به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ هر کسی که پس از سالها به دمشق بازگردد، خیلی زود درمییابد که زمان در این شهر سالهاست متوقف شده است. پایتخت سوریه نهتنها تغییر چندانی از زمان آغاز جنگ نکرده، بلکه شاید پیرتر و خستهتر هم شده است؛ همان ساختمانهای فرسوده، خیابانهای آشنا و پیادهروهایی که دهههاست بازسازی نشدهاند. تنها چیزی که تغییر کرده، رنگ گرد و غبار است که حالا بیشتر از همیشه به چهره سنگ و سیمان چسبیده است.
براساس گزارش روزنامه الاخبار لبنان، مسافری که از مسیر فرودگاه بیروت به شهر دمشق میآید، در مسیر از گذرگاه «المصنع» تا دروازه ورودی این شهر با هیچ تغییر تازهای روبهرو نمیشود. همان مناظر و شهرکهای نیمهویران یا فرسوده سالهای گذشته، همان سکوت سنگین. چند متر مانده به ورودی شهر، پس از گذر از مقر معروف لشکر چهارم، ویرانههای المعضمیة و داریا همچون موزهای از جنگ به چشم میآیند؛ ساختمانهای تخریبشده و نماهای سوخته. کمی جلوتر محلههای خالی و فرسوده «السومریة» در سکوت به سرنوشت خود خیرهاند.
ساختمانهای قدیمی منطقه المزة که بیش از چهار دهه عمر دارند، هنوز در دو سوی بزرگراه ایستادهاند بیآنکه نشانی از زندگی نو در آنها دیده شود. تنها تغییر در برخی رستورانهاست که نماهایشان را نوسازی کردهاند تا حتی تابلو اتحاد نویسندگان عرب هم زیر سایه آنها محو شود. پرسش طبیعی هر مسافر این است که آیا دمشق واقعاً قدیمیترین پایتخت جهان مدرن نه از نظر تاریخ، بلکه از نظر فرسودگی شهری شده است.
همین تصویر بر جاده طولانی میان فرودگاه و شهر دمشق نیز تکرار میشود؛ جادهای که سالهاست رنگ بازسازی ندیده است. درختان پیر شدهاند، رستورانهایی که پس از پل چهارم دوباره بازگشایی شدند، تلاش میکنند روحی در این مسیر خسته بدمند. تنها استثنا ساختمانهای نسبتاً جدید جرمانا است.
شهری بدون کلنگ
از بلندای جبل قاسیون میتوان همه چیز را دید. اما چشم بیننده نه به ساختوسازهای تازه، بلکه به آنچه ساخته نشده جلب میشود. سالهاست حتی یک کلنگ عمرانی واقعی در پایتخت به زمین نخورده است. به جز هتل فندق الفورسیزنز دمشق که چون تکهای بیگانه در میان بافتی همگن خودنمایی میکند و چند رستوران و هتل کوچک در محلات قدیمی دمشق، هیچ تغییر اساسی رخ نداده است. دمشق به موزهای از سنگ و خاطره تبدیل شده؛ شهری که به همان اندازهای که بدن انسان در برابر پیری مقاومت میکند، در برابر نوسازی نیز ایستاده است.
«ادهم» از اهالی منطقه غوطه شرقی میگوید: در تمام سالهای پیش و حین جنگ، هزاران ساختمان جای درختان زردآلو، هلو و سیب را گرفت. غوطه که زمانی سبد غذایی دمشق بود، به جنگلی از سیمان تبدیل شد. به گفته او، پس از سال ۲۰۱۳ با تخریب گسترده زمینها در جریان نبردها، آشفتگی افزایش یافت و کشاورزی رو به افول گذاشت.
«حسن الخالدی» معمار سوری نیز تأکید میکند که رشد ساختوساز در اطراف دمشق نشانه توسعه نبود، بلکه تثبیت بینظمی بود. از پروژه مشروع دُمّر تا ضاحیة قدسیا و کفرسوسة و برزة البلد، شهر بدون هیچ طرح جامع و هماهنگی گسترش یافت. هر منطقه جداگانه طراحی شد و هر ساختمان چهره خاص خود را گرفت.
به گفته او، دمشق امروز یکی از نامتناسبترین پایتختهای جهان از نظر بافت شهری و عملکردی است.
رؤیاهای معلق
در ابتدای دهه ۲۰۰۰ میلادی تلاش شد دمشق سوار قطار توسعه املاک شود. پروژههایی چون توسعه مرکز شهر دمشق با همکاری شرکت الدیار القطریة و ساخت برجهای تجاری البرامکه با مشارکت شرکت سوریا القابضة آغاز شدند. اما جنگ همه چیز را متوقف کرد؛ حفاریها متروکه ماند، سرمایهگذاران رفتند و رویاها به ویرانه بدل شد.
در سال ۲۰۱۲ نیز دولت سوریه، طرح نوسازی منطقه بساتین المزة و اراضی پشت بیمارستان الرازی را آغاز کرد تا راهی برای نوسازی بگشاید؛ اما به دلیل ضعف برنامهریزی متوقف شد و تنها در سالهای اخیر با آشفتگی کامل سیاسی و اقتصادی دوباره حرکت کرده است.
پیری سیمان
آمار بهروزی از میانگین عمر ساختمانها در پایتخت سوریه وجود ندارد، اما طبق سرشماری سال ۲۰۰۴، میانگین عمر بناها در دمشق ۲۸ سال، در سویداء ۲۵ سال و در لاذقیة ۲۳ سال بود. با احتساب دو دهه رکود، این رقم امروز به حدود ۵۰ سال رسیده است؛ در کشوری که بیش از یک نسل بازسازی جدی را تجربه نکرده است.
در برخی حومههای شهر دمشق مانند صحنایا، جرمانا، قدسیا و جدیدة عرطوز ساختوساز ادامه دارد، اما این رشد نیز بیبرنامه و نامتوازن است. نبود طرحهای جامع و ضعف شهرداریها باعث کمبود خدمات اساسی شده و با افزایش موج آوارگان، تقاضا برای مسکن به شکل جنونآمیزی بالا رفته است. در نتیجه، قیمتها جهش کرده و ساختمانسازی به ابزاری برای حفظ سرمایه و نه توسعه اقتصادی تبدیل شده است.
این روند باعث فشار سنگین بر زیرساختها در دمشق شده است؛ کمبود آب، قطعی برق و فرسودگی سیستم حملونقل. هر ساختمان تازه، بخشی از زمین کشاورزی را بلعیده و از چهره سبز غوطه کاسته است.
از کشاورزی تا سیمان
تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که در سالهای جنگ، بیشتر نواحی شهری دمشق و اطراف آن شاهد رشد گسترده ساختوسازهای غیرمجاز روی زمینهای کشاورزی بودهاند. این روند نهتنها نظم شهری را بر هم زده، بلکه امنیت غذایی کشور را نیز تهدید میکند.
دولت جدید با معضلی بزرگ روبهروست، چون نادیده گرفتن تخلفات به معنای تثبیت وضع موجود است و برخورد قانونی به معنای تخریب هزاران خانه و از بین رفتن سرمایهها است. میان این دو گزینه دشوار، دمشق همچنان میان میراث تاریخی باشکوه خود و واقعیت فرسوده عمرانیاش سرگردان است؛ شهری که دیگر با چند اقدام نمایشی و وعده سیاسی سر و سامان نمیگیرد.
پس از پیری
با وجود همه اینها، دمشق و دیگر شهرهایی که از خرابی مستقیم جنگ دور ماندند، هنوز جاذبهای دارند. پیری گاهی زیباست؛ وقتی که شهر خود را میپذیرد و تغییرات را چون بخشی طبیعی از زندگی در آغوش میگیرد.
چالش اصلی در آینده، بازسازی رابطه میان شهر و ساکنانش است. بازسازی واقعی از زیر آوار شروع نمیشود، بلکه از بازنویسی چشمانداز عمرانی و اقتصادی آغاز میشود؛ چشماندازی که مسکن و خدمات را بخشی از یک پروژه زندگی نو میداند، نه فقط دیوارهایی بر روی خرابهها.
..............................
پایان پیام/ ۲۶۸
نظر شما