به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در هفتههای اخیر، نام باند «یاسر ابو شباب» به یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات در فضای سیاسی و امنیتی غزه تبدیل شده و توجه گسترده رسانهها و تحلیلگران فلسطینی و اسرائیلی را به خود جلب کرده است. ماجرا از آنجا آغاز شد که اسناد و اطلاعاتی رسمی پرده از ارتباط مستقیم این گروهک با دستگاههای امنیتی اسرائیلی برداشتند. در ادامه نیز، نشانههایی از ارتباطات این باند با برخی محافل نزدیک به رهبری تشکیلات خودگردان در رامالله و حتی با یک کشور منطقهای که مسئولیت آموزش و حمایت مالی از این باند را به عهده دارد، آشکار شد.
بر اساس این اطلاعات، بهنظر میرسد رژیم صهیونیستی بهویژه دولت راستگرای افراطی نتانیاهو، که تمام راهحلهای سیاسی و ابتکارات دیپلماتیک برای پایان جنگ را مسدود کرده، قصد دارد آینده غزه را به دست گروههای مافیایی و باندهای جنایتکار بسپارد؛ گروههایی که با تکیه بر مناسبات عشیرهای و بهرهبرداری از رنجهای طاقتفرسای مردم غزه، ایفای نقش کنند. پیشتر نیز تلاشهای این رژیم برای ایجاد رهبری جایگزین متشکل از سران عشایر، تاجران و افسران سابق تشکیلات خودگردان با شکست روبهرو شده بود.
این موضوع نشاندهنده بنبست سیاسی و استراتژیک دولت رژیم صهیونیستی است که علیرغم تبلیغات درباره دستاوردهای نظامی در غزه، هیچ چشمانداز روشنی برای «روز بعد از جنگ» ندارد. افشای این طرح توسط آویگدور لیبرمن وزیر جنگ اسبق نیز موجی از انتقاد و شگفتی در میان تحلیلگران و رسانههای اسرائیلی برانگیخت.
برخی منابع معتقدند بنیامین نتانیاهو با دو انگیزه اصلی از این باند تبهکار حمایت کرده است: نخست، ناامیدی از یافتن یک جایگزین معتبر برای اداره غزه بهجز گروههای مافیایی که سوابق همکاری با داعش و دیگر گروههای تروریستی را دارند؛ و دوم، تلاش برای گرفتار کردن حماس در درگیریهای مسلحانه داخلی با این باندها، بهگونهای که هر نتیجهای به سود "اسرائیل" تمام شود.
اگرچه شماری از مسئولان اسرائیلی مانند اسموتریچ وزیر دارایی مخالفت خود را با این طرح اعلام کردهاند، اما نتانیاهو همچنان با جدیت از این رویکرد دفاع میکند و نگرانی چندانی از عواقب احتمالی بازگشت این خطر به درون جامعه "اسرائیل" ندارد؛ همانگونه که پیشتر تجربه جنوب لبنان نیز چنین بوده است.
با این حال، تهدید این گروهک تنها به این دلایل محدود نمیشود و چهار عامل مهم، لزوم هشیاری بیشتر را گوشزد میکنند:
نخست، شدت فقر و رنج مردم غزه که ممکن است برخی را به سوی هر راهی سوق دهد. حتی وعدههای پوشالی این باند میتواند برای برخی فریبنده باشد.
دوم، وجود برخی نیروها در رامالله که ظاهراً آمادگی همکاری با این باند را دارند. هرچند تشکیلات خودگردان رسماً هرگونه ارتباط را انکار کرده، اما گزارشهایی از هماهنگیهای پشتپرده با برخی عناصر امنیتی سابق منتشر شده که خطر بهرهبرداری داخلی از این گروهک را افزایش میدهد.
سوم، تلاش رژیم صهیونیستی برای بازی با هویتهای قبیلهای در غزه و القای این تصور که این باند نماینده بخشی از عشایر است. سابقه رژیم صهیونیستی در سوءاستفاده از تفاوتهای قومی و مذهبی در لبنان و سوریه، نگرانیها را در مورد تکرار این تجربه در غزه افزایش داده است.
چهارم، احتمال دخالت برخی بازیگران منطقهای و بینالمللی در این پروژه، که به بهانه نظارت بر کمکهای انسانی، زمینه حمایت از چنین باندهایی را فراهم کنند. اشاره به نقش یک کشور منطقهای در آموزش و تجهیز این باند و همچنین برخی اظهارات آمریکاییها در این زمینه، این نگرانیها را دوچندان کرده است.
بر اساس این دلایل، روشن است که هدف پروژه باند «ابو شباب» چیزی فراتر از یک گروه مافیایی محلی است و به نظر میرسد طرحی اسرائیلی–منطقهای برای ضربه زدن به بافت اجتماعی و سیاسی غزه باشد؛ طرحی که در صورت موفقیت، میتواند پیامدهایی بسیار فراتر از شرق رفح داشته باشد.
بنابراین، مبارزه با این پدیده تنها با اقدامات امنیتی ممکن نیست. باید در کنار مقابله نظامی، آگاهیبخشی مردمی گستردهای صورت گیرد تا این باند در سطح جامعه جایگاهی پیدا نکند. افشای اهداف، روابط پنهان و مأموریتهای واقعی این باند، بخشی مهم از نبردی بزرگتر برای آینده غزه و حتی کل مسئله ملی فلسطین است.
یادداشتی از عریب الرنتاوی به نقل از مرکز اطلاع رسانی فلسطین
..............................
پایان پیام/
نظر شما