۱۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۸
قرآن و عقیده به گردش خورشید به دور زمین

در این آیات سخن از انواع گردش خورشید (طولی و دورانی) در مدار ثابت خود است، نه گردش آن به دور زمین و این افتخاری برای قرآن است که صدها سال پیش به انواع گردش خورشید اشاره کرده است.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: در آیات ۳۸ تا ۴۰ سوره یس می خوانیم: «وَ الشَّمْسُ‌ تَجْرِی‌ لِمُستَقَرٍ لَها ذلِکَ تَقْدِیْرُ الْعَزِیْزِ الْعَلِیْمِ * وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّی‌ عادَ کَالْعُرْجُوْنِ الْقَدِیْمِ * لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسْبَحُوْنَ»؛ (و خورشید [نیز برای آنها آیتی است] که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند توانا و داناست * و برای ماه منزلگاه هایی قرار دادیم. [و هنگامی که این منازل را طی کرد] سرانجام به صورت شاخه کهنه [قوسی شکل و زرد رنگ] خرما درمی آید * نه خورشید را سزاست که به ماه برسد، و نه شب بر روز پیشی می گیرد، و هر یک در مسیر خود شناورند).

برخی از مستشرقان حرکت خورشید را در این آیات به معنای حرکت خورشید به دور زمین، که در زمان نزول قرآن به عنوان توصیف علمی آن روز از حرکت افلاک مطرح بوده دانسته و آن را خلاف یافته های امروز علم نجوم پنداشته اند و با این معنی خواسته اند تعارض قرآن با علم و غیر جاودانه بودن آن را اثبات کنند! (۱)

این درحالی است که در این آیات سخن از انواع گردش خورشید (طولی و دورانی) در مدار ثابت خود است نه گردش آن به دور زمین. برخلاف تصور برخی مغرضان و معاندان اسلام و قرآن، این افتخاری برای قرآن است که سال ها پیش از اکتشافات علم نوین نجوم، به انواع گردش خورشید اشاره کرده است.

آنچه در عصر نزول قرآن و قرن‌ های قبل و بعد از آن بر محافل علمی در مورد آسمان و زمین حاکم بود نظریه هیأت بطلمیوس بود که زمین را مرکز جهان می‌ شمرد و ستارگان و خورشید را در دل فلک‌ هایی بلورین میخ‌کوب می دانست و فلک‌ها را در اطراف زمین در گردش محاسبه می کرد. طبق این نظریه عالم جسمانی متشکل از نه فلکِ تو در تو بوده و هر فلک بالاتر بر افلاک و عوالم پائین تر احاطه داشته و مدبّر آن محسوب می شد. (۲)

قرآن در آیات فوق به دو دلیل نظریه مذکور را رد می کند:

اوّلًا: خورشید پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است (یا خورشید در قرارگاه خود در حرکت می باشد)، نه این‌که خورشید به دور زمین؛ آن هم نه خودش بلکه به دنبال فلک بلورینش در حرکت است.

ثانیاً: خورشید و ماه هر کدام در مسیر خود شناورند.

طبق این دو نکته، قرآن نه تنها با نظریه مذکور همخوانی ندارد بلکه به طرز شگفت آوری به آنچه علم امروز کشف کرده نیز اشاره دارد.

بعد از فرو ریختن پایه های فرضیه بطلمیوس در پرتو کشفیات قرون اخیر و آزاد شدن اجرام آسمانی از قید و بند افلاک برونی، این نظریه قوت گرفت که خورشید در مرکز منظومه شمسی ثابت و بی حرکت است و تمام منظومه شمسی پروانه وار به دور او می گردند. در اینجا نیز خبری از حرکت خورشید به سوی قرارگاه خاصی یا به دور خود نبود. باز هم علم پیشرفت بیشتری کرد و مشاهدات نجومی که با استفاده از تلسکوپ‌ های بسیار نیرومند صورت گرفت ثابت کرد حداقل خورشید دارای دو حرکت است: حرکت وضعی به دور خودش و حرکت انتقالی به اتفاق تمام منظومه شمسی به سوی نقطه مشخصی از آسمان یا به تعبیر دیگر به سوی ستاره «Vega» که از ستارگان صورت فلکی «الْجاثی عَلی‌ رُکْبَتَیْهَ» می‌ باشد. (۳) خورشید علاوه بر حرکات ظاهری، حرکت واقعی (حرکت دورانی کهکشان) دارد. حرکتی که خورشید را با سرعت حدود یک میلیون و یکصد و سی هزار کیلومتر در ساعت در فضا می گرداند. (۴)

تا اینجا سه نوع چرخش و گردش برای خورشید اثبات شده که در یکی مثل زمین حرکت «وضعی چرخشی» دارد، در یکی دیگر با مجموعه منظومه شمشی در داخل کهکشان شیری حرکت «انتقالی طولی» دارد و در گردش سوّم حرکت «انتقالی دورانی» با تمام مجموعه کهکشان شیری دارد.

با روشن شدن این حقایق نجومی و در بازگشت به آن آیات مورد اشاره می گوییم که آیه شریفه «کُلُّ فی‌ فَلَکٍ یَسْبَحُونَ»؛ (هر یک [از خورشید و ماه] در مسیر [و مدار] خود شناوراند)، بدون شک با افلاک بلورین بطلمیوسی که هر یک از کرات را در جای خود میخکوب می‌ دانست سازگار نیست و دقیقاً با آنچه علم امروز پرده از آن برداشته است هماهنگ می باشد؛ همچنین حرکت به سوی «مستقر»؛ (قرارگاه) نیز اشاره دیگری به حرکتی است که خورشید به سویی از کهکشان دارد و بیان این مطلب به راستی معجزه است. (۵)

آیات دیگری نیز در قرآن وجود دارد که مطالبی بسیار دقیق و علمی و برخلاف آنچه در زمان نزول قرآن بر محافل علمی و نجومی حاکم بود بیان کرده است و معنای فوق را تأیید می کند. به عنوان مثال در گذشته دانشمندان فکر می کردند زمین دارای سطحی صاف و ثابت می باشد که خورشید از یک سمت آن طلوع و از سمت دیگر غروب می کند؛ اما قرآن در یک تعبیر بسیار زیبا زمین را کروی فرض کرده و در آیه ۴۰ سوره معارج می فرماید: «فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»؛ (به پروردگار مشرق‌ها و مغرب‌ها سوگند).

این تعبیر ممکن است به مشرق‌ ها و مغرب ‌های مختلف مکانی اشاره داشته باشد چرا که با توجه به کرویت زمین و گردش زمین به دور خود در هر لحظه در نقطه ای از زمین خورشید از چشم کسانی که در آن نقطه حضور دارند غروب کند و در جای دیگری از زمین خورشید طلوع کند و بر این اساس به تعداد مناطق روی این کره، مشرق و مغرب وجود داشته باشد. همچنین این تعبیر می تواند اشاره به مشرق‌ها و مغرب‌های زمانی داشته باشد. زیرا می دانیم حرکت زمین به دور خورشید سبب می شود که هرگز دو روز پشت سر هم خورشید از یک نقطه طلوع و غروب نکند.

این تفاوت مشرق‌ها و مغرب‌ها که با نظمی بسیار دقیق و حساب شده انجام می گیرد از یک سو سبب پیدایش فصول چهارگانه سال با آن همه برکات است و از سوی دیگر باعث تعدیل حرارت و برودت و رطوبت در سطح زمین می شود و زندگی انسان‌ها و حیوانات و گیاهان را سر و سامان می بخشد. هر یک از اینها آیتی از آیات خدا و نشانه ای از نشانه های او است. (۶)

با این وجود حتی اگر بخواهیم حرکت مورد اشاره خورشید در آیات مورد بحث را به معنای حرکت آن به دور زمین معنا کنیم، باز هم ایرادی به قرآن وارد نخواهد شد؛ چرا که در آن صورت منظور از آن، حرکت خورشید بر حسب حسّ ما می باشد که بر اساس این حرکت فرضی و ظاهری، انسان ها محاسبات نجومی خود را انجام می دهند.

جالب اینکه این تعبیر حتی بعد از اثبات گردش زمین به دور خورشید نیز به کار می رود؛ مثلا امروز می گویند «تحویل خورشید به برج حمل» (رسیدن آن به آغاز فروردین) و یا «رسیدن خورشید به دایره نصف النهار» و یا «رسیدن به میل کلی».(۷) این تعبیرات همگی نشان می دهد که حتی بعد از کشف حرکت زمین به دور خورشید، تعبیرات گذشته راجع به حرکت خورشید به کار می رود. چرا که از نظر حسی چنین به نظر می آید که خورشید در حرکت است و این تعبیرات از همین جا گرفته می شود. (۸)


پی نوشت:

(۱). ر. ک: دائرة المعارف قرآن لایدن، مدخل «سیارات و ستارگان»؛ (Kunitsch, Planets and stars, V. ۴, PP. ۱۰۶ – ۱۰۹).

(۲). تبیین جهان و انسان، رضوی، مرتضی، انتشارات مهر، قم، پاییز ۱۳۷۲، ص ۲۱؛ فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، سید جعفر، انتشارات دانشگاه تهران، ج ۱، ص ۲۵۷.

(۳). صورت فلکی «الجاثی علی رُکبتیه» به مجموعه ای از ستارگان گفته می شود که صورتی را در آسمان تشکیل می دهند شبیه کسی که بر سر زانو نشسته و آماده برخاستن است، و ستاره وگا جزء این مجموعه است که منظومه شمسی همراه خورشید به سوی آن در حرکت می باشد. ر. ک: قرآن و اسرا آفرینش(تفسیر سوره رعد)، سبحانی، جعفر، مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، ج ۱، ص ۶۸.
(۴). لغتنامه دهخدا، دهخدا، علی اکبر، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۱، ج ۱۰، ماده خورشید.
(۵). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ ه. ش، چاپ نهم، ج ‌۸، ص ۱۶۵-۱۶۷؛ اعجازها و شگفتی علمی قرآن، رضایی اصفهانی، محمد علی، انتشارات پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، قم، ۱۳۸۹ ش، چاپ دوم، ص ۸۷.
(۶). پیام قرآن، همان، ج ‌۲، ص ۱۹۵.
(۷). ر. ک: الفبای المپیاد نجوم و اختر فیزیک، بهرام پور، محمد پیام، دانش پژوهان جوان، تهران، ج ۱، ص ۷۰. منظور از میل کل رسیدن خورشید به آخرین نقطه ارتفاع خود در نیم کره شمالی در آغاز تابستان و یا به عکس آخرین نقطه انخفاض در آغاز زمستان است.
(۸). ر. ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، چاپ تهران، ۱۳۷۴ ه. ش، چاپ سی و دوم، ج ‌۱۸، ص ۳۸۶.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha