به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت الاسلام والمسلمین «حمید احمدی» رییس کمیته فرهنگی و آموزشی ستاد مرکزی اربعین، به مناسبت هفتم شوال سال روز غزوه احد در یادداشت زیر با عنوان «احد و شگفتی شاعرانه!» به این واقعه مهم تاریخ اسلام پرداخته است:
جنگ به پایان رسیده، نبردی در دامنه احد که ظفرش با چالشی سخت مواجه گردید و یاران پیامبر خدا در آن، با صدماتی مواجه شدند و حمزه از قهرمانان و فرمانده بزرگ نبرد و جمعی از مجاهدان سپاه اسلام به شهادت رسیدند و جمع زیادی هم جراحتهای سختی برداشتند.
به امر پیامبر خدا سپاه اسلام در صدد التیام و بازسازی پیآمدهای آن است. اما برای شاعران حماسهسرا و وقایع نگار فرصتی است مغتنم!
هر یک قهرمانان خود را دارند و به دنبال تصویر کشیدن رشادتها و رزمشان در حوادث جنگ و میدان نبردند.
حسّان (۱) شاعر بزرگ عرب سرمست از سرودن و شعر خواندن در مجلسی است!
در همین هنگام حجاج بن علّاط سلمی (۲) سر میرسد. او شاعری است دنیا دیده و از فعالان تجارت و اجتماع و سخت دلداده علی بن ابیطالب!
در روز نبرد احد از قهرمانی علی افسون گردیده بود وآمده تا به آیات این قهرمانی نغمه سر دهد.
حسّان در مجلس برای او جایی گشود و به سلمی گفت: دلم میخواست امروز تو را ببینم و گمان میکنم، چنان که میگویند: "در دل دوستان صمیمی گوشهایی است که به آرامشها و خلجانهای درون متصل است، و به هنگام خود، در حقیقت صدای آنها را میشنود."
هر دو با فروتنی در خاموشی سر به زیر افکندند، گویا در این مجلس و سخن حضور ندارند.
حسان گفت: پیشآمدهای بس سهمگین جنگ اُحد چنان در نظرم بزرگ جلوه کرده است که قدرت شعر گفتنم در برابر آن کوچک و تنگ شده است!
حجاج : چه پیشآمدی؟
حسان: خبر مُخَیریق را نشنیدهای؟
سلمی: خبر ناگهان اسلام آوردنش که مدت زیادی از آن نگذشته است!
حسان: خیر!
خبر به شهادت رسیدن شگفتانگیزش را میگویم که جان من و هر جان دیگری را به شگفتی شدیدی دچار کرده است!
سلمی: چه میگویی؟!
حسان: آری او در برابر عقیدهای که به تازگی در قلبش جای گزیده بود، دل به مرگ نهاده، خود را به صف دشمن زد و همچون کسی به دنبال شهادت بود که در جهان نوین اندیشه، یا مرگ را میخواهد یا زندگی حقیقی را.
سلمی: شگفتا به تو محمد !
شگفتا به ایمانت! باورهای تهنشین شده و استوار در ژرفای جانها را هم از جای کندی، به طوری که شخص احساس میکند که چیزی جز معنا نیست!
هر دو در استغراق شاعرانه برخاسته و رفتند تا به محل اجتماع مردم رسیدند و با سخنان مردم که از قهرمانان نبرد احد میگفتند به خود آمدند!
همه از قهرمانان و شگفتیها و حوادث تلخ و شیرین اُحد در گفتوگو بودند.
از این یهودی تازه مسلمان شهید میگویند.
از شگفتیهایش!
نه فقط از شگفتیاش در روز احد، که خود در اوج شگفتی و شکوه ایمانش بود!
از هدیهی سخاوتمندانهاش به پیامبرخدا که خود شگفتیساز شد! او که بازرگان و فرد متمولی بود، قبل از اُحد هفت باغ مهم خود در مدینه را بیچشمداشتی به پیامبر خدا هدیه کرد!
همه از قهرمانان و شگفتیها و حوادث تلخ و شیرین اُحد در گفتوگو بودند، از شگفتیها و توفیق و صداقت این یهودی تازه مسلمان شهید فراوان حکایت میکنند!
از مُخیریق که از بزرگان یهود مدینه بود.
یکی میگوید:
چقدر بزرگ بود! دل بزرگی داشت!
دیگری میگوید: ایثار کرد بلکه خود را در آرمانش فانی ساخت!
جوانی با احساسی شورانگیز میگوید: قلبش به حبّ محمد باز شده و پرگشته بود و غیر محمد چیزی نمیجست. لذا همه اموالش را و وجودش را به محمد تقدیم کرد!
...............
۱ـ حسانبنثابت، شاعر یمنی الاصل از بزرگترین شاعران عرب قبل از ظهور اسلام و آغاز دوره اسلامیاست واشعاری در دفاع از پیامبر خدا و هجو دشمنان اسلام دارد. وی از اشراف زادگان یهودیاز قوم خزرج است.
حدود ۶۰ سال داشت که اسلام آورد.
۲ـ حجاج بن علاط سلمی از تاجران و ثروتمندان مکه بود که به مدینه هجرت کرد و احتمالا در سال هفتم هجری اسلام آورد و اشعاری در باره شجاعت حضرت علی علیه السلام در احد سروده است.
.................................................
پایان پیام/ 167
نظر شما