۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۴
اسراف در جوامع اسلامی: یک چالش برای حرکت‌های مقاومتی!

در فرهنگ قرآن یکی از مباحث مهم که در حیطه چالش های اخلاقی مقاومت قرار می گیرد، بحث اسراف است و با توجه به اینکه رعایت اخلاق اسلامی یکی از شاخصه های مهم در مقاومت اسلامی محسوب می شود، اسراف به عنوان عاملی غیر اخلاقی است که دستاویز دشمن در هجوم فرهنگی با انگیزه غیر الهی برای ایجاد تغییر نامطلوب در جامعه در تبدیل ارزش ها به ضد ارزش ها صورت می گیرد.

خبرگزاری مجمع جهانی اهل البیت(ع) ابنا- در فرهنگ قرآن یکی از مباحث مهم که در حیطه چالش های اخلاقی مقاومت قرار می گیرد، بحث  اسراف است و با توجه به اینکه رعایت اخلاق اسلامی یکی از شاخصه های مهم در مقاومت اسلامی محسوب می شود، اسراف به عنوان عاملی غیر اخلاقی است که دستاویز دشمن در هجوم فرهنگی با انگیزه غیر الهی  برای ایجاد تغییر نامطلوب در جامعه در تبدیل ارزش ها به ضد ارزش ها صورت می گیرد. آثار اسراف عبارتند از:

1.فساد : با توجه به فرموده خداوند: «وَ لا تُطیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفینَ،الَّذینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ ؛و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! همانها که در زمین فساد می‌کنند و اصلاح نمی‏‌کنند.»(1)

اسرافکاران با همه مصادیق کسانی هستند که در زمین فساد می کنند. عالم هستی یک پارچه نظم و صلاح است و حتی با تضادی که احیانا در میان اجزای آن دیده می‏شود، هماهنگی فراوان دارد، این نظام به سوی اهداف صحیح در حرکت است، و برای هر یک از اجزای خود، خط سیری تعیین می‏کند، حال اگر یکی از این اجزاء از مدار خود خارج شود و راه فساد را پیش گیرد، میان آن و سایر اجزای این جهان درگیری ایجاد می‏شود، اگر توانستند این جزء نامنظم اسرافکار را به مدار اصلیش بازگردانند چه بهتر، و الا نابودش می‌کنند، تا نظام به خط سیر خود ادامه دهد! انسان که یکی اجزای این عالم هستی است از این قانون عمومی مستثنی نیست، اگر بر اساس فطرت،  هماهنگ با نظام هستی باشد به هدف سعادتبخش مقدر شده ، می‏رسد، اما اگر از حد خود تجاوز کرده  و قدم در جاده" فساد فی  الارض" بگذارد، نخست خداوند او را گوشمالی داده، و با حوادث دردناک او را هشدار می‏دهد، «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ فساد بر صفحه دریا و صحرا بر اثر اعمال مردم آشکار گشت خدا می‏خواهد نتیجه سوء پاره‏ای از اعمال مردم را به آنها بچشاند شاید بازگردند.»(2) در غیر این صورت خداوند زمین را از لوث وجودش پاک می کند. (3)  بسیاری از مشکلاتی که در دنیا پیش آمده، به خاطر نگاه مادی به مسئله‏ی اقتصاد و مسئله‏ی پول و مسئله‏ی ثروت است. همه‏ی انحرافهای غرب ومسئله‏ی استثمار و استعمار به خاطر نگاه ماده گرایانه به پول و به ثروت است، این نگاه قابل تصحیح است. اسلام برای ثروت اهمیت و اعتبار قائل است، تولید ثروت در اسلام مطلوب است؛ منتها با نگاه الهی و معنوی. نگاه الهی و معنوی این است که از ثروت برای فساد، برای ایجاد سلطه، برای اسراف‏ نباید استفاده کرد؛بلکه باید برای سود جامعه بهره برد.(4)

2. حق ناپذیری ، تکذیب انبیاء : با توجه به فرموده خداوند: « قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُون؛ (رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید!»(5) در این آیه واژه «طائر» که در اصل طیر به معنای «مرغی چون کلاغ»  است که عرب با دیدن آن فال بد می زدند وبا توسعه آن به هرچیزی که بوسیله آن فال بد زده می شود به بخت بد اشخاص هم طائر گفته می شود و خداوند در این آیه فال بد را آن چیزی می داند که در خود آنها ست که از حق(توحید) رویگردان شده اند و به شرک(باطل) تمایل داشته اند.(6) در انقلاب اسلامی نیز، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه‏ و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بی‏بندوباری و بی‏تفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بی‏حالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بی‏خاصیت؛ اسلام نجات‏بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه‏ی دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدی (ص)، جایگزین اسلام امریکایی گردید. و مطرح شدن اسلام بدین صورت و با این واقعیت و جدیت، موجب خشم سراسیمه و دیوانه‏وار کسانی شده است که دل به زوال اسلام در ایران و در همه‏ی کشورهای اسلامی بسته بودند و یا از اسلام، فقط نامی بی‏محتوا و وسیله‏ای برای تحمیق و اغفال مردم را می‏پسندیدند. بنابر این از روز اول پیروزی انقلاب تا امروز، هیچ فرصتی را برای تهاجم و ضربه زدن و توطئه و بدخواهی نسبت به جمهوری اسلامی و کانون حرکت جهانی اسلام یعنی ایران از دست نداده‌اند.(7) اماّ خرافه‏ چیست؟ بعضیها هستند که حقایق دینی را هم به عنوان خرافه‏ انکار می‏کنند. آنچه که با کتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده، از دین است؛ چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند. این مورد حمایت و دفاع است. آنچه که با دلیل معتبر ثابت نشده است و با مبانی و اصول دینی معارضه ندارد، لازمه اش سکوت است. آنچه که با یکی از اصول دینی معارضه دارد و مدرک معتبری ندارد، مورد رد است. این معیارخرافه است‏،  وجود مدعیان ارتباط با امام زمان و ارتباط با غیب، با شکلهای مختلف در جامعه ‏نشان از گرایش به دین، یک عنصر اصلی در زندگی مردم است.  وجود علاقه مردم به دین سبب درست کردن خرافه بوسیله خرافه ساز می شود. چون آن کالای اصلی در اختیارش نیست، کالای تقلبی را به میدان می‏آورد تا اینکه مردم را جذب کند. واین نیاز به مقابله با خرافات بوسیله افراد شجاع است. (8)بنابر این حق ناپذیری و تکذیب انبیاء نتیجه ای جز سرنوشت شوم که عدم مقاومت در برابر دشمن و تسلط بیگانگان را به همراه نخواهد داشت.

3. سرزنش ودرماندگی: یکی دیگر از آثار اسراف سرزنش و درماندگی است که خداوند در قرآن می فرماید: « وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً؛ هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی‏.»(9) خداوند سبحان ادر این آیه به میانه روی بین ولخرجی و سختگیری امر فرموده و این جمله تمثیلی است از خودداری کردن بخیل از بخشش، و بخشش بیش از حد اسرافکار.(10) جامعه‏ای هم که تزکیه شده باشد، مردمش نفس خود را اصلاح کرده باشند، رذایل اخلاقی را از خودشان دور کرده باشند، دورویی و دروغ و فریب و حرص و طمع و بخل‏ و بقیه‏ی رذایل انسانی را از خودشان جدا کرده و زدوده باشند، هم به سعادت اخروی، و هم جلوتر از آن، به سعادت دنیوی دست خواهد یافت.(11) بنابراین گناهانی که انسان انجام می‏دهد، اعم از تخلّف‏های گوناگون که ناشی از شهوترانی و دنیاطلبی و طمع‏ورزی و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل‏ نسبت به دارایی‏های موجود در دست آدمی و نیز حسد و حرص و غضب است، به طور قطعی دو اثر در وجود انسان می‏گذارد: یک اثر، معنوی است که روح را از روحانیت می‏اندازد، از نورانیت خارج می‏کند؛ معنویت را در انسان ضعیف می‏کند و راه رحمت الهی را بر انسان می‏بندد. اثر دیگر آن در صحنه‏ی مبارزات اجتماعی، آن جایی که حرکت زندگی احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار اراده‏ی انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را می‏گیرد و اگر عامل دیگری نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمی‌آورد.(12) بطور قطع جامعه اسلامی که از این گناهان به دور باشد، مقاومتش در مقابل استکبار بیشتر و درماندگیش اندک است.


پی‌نوشت:

1. (شعرا(26):152-151)

2. (روم(30):41)

3. (مکارم شیرازی، 1374ش ،ج‏15: 309)

4.(بیانات آیه الله خامنه ای( حفظه الله) در بیانات در نخستین نشست اندیشه‏‌های راهبردی،10/9/1389)

5. (یس(36):19)

6.(طباطبایی، 1417ق، ج17: 74)

7. (پیام آیه الله خامنه ای(حفظه الله) در اولین سالگرد ارتحال امام خمینی  رحمه الله علیه، 10/3/1369)

8.( بیانات آیه الله خامنه ای(حفظه لله) در دیدار با روحانیون،17/8/1385 )

9.(اسرا(17):29 )

10.(طبرسی،1377ش ، ج2 :326)

11.(بیانات آیه الله خامنه ای( حفظه الله) در دیدار با خانواده شهدا و جانبازان،1/8/1370)

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha