خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) _ابنا: حجاب و پوشش زن به منزله یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد؛ بنابراین، دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند.
تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است.
بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد. قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است.
نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».
علاوه بر رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای از مرحلهی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.
با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبههی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛
زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار میکند؛
و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهندهی رفتارهای اوست.
حجاب به معنای پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است. (۱)
این واژه تنها به معنای پوشش ظاهری یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان شدن از دید مردِ بیگانه است. بدین سبب هر پوششی حجاب نیست.
در قرآن آمده است: «و إذا سألتموهن متاعاً فاْسئلوهن مِن وراءِ حجاب؛ (۲) چون از زنان پیغمبر متاعی خواستید، از پس پرده بخواهید». این آیه درباره زنان و بیشتر در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی است، (۳) نه پوشش زن در مقابل نامحرم.
به کارگیری کلمه حجاب در خصوص پوشش زن اصطلاحی نسبتاً جدید است و همین سبب گردیده بسیاری گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. «ویل دورانت» میگوید: «این امر مبنای پرده پوشی میان مسلمانان به شمار می رود».(۴) برخی مدّعی شده اند حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده، در حالی که آیات مربوط به حجاب، پیش از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است.
در عهد جاهلیت همان طور که «ویل دورانت» می گوید و کتب تفسیر شیعه و سنی تأیید میکند، اعراب چنین پوششی نداشتند و عادتشان «تبرّج» و خودنمایی بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «ولا تبرجن تبرج الجاهلیّة الاولی؛ (۵) و زینتهای خود را مانند زمان جاهلیّت آشکار نکنید.»
آن چه از قدیم به ویژه نزد فقها در بحث نماز و ازدواج رواج داشته، واژه ستر و ساتر به معنای پوشش و وسیله پوشش در مقابل نامحرم بوده است. بنابراین وظیفه پوشش اسلامی بانوان به معنای حبس و در خانه و پستو قرار دادن آنان نیست، در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت های اجتماعی منظور نیست، بلکه این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد و مشارکتش در فعالیتها بر اصول انسانی و اسلامی استوار باشد. (۶)
پی نوشت:
۱. المفردات فی غرائب القرآن، راغب اصفهانی.
۲. احزاب (۳۳) آیه ۵۳.
۳. مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۹، ص ۴۳۱.
۴. تاریخ تمدن، ویل دورانت، مترجمان احمد آرام و دیگران، ج ۱، ص ۴۳۳ و ۴۳۴.
۵. احزاب، آیه ۳۳.
۶. مسأله حجاب، مرتضی مطهری، ص ۷۳؛ تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۴۰۱ - ۴۰۳؛ مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۴۴۸.
نظر شما