۱۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۴
بوسه‌ی زن بدکاره، بر پای مسیح(ع)!

جزئیات نقل شده در «انجیل» راجع به این داستان مجعول و میزان زنندگی آن، نشان می دهد که این چنین واقعه ای چه اندازه از ساحت مقدس انبیای الهی دور و چه میزان بی اساس و ساختگی است. پذیرش اینکه زنی بد کاره – با توجیه اینکه در مقام توبه است – با اشک هایش پاهای شخصیتی قدیس را بشوید(!) با موهایش آن ها را خشک و مدام بر آنها بوسه بزند چیزی است که حتی از کشیشی معمولی هم بعید است چه برسد به نبی اولوالعزم الهی.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: در بحث های انتقادی مربوط به انجیل و در بررسی تحریف شدگی این کتاب و راست آزمایی گزارش هایش راجع به حضرت عیسی(علیه السلام) موضوعات فراوانی مورد بررسی قرار می گیرند. یکی از آنها داستان زنی است که با اشک هایش پاهای عیسی(علیه السلام) را شسته و قدم هایش را بوسه باران می کند. انجیل لوقا این داستان را اینچنین گزارش می کند:

یکی از فریسیان(۱) از او (مسیح) وعده خواست که با او غذا خورد پس به خانه فریسی درآمده بنشست* که ناگاه زنی که در آن شهر گناهکار بود چون شنید که در خانه «فریسی» به غذا نشسته است شیشه ای از عطر آورده* در پشت سر او نزد پاهایش گریان بایستاد و شروع کرد به شستن پاهای او به اشک خود و خشکانیدن آنها به موی سر خود و پاهای وی را بوسیده آنها را به عطر تدهین کرد* چون فریسی که از او وعده خواسته بود این را بدید با خود می گفت که این شخص اگر نبی بودی هر آینه دانستی که این کدام و چگونه زن است که او را لمس می کند زیرا که او گناهکاری است* عیسی جواب داده به وی گفت: ای شمعون چیزی دارم که به تو بگویم.

گفت: ای استاد بگو* گفت: طلبکاری را دو بدهکار بود که از یکی پانصد و از دیگری پنجاه دینار طلب داشتی* چون چیزی نداشتند که ادا کنند هر دو را بخشید بگو کدام یک از آن دو او را زیادتر محبت خواهد نمود* شمعون در جواب گفت: گمان می کنم آن که او را زیادتر بخشید.

به وی گفت: نیکو گفتی* پس به سوی آن زن اشاره نموده به شمعون گفت: این زن را نمی بینی؟ * به خانه تو آمدم آب به جهت پاهای من نیاوردی ولی این زن پاهای مرا به اشک ها شست و به موهای سر خود آنها را خشک کرد* مرا نبوسیدی لیکن این زن از وقتی که داخل شدم از بوسیدن پاهای من باز نایستاد* سر مرا به روغن مسح نکردی لیکن او پاهای مرا به عطر تدهین کرد* از این جهت به تو می گویم گناهان او که بسیار است آمرزیده شد زیرا که محبت بسیار نموده است لیکن آن که آمرزش کمتر یافت محبت کمتر می نماید. (۲)

خلاصه داستان این است که حضرت مسیح(علیه السلام) به خانه یکی از یهودیان در می آید. صاحب خانه احترام زیادی برای او قائل نمی شود، امّا زن گناهکار و منحرفی که در آن شهر بود از حضور او با خبر شد و به خانه یهودی آمد و با آن شرحی که گفته شد، مسیح(ع) را اکرام می کند. پیش از هر چیز می گوییم این زن احتمالا همان «مریم مجدلیه»، زن زناکار و ثروتمندی است که به گفته انجیل لوقا در باب هشتم به دست مسیح(ع) توبه کرد و یکی از یاران او شده بود. (۳)


ظاهرا در آن زمان معمول بود که پای مهمان را به احترام می شستند و گاه به موهای او روغن می مالیدند. به خاطر این که غالبا پا برهنه راه می رفتند و در سفرها چون وسیله پوشش داری نداشتند موها و پوست بدن شان بر اثر وزش بادها خشک می شد.

آن زن گنهکار به جای آب با اشک چشم خود پاهای مسیح(علیه السلام) را شست و شو داد و به جای حوله با گیسوان بلندش پای او را خشک کرد و بر آنها بوسه زد! این منظره چنان زننده بود که مرد یهودی صاحب خانه ناراحت شد و با خود گفت: اگر این مرد پیامبر بود و متوجه می شود که این زن چه کاره است لااقل از این کار جلوگیری می کرد. آن هنگام مسیح(ع) اشکال ذهنی ای که برای میزبانش پدید آمده بود را دریافت و با مثالی که در مورد دو بدهکار زد او را قانع کرد. (۴)


این داستانی است که در انجیل های فعلی، همین گونه روایت می شود اما برای راست آزمایی آن ما چند پرسش مطرح می کنیم:

۱. آیا برای پیامبری بزرگ یا حتی برای یک فرد پرهیزکار عادی سزاوار است که خود را در اختیار زن آلوده ای بگذارد که این چنین با او رفتار کند؟ به این نکته توجه کنیم که حضرت مسیح(علیه السلام) در آن زمان جوان بود و حدود سی سال داشت و آن زن بدکار هم قاعدتا جوان و زیبا بود.

زیرا زن بدکار معروف شهر قاعدتا زنی زشت و از کار افتاده نمی تواند باشد. چگونه می توان باور کرد پیامبر بزرگی که برای تهذیب اخلاق و گسترش آیین تقوا مبعوث شده به زن بدکاری اجازه دهد که آن گونه به او نزدیک شود و چنان رفتار شرم آوری با وی نماید؟ آیا چنین رفتاری باورکردنی است!؟ (۵)

۲. به فرض که چنین زنی می خواست توبه کند و از راه و رسم گذشته آلوده خود دست بشوید، اما توبه هم راه و رسم خودش را دارد. ندامت او از گناه و ایمان آوردن به خدا و علاقه او به مسیح(علیه السلام) و تصمیم بر ترک اعمال خلاف کافی بوده و دیگر هیچ مجوزی برای آن‌همه صورت مالی و دست مالی و امثال آن در کار نبوده است. آیا تسلیم در برابر این اعمال دور از عفت با مقام نبوت و رهبری خلق و با مندرجات کتابی آسمانی سازگار است!؟ (۶)

۳. آیا این عمل مسیح سرمشقی برای مردم دیگر به خصوص شاگردان او نمی شده که از چنان اظهار محبت های شرم آوری استقبال کنند؟

۴. گذشته از آن، عذری که در این باب از مسیح نقل شده خیلی عجیب است؛ زیرا خلاصه عذر مزبور این می شود که گناه این زن بیشتر از دیگران است و چون بیشتر اظهار محبت کرد آمرزش بیشتری یافته است. اما معلوم نیست این پاسخ چه ربطی به ایرادی که میزبان مسیح در دلش به‌ ایشان داشت دارد. یعنی توجیهی که مسیح در این داستان – بر فرض صحتش – برای رفتار آن زن بیان کرده، چیزی از زشتی و زننده بودن آن کم نمی کند و آن تمثیل به هر حال پاسخ ایراد میزبان مسیح به ایشان نمی گردد. (۷)

۵. آیا تاکنون کسی با یک روحانی یا کشیش عادی چنین معامله ای کرده است؟ آیا اگر در همین زمان زنی بدکاره چنین رفتاری را با پاپ، حتی کمتر از آن، با کشیش کلیسایی محلی انجام دهد و آن کشیش ساکت بماند و واکنشی حاکی از نارضایتی از خود نشان ندهد، اعتبار و نفوذش نزد همان پیروان کلیسای محلی اش مخدوش نمی شود؟ پس چگونه مسیحیان چنین وضعیت و داستانی را – به صرف ذکر شدن در انجیل – بدون هیچ تحقیق و تأملی در حق پیامبر الهی خود یعنی حضرت عیسی(علیه السلام) می پذیرند!؟

آیا چنین موضوعی خود نشان نمی دهد که انجیل فعلی تا چه اندازه از آموزه های اصیل و وحیانی حضرت عیسی(علیه السلام) منحرف شده است؟ به هر حال آثار خرافی و افسانه ای بودن این داستان از ظاهر آن کاملا نمایان است. کو آن همه اشک چشم که کسی پای دیگری را [به جای آب] با آن بشوید و با موهایش خشک کند. (۸)


پی نوشت:

(۱). فریسیان طایفه ای از یهود بودند.

(۲). انجیل لوقا، باب ۷، جمله های ۳۶ تا ۴۷.

(۳). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶هـ ش، ج ۸، ص ۲۴۱.

(۴). همان.

(۵). همان.

(۶). مسیحیت در دنیای کنونی، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰هـ ش، چاپ اول، ص ۴۸.

(۷). ر. ک. همان.

(۸). همان؛ پیام قرآن، همان.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha