خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۵:۰۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۸ آذر
۱۴۰۱
۹:۱۵:۴۴
منبع:
ابنا
کد خبر:
1332073

آیت الله جوادی آملی: شهید قاسم سلیمانی در پیش روی خود دین، قرآن، اهل بیت(ع)، نظام و ایران را می‌دید

جمعی از اعضای ستاد بزرگداشت سردار حاج قاسم سلیمانی با حضور در بیت آیت الله جوادی آملی با معظم له دیدار و گفتگو کردند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ جمعی از اعضای ستاد بزرگداشت سردار حاج قاسم سلیمانی با حضور در بیت آیت الله العظمی جوادی آملی با معظم له دیدار و گفتگو کردند.

آیت الله العظمی جوادی آملی در دیدار با اعضای ستاد بزرگداشت سردار حاج قاسم سلیمانی، با گرامیداشت یاد و خاطره شهید حاج قاسم سلیمانی، بیان داشتند: دعا می­کنیم تا تمامی شهداء خصوصا روح پاک این شهید با شهدای کربلا محشور شوند و این کشور ولی عصر(عج) از هر خطری تا روز ظهور آن حضرت محفوظ باشد تا ما بتوانیم این نظام را در اختیار آن حضرت قرار دهیم.

ایشان در ادامه بیان داشتند: چند نکته هست که شاید همه ما توجه به آن هم داشته باشیم اما علم به علمش نیست، نکته اول اینکه خدا انکار شدنی نیست، هیچ ملحدی نیست که خدا را نشناسد، زیرا ذات اقدس الهی این پیکر را با توحید ساخت، (خَلَقْتُ بِیَدَیَّ)؛ با دست بی دستی خودم تو را ساختم، لذا انکارشدنی نیست، نشانه آن اینکه وقتی انسان سوار بر کشتی در دریای طوفان زده و درحال غرق شدن است و به هیچ کس دسترسی ندارد، قلب آدمی متوجه خدا هست، این مهم نیست که اصل توحید را قبول داشته باشد یا نداشته باشد، خدا انکار پذیر و فراموش شدنی نیست.

معظم له اظهار داشتند: مرحوم کلینی در حدیثی از امام صادق نقل می کند که خداوند «عَارِفٌ بِالمَجهُولِ مَعرُوفٌ عِند كُلِّ جَاهِل» است، خدا همه چیز را می داند و هیچ کس نیست که خدا را نداند، لذا هر منکر و کمونیستی خداشناس هست اما در درون درون اوست، وقتی در تنگنا قرار می گیرد می گوید خدا! اینگونه نیست که اگر قلبی بخواهد خدایی بیاندیشد، زحمت داشته باشد، خیر! بلکه باید مواظب باشد تا گرد و غباری بر قلبش ننشیند و اگر نشست سریع غبار روبی کند! شهید حاج قاسم سلیمانی این فطرت را حفظ کرد و اگر به خصوصیات بشری، غباری نشست، سریع غبار روبی کرد! «آینه شو تا بردت سوی دوست» چرا ما قاسم سلیمانی نشویم؟!

ایشان در بیان نکته دوم اظهار داشتند: امیرالمومنین می فرماید که عبادت کنندگان سه دسته هستند، بعضی به خاطر ترس از جهنم، بعضی به خاطر شوق به بهشت و بعضی «حباً لله» خدا را عبادت می کنند و من جزء دسته سوم هستم، این فراز نورانی مخصوص نماز و روزه تنها نیست، جهاد هم همین است. بعضی جهاد می کنند چون وظیفه شرعی است میترسند که اگر جهاد نکنند خلاف شرعی انجام داده و ممکن است عذاب شوند، بعضی جهاد می کنند تا درجاتشان در بهشت بالا برود ولی بعضی فقط برای خدا جهاد می کنند، شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه از این دسته سوم بود، آن شهید اصلا به این فکر نبود که به بهشت برود، گر چه بهشت می دهند! « تو بندگی چو گدایان به شرطِ مُزد مکن * که دوست خود روش بنده‌پروری داند»! آدم حیف است که وقتی نزد «کریم» رفت درخواستی داشته باشد، او خودش ادا می کند! شهید سلیمانی فهمید که در پیش خدا نباید بگوید که من چکار کردم و چکار نکردم، او همه ی کارهای خود را توفیقات الهی می دانست!

معظم له بیان داشتند: نکته سوم بیان نورانی امام سجاد علیه السلام و دعای آن حضرت در حق رزمنده هاست که خدایا آن توفیق را به مجاهدان و رزمندگان بده که آنها هوس سالم برگشتن و زندگی کردن را نداشته باشند، یاد زن و بچه رو از یاد اینها ببر! چون کسی که فرزندان خودش را به خدا بسپارد، یقین دارد خدا بهترین حفظ کنندگان است و نگرانی ندارد، شهید  قاسم سلیمانی به فکر پشت جبهه نبود، در پیش روی خود «دین»، «قرآن»، «اهل بیت»، «نظام جمهوری اسلامی» و «ایران» را می دید و آن ایرانی که در روبرو می دید غیر از ایرانی است که دیگران در خانه گذاشتند و رفتند! خیلی فرق است! یک وقت هست کسی می گوید زودتر جنگ تمام شود تا من به شهر خودم برگردم، و گروهی دیگر می گویند خدایا من آمدم دین تو را حفظ کنم نه اینکه سالم بر گردم! شاگرد این مکتب قاسم سلیمانی بود که به فکر این بود تا دین، وطن، کشور، ناموس و آب و خاک را حفظ کند.

ایشان ادامه دادند: این راه برای همه ما باز است، هر چند آنچه مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت می شود به ادارک ما نیزدر نمی آید که آنها را آرزو کنیم، اما مواردی هست که این بزرگان به آنها رسیده اند، راه هست و افرادی هستند که این راه را رفته اند، الان نیز یک عده پیدا می شوند که راه شهید سلیمانی را بروند، چرا ما این راه را نرویم؟

آیت الله العظمی جوادی آملی در پایان اظهار داشتند: انشاء الله خداوند توفیق دهد تا این نظام را تحویل صاحب اصلی آن بدهیم و این امر یقینی است، چرا این امر به دست ما نباشد؟! ما نا امید نیستیم منتها خودمان باید از خواب به در بیاییم، نه بیراهه برویم و نه راه کسی را ببندیم!

...................................

پایان پیام/ 167