خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع)ـابنا: شب یلداست... لحظهای که زمان در سکوت فرومیریزد و تاریکی، مهربانانه جهان را در آغوش میگیرد. از پنجره به آسمان نگاه میکنم، به ستارههایی که گویی امشب نزدیکترند، گویی میخواهند رازی را در گوش زمین زمزمه کنند.
در سکوت اتاق، تنها صدای تیکتاک ساعت و نفسهای آرامم به گوش میرسد. این شب، تنها یک شب طولانی نیست؛ این شب، توقف است. مکثی است میان گذشته و آینده، فرصتی است برای مرور خاطرههایی که مثل دانههای انار، قرمز و درخشان در میان سایههای سپید زندگیام پراکندهاند.
یادم میآید در کودکی، کنار کرسی مینشستیم و دستان پینهبسته مادربزرگ، هندوانه را با چاقوی بزرگ میبرید. قرمزی هندوانه در کنار سبزش، همانند زندگی بود؛ ترکیبی از شادی و تلخی. مادربزرگ قصه میگفت، از دیو و پری، از عشق و فراق، و ما با دهان باز گوش میدادیم، گویی که جهان تنها در همان افسانهها خلاصه میشد.
بوی آجیل مخلوط، بوی برگه زردآلو و قیسی، بوی شعرهای حافظ که از زبان پدر میآمد... اینها عطرهای همیشگی شب یلدای زندگی من بودهاند. شب یلدا، شب وصل است. وصل خاطرات، وصل نسلها، وصل مهربانیهایی که گاهی در روزمرگی گم میشوند.
امشب، تاریکی را دشمن نمیدانم. این تاریکی، پتویی نرم است که بر روی خستگیهای سال گذشته میاندازم. در سایهاش میتوانی با خودت خلوت کنی، با تمام اشتباهات و پیروزیهایت، با تمام عشقها و دلتنگیهایت.
میانبندهای شب یلدا، زمان متوقف میشود. میتوانی به ستارهها نگاه کنی و آرزو کنی. میتوانی به ماه نگاه کنی و با او درد دل کنی. میتوانی کتاب حافظ را باز کنی و از فال خود شگفتزده شوی، گویی که حافظ، صدها سال پیش، دقیقاً برای همین لحظه تو شعری سروده است.
یلدا به ما میآموزد که تاریکی همیشه پایان راه نیست. بلندترین شب سال هم سپری میشود و خورشید، دوباره و دوباره طلوع میکند. همانگونه که سختیها میگذرند، شبهای تیره هم به پایان میرسند و روشنی، همیشه بازمیگردد.
در دل این شب، به عزیزانم فکر میکنم. به آنهایی که کنارم هستند و گرمای وجودشان چون کرسی زمستانی، وجودم را گرم میکند. و به آنهایی که دورند، اما حضورشان در خاطراتم، روشناییبخش این شب طولانی است.
شب یلدا فقط یک شب نیست؛ آیینهای است که در آن، گذشته، حال و آینده با هم دیدار میکنند. در این دیدار، میفهمی که زندگی، رشتهای از همین شبهای طولانی و روزهای کوتاه است، و آنچه میماند، مهربانیهایی است که میان این شب و روز رد و بدل کردهای.
پس بگذار این شب به آرامی سپری شود. بگذار تاریکی، ما را در برگیرد و ستارهها، رؤیاهایمان را روشن کنند. فردا وقتی خورشید طلوع کند، با انرژی تازهای از خواب برمیخیزیم، گویی که با سپری شدن این شب، سال نوینی در زندگیمان آغاز شده است.
یلدایتان مبارک، و مهربانیهایتان پایدار...
نظر شما