۲ دی ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۸
همه آیات الهی با تأمل هم‌نوا هستند

جهت دستیابی به مقصود آیات قرآن، علاوه بر بررسی دقیق مفاهیم موجود در آیه، مراجعه به تفاسیر معتبر ضروری است، چراکه درهم‌آمیختنِ مفاهیمی چون عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین، موجبِ عدم فهم صحیح آیات قرآن می‌شود.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) _ ابنا: هیچ کدام از آیات الهی با هم تنافی ندارند و باطل در آن‌ها راه ندارد. اگر کسی ادعای تنافی نماید، آن تنافی ظاهری است و در واقع مستشکل متوجه کلام مطلق و مقید، عام و خاص یا مجمل و مبین‌ نشده است و با کمی تأمل رفع ابهام می‌شود.

آیات الهی در قرآن به زبان عربی‌اند و زبان عربی، اصول و فروعی دارد. اصول آن عبارتند از: علوم لغه، صرف، نحو، اشتقاق، معانی، بیان، قافیه و فروع آن: خط، عروض، انشا، محاضرات، بلاغه هستند. مفسر آیات الهی باید به این علوم آشنا باشد و علاوه بر تسلط بر اصول و فروع زبان عرب، باید سایر علوم همچون علوم قرآن، حدیث، کلام، اصول، فقه، تاریخ، منطق و علوم انسانی و تجربی آشنا باشد. بنابراین با نگاه ساده و ابتدایی نمی‌توان حکم به تناقض کرد و دو گزاره در قرآن را منافات یکدیگر دانست. در تناقض، هشت وحدت شرط است و با توجه به آن شروط تناقض در جملات مشخص می‌شود (۱).

جهت فهم صحیح و همه‌جانبه آیات به نکته ناسخ و منسوخ هم باید توجه داشت (۲). آشکار کردن انتهای مدت حکم برای مکلف همان نسخ است و تعداد آیات منسوخ در اندیشه آیت‌الله خوئی بسیار محدود و منحصر به یک آیه است و به سرعت و سادگی نمی‌توان برای رفع تنافی ظاهری بحث ناسخ و منسوخ را پیش کشید؛ زیرا، آیات ناسخ و منسوخ با فاصله زمانی نازل شدند و در آیاتی که با هم نازل شده‌اند ناسخ و منسوخ وجود ندارد. همچنین در آیات ناسخ و منسوخ حکم شرعی وجود دارد پس در آیاتی که درصدد بیان حکم شرعی نیستند نیز ناسخ و منسوخ هم وجود ندارد. جهت دستیابی به مقصود الهی آیه، علاوه بر بررسی دقیق مفاهیم موجود در آیات، مراجعه به تفاسیر معتبر ضروری است، چراکه درهم‌آمیختنِ مفاهیمی چون عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین، موجبِ عدم فهم صحیح آیات الهی می‌شود.

تنافی برخی آیات با کمی تأمل این‌گونه رفع می‌شود که برای مثال دو آیه از سوره انفال، بر اساس مقایسه قوای روحی مؤمنان در دو شرایط متفاوت، حکم وجوب یا استحباب جهاد با کفار را می‌دهد و منظور از "ضعف" در این آیه، ضعف در صفات روحی است که به ضعف در ایمان منتهی می‏‌شود. یعنی «اگر از شما صد نفر صابر باشد بر دویست کافر غلبه می‏‌کند و اگر صابران از شما هزار نفر باشند بر دو هزار کافر غلبه می‏‌کنند»؛ ولی ازآنجاکه خداوند از ضعف برخی مسلمانان اطلاع دارد که تحمل و استقامت در برابر ده برابرشان را ندارند، حکم جهاد را بر آنان واجب نکرد. بلکه رخصت داد که اگر تعداد دشمن ده برابر است، می‌توانند از حمله به دشمن خودداری کنند. به این معناکه جنگ صد مسلمان با دویست کافر واجب و جنگ بیست مسلمان با دویست کافر مستحب است.

خداوند متعال هنگام جنگ مسلمانان با کفار، وعده پیروزی و غلبه به مسلمانان داد، گرچه تعداد دشمن ده برابر باشد؛ ولی درعین حال با رأفت ربوبی مفتخرشان نموده، تخفیفی نسبت به آنان عنایت کرد و حکم وجوب مقابله و مقاومت را نداد بلکه آن را مشروط به این نمود که تعداد دشمن بیش از دو برابر تعداد مسلمانان نباشد، در این صورت باز مسلمانان پیروزند؛ ازاین‌رو با تخفیف حکم واجب به مستحب، مسلمانان را تشویق نمود که حتی با کاهش ایمان از پیروزی ناامید نشوند. بنابراین مفهوم دو آیه نه تنها با هم منافات ندارند بلکه دو آیه علاوه بر تشویق مؤمنان به جنگ و پایداری در هر شرایطی، سنت طبیعی در نظام انسانی را بیان نموده است. قانون عالی و طبیعی، در مسئله جنگ، این است که مسلمانان در صورت نداشتن نیرو و کاهش صبر باز هم ناامید نشوند و ثبات قدم داشته، پایداری کنند که پیروزی قطعی است. حکم هر دو آیه که یکی واجب و دیگری مستحب است، نقض نشده و ثابت و پابرجا مانده است (۳).

همچنین بین آیه ۵ سوره سجده و آیه ۴ سوره معارج نیز اساساً تنافی وجود ندارد. هر موقف در قیامت هزار سال است؛ پس پنجاه موقف قیامت، پنجاه هزار سال است و از طرفی ناسخ و منسوخ هم نیستند؛ چراکه نسخ مربوط به حکم شرعی است و این دو آیه حکم شرعی ندارند. در قیامت پنجاه موقف وجود دارد و هر موقفی مثل هزار سال از سال‌های دنیاست؛ بنابراین، مقدار هزار سال مربوط به یکی از پنجاه موقف از مواقف روز قیامت است و پنجاه هزار سال طولِ مدتِ پنجاه موقف آن است (۴).

مسأله خلقت شش روزه آسمان و زمین در آیه ۵۴ سوره اعراف مطرح شده و با سایر آیات مربوط به خلقت آسمان‌ها و زمین تنافی ندارد. اراده الهی به هر چه تعلق گیرد موجود می‌شود. تدبیر آسمان‌ها و زمین در چهار برهه زمانی، تقدیر فصل‌ها در دو برهه دیگر انجام شد؛ یعنی خلقت آسمان‌ها و زمین در شش مرحله کامل شد. مراد از کلمه"یومین" در آیه ۹ سوره فصلت، دو روز از روزهای معمولی از نظر ساکنان زمین و مقدار حرکت کره زمین به دور خودش نیست بلکه برهه و پاره‌‏ای از زمان است. دو مرحله متغایر، یکی مرحله خامی و کالی و دیگری مرحله پختگی و رسیده شدن یا به عبارتی مرحله ذوب بودن و مرحله منجمد شدن. مراد از تقدیرِ اقواتِ زمین در چهار قطعه از زمان، تقدیر آن در چهار فصل، همان فصول چهارگانه است و منظور، خلقت آن‌ها نیست؛ چراکه خداوند متعال آسمان‌ها و زمین را در شش برهه زمانی آفرید (۵). آفریدن آسمان‌ها و زمین در شش برهه، جمع کردن اجزاء، سپس جدا ساختن از مواد مشابه دیگر و متراکم نمودن آن‌هاست. به این ترتیب که خلقت آسمان‌ها در دو برهه از زمان، خلقت زمین نیز در دو قطعه از زمان صورت گرفته و در دو برهه دیگر، تقدیر ارزاق و به حرکت درآوردن زمین به دور خورشید انجام شد؛ به نحوی که در اثر دور و نزدیک شدنش از خورشید و نیز در اثر میل به سوی شمال و جنوب، هوای بهاری، تابستانی، پاییزی و زمستانی در زمین پیدا آمد و زمین آماده روزی رساندن شد. مراد از کلمه"امر" در آیه ۱۱۷ سوره بقره، امر در مقابل نهی نیست بلکه منظورْ شأن، یعنی اطاعتِ اشیاء از اراده الهی و لباس هستی پوشیدنِ آن‌هاست (۶).


پی‌نوشت
 ۱- در تناقض باید دو افتراق و هشت اتّحاد وجود داشته باشد، دو قضیه در کم و کیف متفاوت باشند و در موضوع، محمول، زمان، مکان، شرط، اضافه، جزء و کل و قوّه و فعل متّحد باشند. دراز، محمد عبد الله‏ (۱۳۸۷ش) آیین اخلاق در قرآن، مترجم: عطایی، محمدرضا، مشهد: آستان قدس رضوی، ص ۱۵۰.
۲- نسخ یعنی آشکار کردن انتهای مدت حکم برای مکلف. کمالی دزفولی، علی (۱۳۷۰ش) قرآن شناسی‏، تهران: اسوه‏، ص ۲۷۸.
۳- طباطبایی، محمدحسین (۱۳۷۴ش) ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی‏، ج‏ ۹، پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی‏، ص ۱۷۵-۱۶۰؛ خوئی، ابوالقاسم، بیان در مسائل قرآن، اصفهان: مرکز تحقیقات رایانه‌ای، قائمیه، ص ۴۵۷.
۴- طباطبایی، محمدحسین (۱۳۷۴ش) ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی‏، ج‏ ۱۶، پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی‏، ص ۳۷۱؛ همان، ج ۲۰، ص ۸.
۵- همان‏، ج‏ ۱۷‏، ص ۵۵۲-۵۵۰.
۶- همان‏، ج‏ ۱۰، ص ۲۲۴ و همان‏، ج‏ ۱۷، ص ۱۷۳-۱۷۰.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha