خبرگزاری بین المللی اهل بیت علیهم السلام _ ابنا: یکی از مشکلات دنیای غرب که به تدریج پایه های تمدن غرب را مثل موریانه می خورد و علیرغم پیشرفت های صنعتی و علمی اش مشرف به سقوط و هلاکت است – البته در بلند مدت – همین قضیه بی توجهی به خانواده است.
یکی از گناهان کبیره تمدن غرب نسبت به بشریت، این است که ازدواج را در چشم مردم سبک کرد. تشکیل خانواده را کوچک کرد. مثل لباس که عوض می کنند... قضیه زن و شوهری را این طور کردند.
نه اُنسی، نه همسری، ...
اجتماعات فامیلی، اینکه بزرگترهای فامیل دور هم جمع شوند، به هم محبّت ورزند، با هم تبادل عاطفی داشته باشند، به هم کمک کنند، به هم برسند، همدیگر را از خود بدانند، برادر با برادر، خانواده ها با هم یگانه و یکی باشند، این طور چیزهایی که الآن بین ماها رایج و معمولی است، در غرب از این چیزها خبری نیست.
چقدر زن ها تنها زندگی می کنند. زنی که تنهاست، از خانواده بریده و توی یک آپارتمان زندگی می کند. شب برمی گردد توی خانه تنهاست، صبح برمی خیزد تنهاست. نه انسی، نه همسری، نه فرزندی، نه نوه ای، نه خویشاوندی که با او گرم بگیرد.
انسان ها در آن محیط اجتماعی، تک زندگی می کنند. غالباً تنها هستند. چرا؟ چون محیط خانوادگی در آن جوامع فراموش شده است.
آزادی جنسی، فروپاشی خانواده
اگر انسان ها رها بودند که غریزه جنسی را هر طور می خواهند اشباع کنند، یا خانواده تشکیل نمی شد یا یک چیز سُست و پوچ و تهدید پذیر و ویرانی پذیری می شد و هر نسیمی آن را به هم می زد.
لذا در هر جای دنیا که می بینید آزادی های جنسی هست، به همان نسبت خانواده ضعیف است؛ چون مرد و زن برای اشباع این غریزه، احتیاجی به این کانون ندارند. اما در آن جاهایی که دین حاکم است و آزادی جنسی نیست، همه چیز برای مرد و زن هست، لذا این کانون خانواده حفظ و نگهداشته می شود.
عشق مصنوعی
خانواده ها، آنجا گرم نیستند. خانواده اصلاً آنجا واقعیّت ندارند. یک مرد و زن باهم توی یک فضایی زندگی می کنند اما از هم جدایند. آن نشست و برخاست های خانوادگی، آن محبت های خانوادگی، آن اُنس های فراوان به هم.
اینکه مرد خودش را محتاج به زنش ببیند و زن خودش را محتاج شوهرش ببیند، این ها دیگر نیست. دو نفرند به صورت قراردادی که فقط در یک خانه ای زندگی می کنند. اسمش هم هست که با عشق شروع می شود!
پیامدهای ازدواج به سبک غربی
در جوامع غربی جوان ها، دوره نشاطِ جوانی و تُندی احساسات و غرایز را آزادانه می گذرانند و وقتی به خانواده و به ازدواج می رسند که در واقع بخش زیادی از میل طبیعی آن ها و غرایز آن ها فرو نشسته است.
آن شوق و محبّت و عشقی که باید در اعماق روح زن و شوهر جایگزین شود، در این ها نیست یا کم است. اینکه بعضی سن ازدواج را برای سال های میانیِ عمر می گذارند، می خواهند جوانی خود را به اصطلاحِ خودشان، با خوشی سپری کنند، هوسرانی هایشان را بکنند، بعد سراغ خانواده بروند.
غرب، در سراشیبی سقوط
در دنیای غرب، بنیان خانواده متزلزل شده است، خانواده ها دیر تشکیل می شوند، زود هم منهدم می شوند. فساد و فحشاء روز به روز بیشتر می شود، اگر این اتفاق به طور کامل بیفتد، آن جامعه به بلیّات عظیمی دچار خواهد شد.
البته این طور بیماری ها و گرفتاری ها، چیزهایی نیست که ظرف 5 سال یا 10 سال خودش را نشان بدهد، لکن بعد از گذشت سال های متمادی وقتی که اثر گذاشت، یک جامعه را به کلی منهدم و نابود می کند.
ثروت های علمی و فکری و مادی و همه چیز را از بین می برد. این آینده در انتظار بسیاری از کشورهای غربی است.
در به در به دنبال آرامش
الآن دنیای اروپا و آمریکا را نگاه کنید، ببینید این ها چقدر دچار اضطرابند. چقدر ناآرامی دارند. چقدر دنبال آرامش می گردند. چقدر مصرف قرص های مسکن و خواب آور زیاد است، چقدر جوان ها به کارهای بی قاعده دست می زنند، برای این است که از وضع جامعه ناراحتند.
عصبانی و خشمگین اند. می خواهند خودشان را به آرامش برسانند؛ آخرش هم با ناکامی می میرند. پیرمردها و پیرزن ها در خانه سالمندان می میرند. بچه هایشان همراهشان نیستند. زن هایشان از آن ها خبر ندارند. زن و شوهر از هم دورند.
گوش شنوا کو؟!
در خود آمریکا، نسبت رشدِ فساد، ( انواع اخلاقی و جنسی و جنایت و قتل و ...) در بین مردم و حتی کودکان زیاد است. مطبوعات و هوشمندان جوامع غربی، دارند فریاد می زنند، مقاله ها می نویسند، حرف ها می زنند، هشدارها می دهند، اما به گوش کسی فرو نمی رود؛ یعنی علاج ندارند.
وقتی که وضعیت را از پایه و بنیان خراب کردند و سی، چهل یا پنجاه سال بر همین وضع گذشت، با هشدار و فریاد و فلان سیاست این مشکلات حل نخواهد شد. جوامع غربی خوشبختی ندارند.
این حرفی است که متفکرانشان، دلسوزانشان و کسانی که صاحب درایت اند، صاحب عقل اند- نه سیاستمدارها- آن هایی که در متن جامعه هستند، الآن صدایشان بلند شده است. چرا؟ چون در آن جامعه وسایل خوشبخت زندگی کردن نیست. خوشبختی عبارتست از آرامش و احساس سعادت و امنیت.
هدف شوم؛ راهکار شیطانی
آن کسانی که می خواهند در یک کشور یا جامعه ای نفوذ پیدا کنند فرهنگ آن جامعه را در مشت خود بگیرند و فرهنگ خود را به آن ها تحمیل نمایند، یکی از کارهایشان، معمولاً متزلزل کردن بنیان خانواده است.
کما اینکه در خیلی از کشورها این کار را متأسفانه انجام داده اند. مردها را بی مسئولیت و زن ها را بد اخلاق کرده اند.
انتقال فرهنگ ها و تمدن ها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در جامعه و انتقالش به نسل های بعد، به برکت خانواده انجام می پذیرد. خانواده که نبود، همه چیز متلاشی می شود.
آن چیزی که ملّت ها را بی دفاع کرده است و در دست اجانب اسیر می کند، از دست دادن هویت فرهنگی است. این کار هم با بر هم خوردن بنیان خانواده ها در جامعه آسان می شود.
اسلام می خواهد این را حفظ کند.
فقط یک کلمه دربارهی خانواده
چقدر زن هایی که تا آخر عمر تنها زندگی می کنند. مردهایی که تا آخر عمر تنها زندگی می کنند. غریب و بی انس زندگی می کنند. چقدر جوانانی که به خاطر نبودِ خانواده، ولگرد می شوند. در آن جا یا خانواده نیست یا اگر باشد، مثل نبودن است!
پی نوشت ها و منابع:
1- بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در خطبه های عقد.
نظر شما