خبرگزاری بینالمللی اهلبیت (ع) ـ ابنا: معنای قناعت :راضی شدن به اندازه نیاز بسنده کردن و صرف کردن. زیاده طلبی نداشتن در خرج و صرف مال و هر چیزی اندازه نگه داشتن و.... و همچنین به معانی صرفهجویی ، روحیه بینیازی ، حرص و طمع نداشتن و ضد اسرافکاری میباشد.قناعت در آیات و روایات به معانی و تعابیر بسیار جالب اشاره شده است از جمله:
۱ - حیاة طیبه: « مَن عمل صالحاً من ذکرٍ او اُنثی و هو مومنَ فلنحییَّهُ حیاهً طیبه؛ [۱] هر مرد و زن با ایمانی که کار نیکی انجام دهد او را زندگی پاکیزه خواهیم بخشید.
از حضرت علی (علیهالسلام) پرسیدند که منظور خداوند از حیاة طیبه چیست فرمودند: هی القناعهِ.
۲- هدایت:پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلم) فرمودند: خوشا بحال آنکه با اسلام هدایت شود و معیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند.[۲]
۳ - رضایت خداوند: امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: هر که به معاش اندک خدا راضی گردد خدا هم به عمل اندک او راضی شود. [۳]امام رضا (علیهالسلام) فرمودهاند: کسیکه جز به روزی زیاد قناعت نکند، جز عمل بسیار او را بس نباشد و هر که روزی اندک کفایتش کند عمل اندک هم کافیش باشد. [۴]
۴ - موجب عزت انسان: همانطور که حضرت علی (علیهالسلام ) میفرمایند: عزّت و سربلندی نتیجه قناعت است. [۵] پس میوه قناعت عزت و آبرو برای انسان است. به نظر میرسد که بین قناعت و عزت نفس که از مهمترین مؤلفههای سلامت روان است، رابطه مستقیمی وجود دارد. ارزش آدمی به عزت و کرامت اوست و به میزان و درجهای که واجد این خصیصه است، به همان میزان میتوان او را آنگونه که باید باشد و خدایش خواسته، انسان نامید؛ چون سرشت آدمی کرامتمند است. قرآن کریم میفرماید: «مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ؛[۶] کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد؛ چرا که) تمام عزت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند و عمل صالح را بالا میبرد». امام رضا(علیه السلام) نیز میفرماید: «الْقَنَاعَةُ تَجْتَمِعُ إِلَی صِیَانَةِ النَّفْسِ وَ عِزِّ الْقَدْرِ؛[۷] قناعت، همنشین کرامت و سربلندی است».
۵ - سبکی حساب در روز قیامت: حضرت علی (علیهالسلام ) فرموده است:اِقنَع بِما اوتیتَهُ َحِفَّ علیکَ الحساب؛ [۸] به آنچه داده شدی قناعت ورز تا حساب روز قیامت بر تو سبک و آسان گردد.
۶ -نجات از هوای نفس: یکی از بهترین ثمرات و فایدههای قناعت، نجات و رهایی از اسارتها و هوای نفس است. انسان به طور طبیعی و فطری آزاد آفریده شده است و باید آزادی خود را محترم بشمارد. کسی که قناعت نکند، اسیر هوای نفس و انسانهای پست و حقیر خواهد بود که از بدترین اسارتهاست. انسان قانع، از اسارت هوای نفس و افراد لئیم و پست فطرت نجات مییابد. آبرو و ارزش کسی که قناعت نکند، در نظر مردم کاسته میشود؛ زیرا حریص برای رسیدن به مقصود خود، حتی ملاحظه اجتماعی را کنار میگذارد و همچون اسیری که زنجیر به گردن او افکندهاند، به این سر و آن سر کشیده میشود و روزبهروز خود را گرفتارتر میکند. قانع نبودن انسان را به هلاکت میافکند؛ زیرا شخص به خاطر دلباختگی به دنیا، فطرت پیرامون خود را نمیبیند و با عجله و شتاب پیش میتازد.
۷. دوری از رذایل اخلاقی: قناعت، واژهای اخلاقی و ارزشمند و یکی از بهترین آثار کسب هر فضیلت، دوری از رذیلت یا رذایل متضاد آن است. قاعدهای مرسوم و رایج وجود دارد که میگوید: «تعرف الاشیاء باضدادها»، یعنی پدیدهها را از راه شناخت اضدادشان میتوان شناخت. قناعت، ضد حرص، طمع، دنیاگرایی و اسراف است و با وجود قناعت، این رذایل رنگ میبازند. قناعت، ضد حرص ماست و حرص از نظر اخلاقی، حالت و صفتی نفسانی است که آدمی را بر جمعآوری آنچه به آن نیاز ندارد، بر میانگیزد؛ بدون آنکه به حد و مقدار معینی اکتفا کند. حرص، از قویترین و مشهورترین شاخههای دنیادوستی است. انسان حریص، پیوسته در گرداب دنیا فرو میرود تا غرق شود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است:لَوْ کَانَ لِابْنِ آدَمَ وَادِیَانِ مِنْ ذَهَبٍ لَابْتَغَی إِلَیْهِمَا ثَالِثاً وَ لَا یَمْلَأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إِلَّا التُّرَابُ وَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَی مَنْ تَابَ؛[۹] اگر بنیآدم دو سرزمین از طلا داشته باشد، آرزو میکند که سرزمین سومی هم داشته باشد و شکم انسان را جز خاک [قبر] چیزی پر نمیکند و خداوند توبهپذیر است برای کسی که توبه کند و تا انسان از حرص دوری نکند، به قناعت نخواهد رسید.
بنابراین انسان قناعتپیشه، دنیاگرا نیست. انسانهای دنیاگرا بر اثر دلمشغولیهای پایانناپذیر، دچار بیماریهای روانی میشوند و ذهن فردی که همواره مشغول مطلب خاصی از جمله دنیا باشد، گرفتار اضطراب و افسردگی میگردد و از بقیه زندگی باز میماند. از همه مهمتر چون به وظایف شرعی و ادای حقوق الهی توجه ندارد، گرفتار عذاب الهی و جهنم میگردد. طمع نیز مانند حرص، از صفات ناپسند و از شاخههای دنیادوستی و از رذایل هلاککننده است که در فرد قانع و قناعتپیشه وجود ندارد. همچنین اگر قناعت را به معنای دوری از زیادهطلبی و مصرف بهینه بدانیم، انسان قانع نمیتواند اسراف کند؛ زیرا اسراف با درست مصرف کردن سازگار نیست؛ به این معنا که رابطه قناعت و اسراف تباین است؛ یعنی هر قانعی از اسراف به دور میباشد و انسان اسرافگر هم قانع نیست.
منابع:
۱. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.
۲. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلم)، نهج الفصاحه، شماره ۱۹۸۰، ص۵۵۹.
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۳۸، حدیث ۳.
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۳۸، حدیث۵.
۵. ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۸، ح ۱۶۸۶۰ .
۶. فاطر: 10.
۷. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 75، ص 349.
۸. ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۹، ص ۵۸۳.
۹. محمد بن احمد فتال نیشابوری؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین؛ ج 2، ص 430.
نظر شما