌شود که زن با آن سر، گردن و سینه‌ی خود را می‌پوشاند و گاهی تمام بدن را در بر می‌گیرد. این پوشش، به زن هویت اسلامی و عفت می‌بخشد و او را از زنانی که به دنبال خودنمایی هستند، متمایز می‌سازد.
 
 
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره «جلباب» می‌نویسد: «جلباب لباسی است که زن همه بدن خود را با آن می‌پوشاند و یا پوششی است که زن سر و صورتش را با آن می‌پوشاند.»(۷)
 
ج) روایات معتبر:
علاوه بر آیات قرآن، روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) بر وجوب حجاب و حدود آن تأکید دارند. این روایات، جنبه‌های عملی و جزئیات بیشتری را برای حجاب بیان می‌کنند:
 
حدیثی از پیامبر اکرم (ص) : «یا اسماء! إنّ المرأة إذا بلغتِ المَحِیضَ لم یَصْلُح أن یُری منها إلا هذا وأشار إلی وجهه وکفّه.» (هرگاه زن به سن بلوغ رسید، سزاوار نیست چیزی از بدنش دیده شود مگر صورت و دستش) .(۸)
 
حدیثی از امام علی (ع) : «وَ سُئِلَ عَنْ زِینَةِ الْمَرْأَةِ فَقَالَ: یَجِبُ عَلَیْهَا أَنْ تُغَطِّیَ شَعْرَهَا وَ صَدْرَهَا وَ سَاقَهَا وَ ذِرَاعَهَا وَ مَا یَظْهَرُ مِنْهَا إِذَا لَمْ تَجْلِبَابْ»
 
 (از ایشان درباره زینت زن پرسیده شد، فرمودند: بر او واجب است که موی سر، سینه، ساق پا و بازوی خود را بپوشاند و آنچه آشکار می‌شود اگر جلباب نپوشیده باشد) .(۹)
 
این آیات و روایات، به روشنی نشان می‌دهند که حجاب، یک حکم الهی و الزامی برای زنان مسلمان است و صرفاً یک انتخاب شخصی نیست.
 
این بخش با استناد به آیات صریح قرآن و روایات معتبر، حجاب را به عنوان یک فریضه الهی و الزامی معرفی می‌کند و بدین ترتیب، نشان می‌دهد که رعایت حجاب، نتیجه پذیرش دین است و نه اجباری که با اصل «لا اکراه فی الدین» در تضاد باشد.


منابع:
https://hadith.inoor.ir/fa/جامع الاحادیث
https://fa.wikifeqh.ir/آیه حجاب
تفسیر المیزان: علامه طباطبایی
تفسیر نور: محسن قرائتی
غرر الحکم و درر الکلم،
نهج البلاغه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha