به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ از فارس، حجتالاسلام والمسلمین سید محیالدین طاهری دبیر جامعه روحانیت شیراز طی یادداشتی نوشت: در روزگاری که غرب با تمام قوای رسانهای، شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای دیجیتال، فیلم و سریال، و صدها ابزار نوین تبلیغاتی، به جنگی تمامعیار علیه هویت اسلامی، ایرانی و انقلابی ملت ایران برخاسته و دههها برای این موضوع سرمایهگذاری کرده است، تا آنجا که مسئلهی تهاجم فرهنگی به یکی از نگرانیهای جدی این سالهای «مسئولین کشور» تبدیل شده، آنچه در جنگ ۱۲ روزه اخیر بهعنوان یک جنگ رسانهای تمامعیار و هدفمند رخ داد، صحنهای شکوهمند از آگاهی و بلوغ مردم و شکست پروژهی شبیخون فرهنگی دشمن بود.
دشمن، سالها با صرف هزینههای نجومی، گمان میکرد که میتواند ذائقهی فرهنگی، باور دینی و هویت تاریخی ملت ایران را در هم بشکند و نسلی بیریشه، بیغیرت و بیپیوند با انقلاب تربیت کند؛ اما این ملت، خاصه جوانان رشید و دانای ایرانی، در این بزنگاهِ حساس نشان دادند که آماج تبلیغاتِ فریبنده و پر زرق و برق مهاجمان، قادر نیست قلبهای بیدار و وجدانهای زندهی آنها را از مسیر حق منحرف کند.
آزمونی برای ملت و تجربهای برای نظام
اتفاقات این دوازده روز، فراتر از یک نبرد سختافزاری یا دیپلماتیک به نظر میرسید، بلکه یک میدان آزمایش فرهنگی و رسانهای نیز بود.
در این میدان، نه موشک و تانک، بلکه اخبار، کلیپ، کانال، تصویر، هشتگ و روایتها بدان امید به میدان آمده بودند تا صفوف ارادهها را در هم شکسته و با ایجاد رعب در دل ملت، ساختار اجتماعی میهن را از درون متلاشی و مردم را علیه سربازان رشید و در حال نبرد با دشمن بشورانند یا باورشان به مقاومت را بلرزانند؛ اما پاسخ ملت ایران به سالها خیالپردازی دشمنان چه بود؟
ملت ایران ایستاد، تشخیص داد، و پشت به دشمن و رو به نظام کرد و درست در همان نقطهای که آمریکا و رژیم صهیونسیتی سالها برای آن برنامهریزی کرده بودند، طعم شکست را به آنها چشاند.
نکاتی که اکنون باید دوباره سنجیده شود
۱. شکست پروژهی نفوذ نرم: در شرایطی که دشمن با فضاسازی رسانهای با صدای بلند سعی در القای این تصویر از جوان و جامعهی ایرانی داشت که دیگر پایبندی به هویت دینی و ملی خود ندارد؛ اما واکنش توأم با متانت، آگاهی و همراهی جوانان و حضور فعال این نسل در مقابله با تهاجم بیگانه، رسواترین شکست را برای متجاوزان به همراه آورد.
۲. جایگزینی شیوههای کنترل با آگاهسازی: تجربهی این جنگ نشان داد که این «بلوغ ملت» ورای فیلتر، محدودیتها و نگرانیهای مرسوم رقم خورده است، که خود منبعث از تعمیق فهم و ارتقاء سواد رسانهای جوانانی است که با زیست در فضای ایران انقلابی و تقویت توان تشخیص حقیقت از سراب، آن هم در میان تمام هیاهوی رسانهها و شبکههای مجازی، دیگر اسیر دروغ، فریب و خودباختگی نمیشوند.
این تجربه نشان داد که باید سطح اعتماد خود به جوان و جامعهی ایرانی را بسیار بیشتر از آنچه تاکنون تصور بوده افزایش داد و تمرکز بیشتری بر تبیین حقیقت و انتخاب آگاهانهی جوانان گذاشت و ابزارهای محدودسازی را از اولویت خارج کرد.
۳. ضرورت جهاد تبیین، آگاهیبخشی و تولید محتوای مبتنی بر حقیقت: نکتهی دیگری که در طول این جنگ رسانهای آزمودیم این بود که راه مواجهه با تهاجم فرهنگی، تعطیلی میدان نیست؛ بلکه آوردن دلاورمردان دانا و دغدغهمند به میانهی میدان است. ما اگر محتوای مناسب، فاخر و منصفانه نداشته باشیم، میدان رسانه را واگذار کردهایم، ولو که همه دروازههای ورود را به هر طریق ممکن بر شهروندان ببندیم.
این وظیفهای است که رسانهها و متولیان فرهنگی باید به جد برای آن برنامهریزی داشته باشند و محدودیتهای اینترنتی و رسانهای سبب خوشخیالی و غفلت آنها نگردد.
نتیجهای که باید بگیریم: درآوردن ردای نگرانی زیاده از حد و پوشیدن خلعت اعتماد منطقی
اکنون که دشمن پس از سالها سرمایهگذاری بر تهاجم فرهنگی و با همهی سلاحهای روانی و فرهنگی خود، نتوانست ارادهی این ملت را در هم بشکند و به مفتضحانهترین صورت شکست در این عرصه را پذیرفت، وقت آن است اعتماد به مردم را چند برابر افزایش داد و لباس نگرانیهای بیمورد را از تن درآورد.
دیگر روا نیست به ملتی که از خط مقدم تهاجم فرهنگی پیروزمندانه خارج شده با بیاعتمادی نگریسته شود، بلکه همچون امامین انقلاب که بهتر از همه این ملت قهرمان را شناختند، امکانات حضور بیشتر آنها را در میدانهای مختلف فراهم آورد.
باید این درک در سطح کلان شکل بگیرد که پیروزی در جنگ نرم، با ایمان به مردم و میداندادن به اندیشههای ناب و خلاقیتهای جوانان بهدست میآید.
این ملت، همانگونه که با خون از کشور دفاع کرد، با شعور نیز از هویت خود دفاع خواهد کرد.
والسلام علی عبادالله الصالحین
........................
پایان پیام
نظر شما