خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ بعضی افراد خود را مسلمان فرض میکنند و هر کاری انجام میدهند و بعد به درگاه خداوند توبه میکنند، آیا این اشکالی ندارد؟
در ابتدا باید خاطرنشان کنیم که در اسلام فرق است بین جاهل قاصر (کسی که بدون کوتاهی، علم حلال و حرام به دست او نرسیده) و جاهل مقصّر (کسی که امکانات، کتب، علماء، برنامههای تلویزیون معارف و ... در اختیار او بوده ولی او واجبات و محرمات و هر چه را که عقلاً لازم است، یاد نگرفته است.
حقیقت توبه و گناه
گناه در واقع حرکت در خلاف مسیر تکامل و رشد است. گناه یعنی، تخریب کردن ساختمان شخصیت الهی خود و خود را کمتر از مقام خلیفه اللهی و امانتدار الهی دانستن. گنهکار با کج گذاشتن ظرف وجودی خود، خودش را از دریای رحمت الهی محروم میکند، او تنها به خود ضرر میرساند و هیچ آسیب و زیانی به خداوند متعال نمیرساند.
توبه درلغت به معنای بازگشت است یعنی انسان به خود بیاید، در مسیر تکامل و رشد حرکت کند و لکههای گناه و غفلت را از آیینه زنگار گرفته فطرت خود پاک کند. توبه نعمتی است که خداوند به انسان ارزانی داشته و شکر این نعمت به این است که توبه و عهدشکنی نکنیم.
توّاب: تواب، صیغه مبالغه است که گاهی به خدا و گاهی هم به بنده نسبت داده میشود. هر گاه به خدا نسبت دهند یعنی او بسیار پذیرنده توبه بندگان است و از عقاب کردن آنها صرف نظر میکند، ولی زمانی که به بندة او نسبت دهیم به معنی این است که او از تمام مردم و اعمال زشت و گناهان بریده و به سوی پروردگار مهربان بازگشت نموده است.(1)
در روایتی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میخوانیم که هر فرزند آدمی دچار خطا میشود و بهترین آنان کسی است که بسیار از خطاهایش به سوی خدا باز میگردد(2)بسیار بازگشت گاهی اشاره به خطاهای مختلف دارد و گاهی اشاره به یک خطا دارد چون گاهی انسان عمل بدی را بدون قصد مرتکب میشود و آن را تکرار میکند که بهتر آن است سریع از گذشته خود توبه کنید.
شناختن مواضع گناه و طاعت (حلال و حرام)
از آنجایی که گناه برای شخصیت و روح والای انسان مثل سم و زهر است، اسلام دستور داده که هر مکلفی از حدود آن آشنا باشد، تا در لجنزار و مرداب آن گرفتار نشود، به خاطر همین، مراجع بزرگوار تقلید میفرمایند انسان مسائلی را که نیاز دارد باید (واجب است) فوراً یاد بگیرد، پس در فرهنگ اسلام و شیعه این امر پذیرفته نیست که انسان دست به هر کاری بزند و توبه کند. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرمایند: «اشدّ الذنوب ما استهان به صاحبه» یعنی شدیدترین و بدترین گناهان آن است که صاحبش آن را کوچک بشمارد.(3)
توبه نصوح
توبه نصوح به توبه صادق محکم، و توبهای که در آن فرد به گناه باز نمیگردد،(4) گفته میشود و آن توبهای است که خداوند در قرآن ما را سفارش نموده است: 5 یا ایها الذین آمنوا تُوبوا الی اللهِ توبةً نصوحاً.(ای کسانی که ایمان آوردهاید به سوی خدا توبه نصوح (که در آن بازگشت به گناه نباشد) کنید. در نهج البلاغه آمده است که حضرت علی به کسی که به شکل زبانی فقط استغفار میکرد. فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند.» بعد ایشان شرایط توبه حقیقی را بیان نمودند که: 1. ندامت و پشیمانی از کار گذشته کند. 2. عزم بر ترک بازگشت به گناه برای همیشه کند. 3. حق مردم را برگرداند تا هنگام مردن پاک باشد و با رحمت خدا ملاقات کند. 4. حق خدا و تکالیف او را انجام دهد یعنی هر واجبی که ترک کرده و ضایع ساخته است. حقش را به جا آورد. 5. گوشتهایی که از حرام بر بدنش از رشوه و... روئیده را به سبب حزن، اندوه، ریاضت و تمرین آب کند. 6. به بدنتی سختی طاعت را بچشاند همانگونه که شیرینی گناه را چشانده است. پس مشخص میشود، کسی که توبه میکند اگر قصد جدّی بر ترک آن گناه نداشته باشد،در واقع توبة حقیقی نکرده است و کسی که توبة حقیقی نکرده از فضائل توبه کار حقیقی محروم است. (پوشش گناهان توسط جوارح و اعضای بدنش و زمین که شاهد آن بوده و فراموشی دو ملک موکل گناهش را، دوستی خداوند، مثل کسی که اصلاً گناه نکرده باشد، تبدیل گناه به نیکی، استجابت دعاهایش، بهشتی شدن، مورد ثنا و تحسین ملائک، طول عمر و برکت و توسعه در رزق و...).
دفع ضرر محتمل و قطع ضرر
اگر به ما بگویند این روزها دزد زیاد شده است ما سعی میکنیم از خانه و اسباب خودمان بیشتر مراقبت کنیم تا مبادا به وسایل ما دستبرد بزنند و به قول معروف دفع ضرر محتمل از نظر عقل واجب است، پس اگر بگویند. گناه باعث بیمار کردن دل و قلب میشود، انسان عقلاً لازم است که از آن دوری کند و همین طور قطع ضرر هم عقلاً لازم است که حقیقت توبه همین است یعنی انسان با بازگشت به خدا جلوی ضرر آن گناه را میگیرد(6) و اگر نگیرد مثل بیماری است که به غذایی میل دارد که برایش مضر است و او هم از آن غذا پرهیز نمیکند. کسی که عمداً گناه میکند و توبه را تأخیر میاندازد با دو مشکل روبرو می شود: 1. قساوت قلب و متراکم شدن گناهان و سخت شدن بازگشت در مراحل و زمانهای بعدی. 2. سررسیدن ناگهانی مرگ و (حسرت بدون فرصت جبران).
تکرار توبه مسخره کردن است
در روایات آمده است: «کسی که توبه میکند و مرتب توبه و عهدشکنی میکند مثل این است که خدا و دستورات او را مسخره کرده است».(7) در عوض روز قیامت او را مقابل درب بهشت در حالی که باز است میگذارند و میگویند بفرمائید، وقتی جلو آمد و خواست داخل شود، درب بسته میشود، آن قدر این امر تکرار میشود که صدای گنهکار بلند میشود که آیا مرا مسخره کردهاید، ندا میرسد خیر تو ما را در دنیا مسخره کرده بودی که هر روز گناه میکردی و دوباره توبه میکردی.
خوف و رجا
ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ ما را تشویق و راهنمایی میکنند که بین حالت خوف (ترس از خدا) و رجاء (امید به رحمت واسعه خدا) باشیم و بین این دو تعادل ایجاد کنیم یعنی در نظر داشته باشیم همان خدایی که ارحم الراحمین است اشدُّ المعاقبین نیز می باشد(8) کار شیطان و نفس امّاره این است که این تعادل را به هم زنند. مثلاً همیشه از رحمت واسعه خدا بر ایمان دم میزنند و میگوید: «ترسی به دل راه نده، گناه کن او میبخشد» یا میگویند: «تو که جهنمی هستی، کار خوب و امید چه فایده؟ خدا سختگیرترین انتقام گیرنده هاست.» وقتی انسان کار را تمام شده حساب نمود، تن به هر پستی و گناهی میدهد چون درهای بازگشت را به سوی خود بسته میپندارد، پس باید مابین خوف و رجا باشیم که هر دو حالت به ما کمک میکند تا مرتکب گناه نشویم و به مسیر تکاملی خود ادامه دهیم.
نکته پایانی:
با توجه به مطالب گذشته مشخص میشود که حقیقت توبه، به عزم و اراده و به بازنگشتن میباشد، یعنی اینکه اگر کسی به قصد بازگشت توبه کند، توبة حقیقی نکرده است. دیگر اینکه طبق نظر عقل، دفع ضرر احتمالی واجب و لازم است، یعنی اگر انسان بداند که در این مسیر جان او بیمار میشود و یا زهر میخورد از آن پرهیز میکند پس انسان باید اولاً از گناه که حقیقت آن سمّ است پرهیز کند. دوم برای اینکه به درة هلاکت سقوط نکند، لازم است با دقت کامل برود و دست در دست راهنمایان (ائمه و قرآن) بگذارد و تا مبادا دچار لغزش و آسیب اخلاقی شود.
پی نوشت:
1. ناصری، علی اکبر، بازگشت به خدا، چاپ بنگاه مطبوعاتی ایران، 1346، ص 3.
2. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بحث توبه.
3. توبه انقلاب درونی علیه خویشتن، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1361، ص 12.
4. همان، ص 49.
5. تحریم:18.
6. توبه انقلاب درونی علیه خویشتن، ص 39 با کمی تغییر.
7. بازگشت به خدا، ص 19.
8. مصباح یزدی، محمد تقی، پندهای امام صادق، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382، ص 98.
نظر شما