۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۷
 «حضرت لوط(ع)» در قرآن و سایر کتب آسمانی

به اعتقاد تورات، دو دختر «حضرت لوط(ع)» پس از خوراندن شراب با او همبستر شده و باردار شدند و هر کدام نوزادی به دنیا آوردند؛ اما قرآن ساحت پیامبران را از این مسائل شنیع مبرّا دانسته است.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: در باب ۱۹ سفر پیدایش می خوانیم:  «و لوط از صوغَر برآمد و با دو دختر خود در کوه ساکن شد، زیرا ترسید که در صوغر بماند، پس با دو دختر خود در مغاره سکنی گرفت. و دختر بزرگ به کوچک گفت پدر ما پیر شده و مردی بر روی زمین نیست که برحسب عادت کلّ جهان به ما درآید.

بیا تا پدر خود را شراب بنوشانیم و با او هم بستر شویم تا نسلی از پدر خود نگاه داریم. پس در همان شب پدر خود را شراب نوشانیدند و دختر بزرگ آمده با پدر خویش هم خواب شد و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد. و واقع شد که روز دیگر بزرگ به کوچک گفت اینک دوش با پدرم هم خواب شدم امشب نیز او را شراب بنوشانیم و تو بیا و با وی هم خواب بشو تا نسلی از پدر خود نگاه داریم. آن شب نیز پدر خود را شراب نوشانیدند و دختر کوچک هم خواب وی شد و او از خوابیدن و از برخاستن وی آگاه نشد.

پس هر دو دختر لوط از پدر خود حامله شدند. و آن بزرگ، پسری زاییده او را موآب نام نهاد و او تا امروز پدر موآبیان است. و کوچک نیز پسری بزاد و او را بن عمّی نام نهاد. وی تا به حال پدر بنی عمّون است».

گزارش تورات را دیدیم؛ امّا قرآن ابا دارد که ساحت قدسی پیامبری الهی را این چنین بیالاید. قرآن آیاتی در شأن و مقام والای او دارد که همواره تلاوت می شوند و سند گواهی خداوند بر پیراستگی ساحت اولیای وی هستند؛ از جمله آیات زیر:

«وَ لُوطاً آتَیْنَاهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمَ سَوْء فَاسِقِینَ. وَ أَدْخَلْنَاهُ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ» (۱)؛ (و به لوط حکمت و دانش عطا کردیم و او را از آن شهری که مردمش کارهای پلید می کردند نجات دادیم. به راستی آنها گروه بد و منحرفی بودند. و او را در رحمت خویش داخل کردیم، زیرا او از شایستگان بود).
«وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ. إِذْ نَجَّیْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ. إِلاَّ عَجُوزاً فِی الْغَابِرِینَ» (۲)؛ (و در حقیقت لوط از زمره فرستادگان بود. آن گاه که او و همه کسانش را رهانیدیم. جز پیرزنی که در میان خاکسترشدگان بود).

هؤلاء بناتی

در همین راستا ممکن است اعتراض شود چگونه قرآن از زبان حضرت لوط گزارش نموده که دختران خود را در عرضه قوم فساد کار خود قرار داد؟ چنانچه در سوره هود آمده: «یا قَومِ، هؤلاءِ بَناتی، هُنَّ أطْهَرُ لَکُم».(۳) یا چنانچه در سوره حجر می خوانیم: «قالَ هؤلاءِ بَناتی إن کُنْتُمْ فاعِلین» (۴) با آنکه دختران او از طیبّات اند و قوم فسادکار وی از خبیثین!؟

مفسّران بزرگ و کسانی که در صدر اسلام، با تعابیر قرآنی آشنایی کامل دارند، آیه را این گونه تفسیر کرده اند که حضرت لوط، به آنان هشدار داد تا برای فرو نشاندن شهوت، از زنانتان (زنان قبیله که همگی دختران پیامبر محسوب می شوند) بهره گیرید، که یگانه راه پاک وصال است.

ابن عباس ـ شاگرد برومند مولا امیر مؤمنان(ع) ـ(۵) در این زمینه می گوید: «لوط، زنان قوم را عرضه کرد، زیرا هر پیامبری ـ در میان قوم خود ـ پدر آنان محسوب می شود».

در قرائت ابن مسعود چنین آمده: «و أزواجه أمّهاتهم و هو أب لهم». لذا هر گاه ازواج النبی، مادران امّت محسوب شوند، هر آینه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) پدر امّت خواهد بود. (۶)

ابو جعفر طبری و ابن ابی حاتم و ابو الشیخ از مجاهد ـ شاگرد فرزانه ابن عباس ـ روایت کرده اند، گوید: «مقصود وی، دخترانش نبوده، بلکه زنان امّت را گفته است؛ زیرا هر پیامبری پدر امّت خویش است».(۷)

نیز ابو جعفر طبری و ابن أبی حاتم از مفسّر بزرگ و پیرو خطّ مولا امیر مؤمنان(علیه السلام) سعید بن جبیر روایت می کنند، گوید: «آنان را به زنانشان فرا خواند، و هر پیامبری پدر امّت خویش می باشد».(۸)

همچنین از قتاده نقل می کند: «أمرهم لوط بتزویج النساء».(۹) و از سدّی کبیر اسماعیل بن عبد الرحمان مؤلف بزرگترین و معتبرترین تفسیر در اوائل قرن دوم نیز روایت شده گوید: «آنچه را که عرضه کرد زنان امّت بودند، زیرا هر پیامبری پدر امّت خویش محسوب می شود».(۱۰)

عیّاشی و کلینی از امام صادق(علیه السلام) روایت می کنند که فرمود: «عرض علیهم التزویج» (۱۱) یعنی: هشدار داد تا از این گونه رفتارهای ناشایست دست بردارند، و راه حلال که همان تزویج است در پیش گیرند!

مفسّر معاصر شیخ محمد عبده در تفسیر المنار گوید: «لوط، دختران قوم خویش را گفته، زیرا پیامبر در میان قوم خود مانند پدر قبیله است، چنانچه ابن عباس و مجاهد و سعید بن جبیر گفته اند، و این گفتار شامل زنان شوهردار و بی شوهر می شود که آماده ازدواج اند. چه بهره گیری از زنان از راه ازدواج، پاکیزه تر از آلودگی به پلیدی لواط است.

زیرا آتش شهوت را فرو می نشاند، و از هر گونه تباهی در امان می دارد. صیغه تفضیل در این جا، برای مبالغه در طهارت و نزاهت است، و لذا فاقد مفهوم است.

گوید: ظاهر آیه می رساند که حضرت لوط، در آن هنگام که قوم خود را در حال هیجان شهوت دید، به آنان دستور داد تا با همسران خود در آمیزند و آرامش پیدا کنند، چنانچه در دستور شرع آمده: هر که با دیدن زن اجنبی، حالت تهییج به وی رخ داد، فوراً به سراغ همسر خود رفته با او در آمیزد و خود را از چنگال عفریت برهاند. (۱۲)

سپس اضافه می کند: چگونه ممکن است فرد صالح و درستکاری ـ گرچه پیامبر هم نباشد ـ چنین پیشنهاد ننگینی کند، و صرفاً به جهت حفظ آبروی خود دختران پاک و معصوم خود را در معرض هوسرانانی که یک مشت اراذل و اوباشند به رایگان قرار دهد!؟ این مانند آن است که خون را با بول شستشو دهند!! و هرگز معقول نیست که حضرت لوط، دختران خود را به افرادی فاسد عرضه کند و بگوید: «هُنَّ أطْهَرُ لَکم»؛ (دختران من برای شما پاکیزه ترند!!) با آنکه می دانست آنان نمی پذیرند و به دنبال هوس شیطانی پلید هستند.

هرگز نتوان پلیدی را با پلیدی دیگر دفع نمود، و شستن خون با بول، طهارت آور نیست تا بگوید: «هُنَّ أطْهَرُ لَکُم». بلکه در این هنگام، گناهی بزرگتر است؛ زیرا امر به منکر و خروج از راه شریعت است، که صرفاً برای حفظ آبرو لحاظ شده.

اما گفته آنان «لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فی بَناتِکَ مِن حَقّ»؛ (می دانی که ما را روا نباشد که با دختران تو ازدواج کنیم) این سخن، جنبه استهزاء دارد، زیرا حقّی را که آنان برای خود روا می داشتند همان آمیزش با همجنس بوده، که قبلا برای خود فرض کرده و به دنبال آن بودند، و اگر آمیزش با همسران باشد، که از پیش از آن روی برتافته اند. از این رو پیشنهاد لوط را یک نوع بیهوده گویی پنداشته اند.

لذا در پایان گفتار خویش گفتند: «و إنَّکَ لَتَعْلَمُ ما نُرید» (۱۳)؛ (به خوبی می دانی که ما، چه می خواهیم [که همان آمیزش با پسران است])، و چیزی را بر آن مقدّم نمی داریم. یعنی: خواسته ما را به خوبی می دانی، و جای شک در آن نیست، پس چرا بیهوده می کوشی تا ما را از خواسته مان باز داری!؟ (۱۴)

امام فخر رازی به همین راه رفته، و مقصود از «بنات» را «بنات القوم» دانسته، زیرا پیامبر پدر امت است. گوید: «عرضه کردن دختران خود بر اراذل و اوباش، شایسته بزرگمردان و فرهیختگان نیست، چه رسد به پیامبران بزرگ(علیهم السلام). علاوه: تنها دو دختر، چگونه می توانند پاسخگوی گروه انبوه فجّار و بی بند و باران باشند، و چگونه می توان با عرضه دو دختر، جلوی هجوم وحشیانه آنان را گرفت!؟»(۱۵)

در پایان متذکر می شویم: «هؤلاءِ بَناتی» با فرض اینکه لوط بیش از دو دختر نداشته، سازش ندارد. چنانچه بیشتر مفسرین گفته اند. در سفر تکوین(۱۶) نیز به آن تصریح شده است. (۱۷)


پی نوشت:

(۱). سوره انبیاء، آیات ۷۴ و ۷۵.

(۲). سوره صافات، آیات ۱۳۳ الی ۱۳۵.

(۳). سوره هود، آیه ۷۸.

(۴). سوره حجر، آیه ۷۱.

(۵). ابن عباس کسی است که گفته: هر آنچه در قرآن سخن گویم، از مولایم علی(علیه السلام) فرا گرفته ام.

(۶). الدّر المنثور، ۴ / ۴۵۷.

(۷). تفسیر طبری، ۱۲ / ۵۱ (بولاق). ابن ابی حاتم، ۶ / ۲۰۶۲ / ۱۱۰۶۶. ثعلبی، ۵ / ۱۸۱.

(۸). تفسیر طبری، ۱۲ / ۵۱.

(۹). همان.

(۱۰). همان.

(۱۱). تفسیر عیاشی، ۲ / ۱۵۶ / ۵۴؛ کافی، ۵ / ۵۴۸ / ۷؛ بحار الانوار، ۱۲ / ۱۷۰ / ۲۹ و ۱۷۱ / ۳۳ و وسائل الشیعه، ۲۰ / ۳۳۱ / ۶، باب ۳.

(۱۲). تفسیر المنار، ۱۲ / ۱۳۴.

(۱۳). سوره هود، آیه ۷۹.

(۱۴). اصحاح ۱۹ / سفر تکوین.

(۱۵). تفسیر المنار، ۱۲ / ۱۳۵.

(۱۶). تفسیر کبیر، ۱۸ / ۳۲.

(۱۷). برگرفته از کتاب: نقد شبهات پیرامون قرآن کریم، معرفت، محمدهادی، مترجمان: حکیم باشی، حسن، رستمی، علی اکبر، علیزاده، میرزا، خرقانی، حسن، مؤسسه فرهنگی تمهید، ۱۳۸۸، چاپ دوم، ص ۸۰ الی ۸۴.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha