به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ اینجا هر لیوان شربت، نشانی از وفاداری است. هر پرچم سیاه، ادامهی راهی است که شهدا با خون امضا کردهاند. خادمانش با وضویی از اشک و اخلاص، به زائران خدمت میکنند، بیهیچ چشمداشت، بیهیچ خستگی. از کودک خردسال تا مادر کهنسال، همه آمدهاند تا سهمی داشته باشند از این ضیافت نور.
براساس گزارش خبرنگار ابنا از شیراز، آرش قاجاری، برادری که غیبت مهرداد شهید را با حضوری خالصانه پر میکند، میگوید: «اینجا فقط موکب نیست، عهدی است که با خون بسته شده.» عهدی که در هر لحظهی خدمت، زنده میشود؛ عهدی که هر چای داغ، هر خستهنباشید، نشانی از آن است.
وعدهی دیدار بعدی؟
برادر شهید می گوید نه فقط در دهه محرم؛ خیمه عشق، چراغش در بلایای طبیعی، در شبهای قدر، در مناسبتهای خاص همیشه روشن است. چرا؟ چون خادمانش باور دارند که کار برای حسین(ع)، تعطیلی ندارد.
آرش قاجاری برادر شهید مدافع حرم مهرداد قاجاری و مدیر این موکب، تأکید کرد: برپایی موکب برای ما فقط یک کار اجرایی نیست؛ این یک عهد قلبی با شهداست. هر لیوان چای، هر پرچم سیاه، هر نوحه، ادامه راهیست که برادرم و دیگر شهدا با خونشان ترسیم کردند.
او با اشاره به سابقهی فعالیت موکب شهید قاجاری گفت: این موکب از سال ۱۳۹۸ در جوار حرم مطهر سیدعلاءالدین حسین (ع) راهاندازی شد و رفته رفته در مکان های دیگر و اکنون چند سال است که در جوار حرم شاهچراغ(ع) مشغول خدمت رسانی به زائرین احمد بن موسی(ع) و عزاداران سید الشهدا(ع) هستیم و از همان ابتدا، گروه جهادی شهید قاجاری نیز شکل گرفت. علاوه بر دهه نخست محرم، در مناسبتهای مذهبی و حوادثی همچون سیل و زلزله نیز این موکب به خدمترسانی پرداخته است.
خدمات ارائه شده در موکب شامل، غرفه کودک و خدمات فرهنگی برای خانوادهها، پذیرایی شبانه با توزیع ۲۰ هزار لیوان شربت، ۲۰ هزار لیوان آب، ۲ هزار پرس غذای گرم و ۵۰۰ ساندویچ، خدمات درمانی و ارائه مشاوره و فعالیت شبانهروزی حدود ۵۰ خادم بهصورت خانوادگی است.
قاجاری در پایان گفت: خدمت در این موکب دلی است، و تاکنون نگذاشتهایم پرچم امام حسین (ع) بر زمین بماند.
و بانویی با دل هزار خادم
فاطمه امیریان، بانویی با چشمانی خسته و لبهایی خندان، به «شهردار موکب» شهره است. نه برای پست و عنوان، که برای قلب بزرگی که جای همهی خادمان را دارد. او میگوید: «اگر روزی دیگر اجازه نداشته باشم داخل موکب باشم، همان دم در، زبالهها را جارو میکنم... چون خدمت، برای دل است، نه دیدهشدن.»
امیریان با چشمانی براق از روزی میگوید که برای نخستینبار با موکب قشقاییها آشنا شد؛ آن فضای ناب و معنوی، او را چنان مجذوب کرد که از همان روز، ساعت ۵ صبح تا ۲ بامداد، بیوقفه به خدمت پرداخت. از شستوشو و پختوپز گرفته تا جارو زدن صحنهها... همه برای رضایت دل.
او ارتباط خود با دیگر خادمان را مانند مادر و فرزندانش توصیف میکند و معتقد است: در خادمی برای سیدالشهدا (ع)، جایی برای منیت نیست؛ باید فقط برای اهل بیت (ع) کار کرد، نه برای خودنمایی.
یکی از خاطراتی که هنوز در دلش زنده است، لحظهای خستگی در سحرگاه است؛ زمانی که پلکهایش از فرط کار میافتند، اما آرامش نمیگیرد، نگران است چیزی از موکب کم شود. همان لحظه، صدایی درونی به او میگوید: بخواب، من حواسم هست.
و وقتی از او میپرسند در ازای این همه سال خدمت، چه میخواهد، بیدرنگ پاسخ میدهد: «هیچی، کار برای خدا را با هیچچیز عوض نمیکنم. حتی اگر از موکب بیرونم کنند، باز هم جلوی درب موکب آشغالها را جارو میزنم.»
و اینگونه است که «شهردار موکب» نه با حکم رسمی، بلکه با محبت، اخلاص، و دلی سرشار از نور، جای خود را در قلبها باز کرده است.
..............................
پایان پیام
نظر شما