خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا/ سرویس صفحات فرهنگی:
شب اول محرم، متعلق به «مسلم بن عقیل» سفیر غریب مولای کربلاست.
روضه این شب را بخوانیم:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: ع. حسینی عارف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام حسين(ع) از مدينه خارج شده و در مكه بود كه نامه های مردم كوفه و دعوت از ايشان بسيار زياد شد. آخرين نامه كه به امام رسيد و تعداد نامهها به هزاران درخواست بالغ شد، امام بين ركن و مقام دو ركعت نماز گزارد و از خداوند متعال طلب خير كرد. سپس «مسلم بن عقیل» را نزد خود خواست.
جناب مسلم فرزند «عقيل بن ابي طالب» از بزرگان بنی هاشم و پسر عموی حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) بود.
امام پاسخ نامه های مردم کوفه را نوشت و در آن آورد: «سخن شما اين است كه: "امامی نداريم، به سوی ما بيا شايد خدا به سبب تو ما را هدايت و متحد كند". من، مسلم بن عقيل برادر و پسر عموی خود را كه مورد اطمينان من است به سوی شما فرستادم، پس اگر برای من نوشت كه رأی خردمندان و اهل فضل و مشورت شما همان است كه در نامه هايتان خواندم بزودی نزد شما خواهم آمد...».
مسلم در نيمه ماه رمضان از مكه خارج شد و به مدينه آمد. در مسجد پيامبر(ص) نماز خواند و با خانواده خود وداع كرد و با چند راهنما و همراه به سوی كوفه رفت. شرايط اين سفر بسيار سخت بود و مسلم و همراهان راه را گم كردند و دو راهنما از تشنگی جان باختند؛ تا اينكه مسلم سرانجام در روز پنجم شوال به كوفه رسيد.
مردم كوفه دسته دسته نزد مسلم جمع شدند و چون نامه حضرت(ع) را بر آنان خواند گريستند. سپس 18000 نفر از اهل كوفه با مسلم بيعت كردند. در نتيجه او نيز نامهای به امام(ع) نوشت و بيعت اين تعداد را خبر داد و ايشان را به حركت به سوی كوفه ترغيب نمود.
هنگامي كه خبر اين بيعت به «يزيد بن معاويه» رسيد، وی «عبيدالله بن زياد» را كه حاكم بصره بود مأمور كرد تا حكومت كوفه را نيز عهدهدار گردد. عبيدالله با حيله به شهر وارد شد و حكومت را در دست گرفت و مردم را تهديد و رؤسای قبایل را تطمیع كرد.
وی پس از مدتی، «هاني بن عروة» كه از بزرگان كوفه محسوب می شد و مسلم بن عقيل در منزل او پناه گرفته بود را شكنجه و زندانی كرد. مسلم هنگامي كه خبر شكنجه شدن هانی را شنيد از كوفيان خواست كه به ياريش بشتابند. مردم به او پيوستند و مسجد و بازار و اطراف قصر پر از جمعيت شد، در حاليكه ياران عبيدالله بيش از پنجاه نفر نبودند.
عبيدالله چند نفر را بين قبايل مختلف كوفه فرستاد تا آنها را تهديد و تطميع كنند. همچنین عدهای از اشراف كه در قصر او بودند را مأمور نمود كه از بامهای دارالاماره مردمی كه قصر را محاصره كرده بودند بترسانند يا فريب دهند.
اهل كوفه هنگامی كه سخن رؤسا و اشراف خود را شنيدند سست شدند. كم كم نجوای خناسان زياد شد كه به هر يك به ديگري مي گفتند: "برگرديم، ديگران هستند و كفايت مي كنند!!".
اندك اندك جمعيت از پيرامون مسلم پراكنده شد و تنها حدود سی نفر برايیياری او باقی ماندند. مسلم كه با اين پيمان شكنی روبرو شد به همراه آن سی نفر به سوی "ابواب كنده" حركت كرد. هنگامی كه به آنجا رسيد تنها ده نفر همراه وی باقي مانده بودند و چون از آن منطقه عبور كرد هيچكس همراه او نبود.
مسلم غريبانه به اين سو و آن سو نگاه كرد ولی حتی كسی وجود نداشت كه وی را راهنمايی كند و يا در خانهاش او را پنهان نمايد. سفير حسين سرگردان در كوچههای تاريک كوفه راه می رفت و نمی دانست كجا برود.
تا اينكه به خانهای رسيد كه پيرزنی بر در آن ايستاده بود. نام اين زن «طوعه» بود و منتظر فرزندش بود كه به همراه مردم از خانه بيرون رفته بود. مسلم بر زن سلام كرد و از او آب خواست. طوعه به او آب داد و به داخل خانه رفت. دوباره كه بيرون آمد مسلم را ديد كه بر در منزل نشسته است. گفت: "ای بنده خدا اگر آب نوشيدی، نزد خانواده خود رو". مسلم خاموش ماند. زن، دوباره و سهباره سخن خود را تكرار كرد. مسلم برخاست و گفت : "من در اين شهر خانه و خانوادهای ندارم. من مسلم بن عقيل هستم. اين قوم به من دروغ گفتند و مرا فريب دادند و از مأمن خود بيرون آوردند". پيرزن مسلم را به داخل خانه برد؛ فرشي برايش گسترد و طعامي فراهم نمود. اما مسلم شام نخورد و خوابيد. وی در عالم رؤيا عموی خود اميرالمؤمنين علی(ع) را ديد كه به وی گفت: "بشتاب كه تو فردا نزد ما خواهی بود".
از سوی ديگر، عبيدالله كه پراكنده شدن مردم را ديد جرأت پيدا كرد و از قصر خارج شد و به مسجد آمد و برای پيدا كردن مسلم هزار دينار جايزه تعيين نمود.
فرزند طوعه كه به خانه برگشت از وجود مسلم در منزل با خبر شد و با طلوع فجر خبر را به دشمنان رساند. عبيدالله گروهی متشكل از دهها سپاهی را برای دستگيری او فرستاد.
مسلم مشغول عبادت بود كه لشکريان به منزل طوعه رسيدند. هنگامي كه وی صدای شيهه اسبان را شنيد دعای خود را به شتاب تمام كرد و زره پوشيد. سپس از طوعه تشكر كرد و به مقابله با لشکر شتافت؛ مبادا كه برای گرفتن او خانه پيرزن را بسوزانند و خراب کنند.
مسلم كه مردی جنگاور بود بيش از 40 نفر از نامردان كوفی را كشت. سرانجام آنان دسته جمعی بر او حمله كردند و از بامها نيز سنگ بر او زدند تا سرانجام بر اثر شدت جراحات و تشنگي و نيزهای كه از پشت بر او فرود آمد بر زمين افتاد و اسير شد.
(برخي از منابع نيز نقل كردهاند كه وقتی ديدند نمی تواند آن جناب را دستگير كنند با نيرنگ به وي امان دروغين دادند و از اين طريق ايشان را به دارالحكومه بردند.)
مسلم بن عقيل هنگامي كه دربند شد گفت: "إنا لله و إنا إليه راجعون" و شروع به گريه كرد. يكي از لشکريان از گريستن ايشان ــ با آنهمه جنگاوری ــ تعجب كرد و از سبب آن برسيد. مسلم گفت: "به خدا سوگند كه از كشتهشدن باک ندارم و براي خود گريه نمی كنم. من برای خاندان پيامبر و برای حسين و آل او كه به اينجا می آيند گريه می كنم".
نام خوشت قرار دل بی قرار من /
روی تو شمع روشن شبهای تار من
بی خانهام ولی به دلم كرده خانه غم/
نَبوَد كسی به جز در و ديوار، يار من
مسلم را به دستور عبيدالله بر بام قصر دارالاماره بردند؛ در حالی كه تسبيح خداوند می گفت و استغفار می كرد.
من انتظار می كشم اما نمی كشد/
غير از طناب دار، كسی انتظار من
هم خود به روی بامم و هم آفتاب عمر/
ای باغبان! بيا كه خزان شد بهار من
سپس او را گردن زدند و ابتدا سرش و سپس بدنش را از بام به زير افكندند تا مردم ببيند. سپس بدن مباركش را در انظار پيمانشكنان كوفه آويزان كردند.
من از فراز بام كنم جان نثار تو/
كوفی ز بام، سنگ نمايد نثار من
دژخیمان همچنین هانی ــ كه پيرمردی 89 ساله بود ــ را به بازار كوفه بردند و با وضعي دلخراش كشتند و به دار آويختند؛ در حالی كه ياران خود را صدا می كرد و هيچكس به ياری او برنخاست.
آنگاه ابن زياد سرهای مبارک هانی و مسلم را به شام نزد يزيد فرستاد. بدن مسلم بن عقيل اولين بدن از بنی هاشم بود كه آويخته گشت و رأس طاهر او اولين رأسی بود كه به دمشق فرستاده شد...
ألا لعنة الله علی القوم الظالمين؛
و سيعلم الذين ظلموا أيّ منقلَبٍ ينقلبون.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع اصلی:
1. سيد بن طاووس؛ اللهوف في قتلی الطفوف؛ قم: منشورات الرضی، 1364 .
2. شيخ عباس قمی؛ نفس المهموم؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعرانی؛ قم: انتشارات ذوی القربی، 1378 .
3. اشعار، زبان حال هستند و سنديت قطعي ندارند. (و برگرفتهاند از جزوه آموزشي آداب مرثيهخوانی با عنوان طنين عشق؛ تهيه و تنظيم مرتضی وافی؛ قم: انتشارات شفق، 1380).
.......................
پایان پیام/ 222 ـ 101
* متن روضه های دهه اول محرم و آخر صفر
1. روضه شب اول محرم ــ مصيبت مسلم بن عقيل
2. روضه شب دوم محرم ــ ورود كاروان عشق به كربلا
3. روضه شب سوم محرم ــ حكايت حُـرّ ؛ حماسه توبه و تصميم
4. روضه شب چهارم محرم ــ مصيبت فرزندان و برادران زينب (س)
5. روضه شب پنجم محرم ــ مصیبت عبدالله بن حسن(ع)
6. روضه شب ششم محرم ــ مصيبت قاسم(ع) ؛ بلای خوشتر از عسل
7. روضه شب هفتم محرم ــ علی اصغر(ع) ؛ داغی بر دل اهلبيت
8. روضه شب هشتم محرم ــ مصيبت علی اكبر(ع) ؛ شبيه پيامبر
9. روضه شب نهم محرم (شب تاسوعا) ــ مصيبت ساقی لبتشنگان
10. روضه شب دهم محرم (شب عاشورا) ــ ذکر مصائب امام حسین(ع)
* سوگنامه صوتی روضه های دهه اول محرم و آخر صفر
1. صوت/ سوگنامه شب اول محرم ــ مصیبت حضرت مسلم بن عقيل
2. صوت/ سوگنامه شب دوم محرم ــ ورود کاروان عشق به کربلا
3. صوت/ سوگنامه شب سوم محرم؛ حکایت حُرّ، حماسه توبه و تصمیم
4. صوت/ سوگنامه شب چهارم محرم؛ مصیبت فرزندان و برادران زینب(س)
5. صوت/ سوگنامه شب پنجم محرم؛ مصیبت عبدالله بن حسن(ع)
6. صوت/ سوگنامه شب ششم محرم؛ مصيبت قاسم(ع)، بلای خوشتر از عسل
7. صوت/ سوگنامه شب هفتم محرم؛ علی اصغر(ع)، داغی بر دل اهلبيت(ع)
8. صوت/ سوگنامه شب هشتم محرم؛ مصيبت علی اكبر(ع)، شبيه پيامبر(ص)
9. صوت/ سوگنامه شب نهم محرم (شب تاسوعا)؛ مصيبت ساقی لبتشنگان
10. صوت/ سوگنامه شب دهم محرم (شب عاشورا)؛ ذکر مصائب امام حسین (ع)
* پادکست روضه های دهه اول محرم
1. پادکست/ روضه شب اول محرم (جناب مسلم) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و مداحی «محمدحسین پویانفر»
2. پادکست/ روضه شب دوم محرم (جناب زهیر) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و مداحی «محمدحسین پویانفر»
3. پادکست/ روضه شب سوم محرم (حضرت رقیه) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «صابر خراسانی»
4. پادکست/ روضه شب چهارم محرم (جناب حـُـرّ) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «امیرحسین کرمانشاهی»
5. پادکست/ روضه شب پنجم محرم (جناب حبیب) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «محمدحسین پویانفر»
6. پادکست/ روضه شب ششم محرم (حضرت قاسم) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «امیر کاظمی»
7. پادکست/ روضه شب هفتم محرم (حضرت علی اصغر) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «باسم کربلایی»
8. پادکست/ روضه شب هشتم محرم (حضرت علی اکبر) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «حسین طاهری»
9. پادکست/ روضه شب تاسوعا (حضرت عباس) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «محمدحسین پویانفر»
10. پادکست/ روضه شب عاشورا (امام حسین) با بیان «حاج آقا مجتبی تهرانی» و نوای «محمدحسین پویانفر»