۱۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۰
منبع: ویکی شیعه
قبرستان بقیع چگونه و توسط چه کسانی محاصره و تخریب شد؟

در سال ۱۲۲۰ق، وهابیان پس از یک سال و نیم محاصره و در نتیجه شیوع قحطی در مدینه، شهر را به دست گرفتند. بنابر منابع موجود، سعود بن عبدالعزیز، پس از تسلیم شدن مدینه، همه اموال موجود در خزانه‌های حرم نبوی را توقیف کرد و همچنین دستور ویران کردن همه بناها و گنبدهای مدینه و از جمله قبرستان بقیع را صادر کرد. بر همین اساس، بارگاه چهار امام شیعه و همچنین گنبد منسوب به حضرت فاطمه(س) که بیت الاحزان خوانده می‌شد، در حمله نخست وهابیان در سال ۱۲۲۰ق از میان رفت، و یا دچار خسارت جدی شد.

خبر گزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: تَخریب بَقیع، اشاره به رویدادی است که پس از محاصره مدینه در ۱۳۴۴ق روی داد و قبرستان بقیع و بقعه‌های آن به‌فتوای مفتیان مدینه، و توسط شیخ عبدالله بُلَیهد، قاضی‌القضاة سعودی ویران شد؛ از جمله بارگاه چهار امام معصوم امام حسن(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع). 

وهابیان دو بار، ابتدا در ۱۲۲۰ق و سرانجام در ۱۳۴۴ق با اتکا به فتوای ۱۵ تن از مفتیان مدینه، مبنی بر ممنوعیت اجماعیِ ساختن بنا بر روی قبور و لزوم تخریب آن، به ویران کردن اماکن و بقعه‌های بقیع پرداختند.

تخریب بقیع، واکنش مردم و عالمان بسیاری را در ایران، عراق، هند، پاکستان، شوروی سابق و... برانگیخت. دولت وقت ایران، در واکنش به تخریب اماکن مقدس مسلمانان، یک روز عزای عمومی اعلام کرد و در پی آن، به رسمیت شناختن کشور تازه‌تأسیس سعودی، سه سال به‌تعویق افتاد.

قبرستان بقیع پس از تخریب، به زمینی مسطح تبدیل شد، اما محل قبور چهار امام شیعه با سنگ‌هایی مشخص شده است. تلاش‌های عالمان شیعه و همچنین دولت ایران برای ایجاد سایبانی بر روی قبور ائمه بقیع و همچنین ساختن دیواری در اطراف قبور، به‌رغم موافقت اولیه دولت عربستان سعودی، هیچ‌گاه به نتیجه نرسید. 

عالمان شیعه، علاوه بر اعتراض به تخریب بقیع، آثاری در نقد مبانی وهابیت و تخریب اماکن مقدس تألیف کرده‌اند؛ از جمله کتاب «کشف الاِرتیاب»، نوشته سیدمحسن امین و «دعوة الهدی»، نوشته محمدجواد بلاغی. گفته شده که وهابیان نخستین گروهی بوده‌اند که با اتکا به دیدگاه‌های دینی به تخریب اماکن مذهبی پرداخته‌اند.

جایگاه و اهمیت قبرستان بقیع

بقیع، جنة البقیع یا بقیع الغَرقَد (نام بقیع پیش از ظهور پیامبر اسلام[۱])، مهمترین قبرستان مسلمانان در مدینه بوده[۲] و بنابر روایات اسلامی، مورد توجه ویژه حضرت محمد(ص) بوده است.[۳] بقیع، محل دفن چهار تن از امامان معصوم و بسیاری از صحابه و تابعین است.[۴] تا پیش از تخریب‌ها در سال ۱۲۲۰ق و سرانجام ۱۳۴۴ق به دست وهابیان، بقعه‌هایی بر قبور ائمه بقیع و دیگران وجود داشته است.[۵]

بنابر گزارش‌ها، بارگاه امامان شیعه، بیت‌الاحزان و چند بقعه دیگر، در سال ۱۲۹۷ق در قبرستان بقیع پابرجا بوده است.[۶] این بناها پس از تخریب اول، و در پی بازپس‌گیری مدینه از وهابیان، بنابر دستور محمود دوم، سلطان امپراتوری عثمانی، در سال ۱۲۳۴ق ساخته شده بود.[۷]

چنانکه مراد میرزا، فرزند عباس‌میرزا و مشهور به حسام‌السلطنه، در کتاب خود نوشته، دست‌کم تا سال ۱۲۹۷ق، در بقعه امام حسن(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در قبرستان بقیع، علاوه بر محراب، ضریح چوبی سبزرنگی وجود داشته و بیت‌الاحزان منسوب به حضرت زهرا(س) پشت بقعه چهار امام شیعه بوده است.[۸] بنابر سفرنامه ایازخان قشقایی، صندوق‌دار ایل قشقایی که در سال ۱۳۴۱ق، یعنی دو سال پیش از تخریب کامل بقیع نوشته شده،‌ مزار چهار امام شیعه، در یک بقعه بوده اما قبر هر کدام، معلوم بوده است.[۹] ایازخان قشقایی همچنین از وجود بقعه‌های ابراهیم فرزند پیامبر و عبدالله بن جعفر طیار در بقیع سخن گفته و در کوچه‌ای نزدیک بقیع، بقعه‌هایی منسوب به صفیه عمه پیامبر، عاتکه بنت عبدالمطلب، ام‌البنین مادر حضرت عباس و چند تن دیگر از بنی‌هاشم را دیده است.[۱۰]

قبرستان بقیع چگونه و توسط چه کسانی محاصره و تخریب شد؟

پس از تخریب کامل

چنانکه مظفر اعلم، نماینده دولت ایران در جده، در نامه‌ای خطاب به کمیسیون دائمی حج در ۲۱ آذر ۱۳۳۰ش نوشته، بقیع بعد از تخریب توسط وهابیان در ۱۳۴۴ق،[۱۱] قبرستانی است که تمامی ساختمان‌های قبور ائمه، خراب شده و قبور بزرگان دین مشخص نیست.[۱۲] وی در همین نامه بر لزوم جلب موافقت دولت عربستان برای ساختن دیواری با پنجره‌های آهنی در اطراف محوطه قبور چهار امام شیعه تأکید کرده است.[۱۳] با این حال، رسول جعفریان معتقد است ملاقات عبدالرحیم صاحب‌فصول حائری (۱۲۹۴–۱۳۶۷ق)، از علمای تهران، با ملک عبدالعزیز سعودی، موجب شده است بخشی از بقیع که قبور چهار امام شیعه در آن است، مانند بخش‌های دیگر بقیع تسطیح نشده و دست‌کم محل دقیق قبور ائمه(ع)، همچنان مشخص باشد.[۱۴]

پس از تخریب بقیع و دیگر اماکن مقدس اسلامی، تلاش‌هایی از سوی دولت ایران[۱۵] و افغانستان،[۱۶] و نیز عالمان شیعه در نجف،[۱۷] قم، هند[۱۸] و پاکستان[۱۹] برای بازسازی بقعه‌ها بر فراز قبور بقیع صورت گرفت، اما هیچکدام به نتیجه‌ای نرسید و حتی ساختن دیواری در اطراف قبور چهار امام شیعه در بقیع و نیز ایجاد سایبانی بر فراز آن نیز به رغم موافقت اولیه دولت تازه‌تأسیس سعودی، هیچ‌گاه به نتیجه نرسید.[۲۰] با این حال دیوار قبرستان بقیع، در دوران ملک فهد بن عبدالعزیز بازسازی شد و سپس در سال‌های ۱۴۱۸ تا ۱۴۱۹ق، مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگفرش شد.[۲۱]

بر اساس گزارش‌های مختلف، امروزه افراد منسوب به اداره‌ای با عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» در دولت عربستان سعودی، نزدیک ورودی اصلی بقیع مستقر شده و از نزدیک شدن زائران به قبور و تبرک جستن به آنها جلوگیری می‌کنند.[۲۲] هم‌اکنون، مدفن امامان شیعه در بقیع و همچنین قبر بزرگان صدر اسلام، جز تکه‌های سنگ، هیچ نشانه‌ای ندارد.[۲۳] امروزه وضعیت بقیع در مقایسه با سال‌های ابتدایی پس از تخریب کامل، مناسب‌تر گزارش شده است.[۲۴]

رویدادهای منجر به تخریب بقیع

در سال ۱۲۲۰ق، وهابیان پس از یک سال و نیم محاصره و در نتیجه شیوع قحطی در مدینه، شهر را به دست گرفتند.[۲۵] بنابر منابع موجود، سعود بن عبدالعزیز، پس از تسلیم شدن مدینه، همه اموال موجود در خزانه‌های حرم نبوی را توقیف کرد و همچنین دستور ویران کردن همه بناها و گنبدهای مدینه و از جمله قبرستان بقیع را صادر کرد.[۲۶] بر همین اساس، بارگاه چهار امام شیعه و همچنین گنبد منسوب به حضرت فاطمه(س) که بیت الاحزان خوانده می‌شد، در حمله نخست وهابیان در سال ۱۲۲۰ق از میان رفت، و یا دچار خسارت جدی شد.[۲۷]

پس از این رخداد، دولت عثمانی، لشکری را برای تصرف مدینه و بازپس‌گیری آن از وهابیان فرستاد و در ذی‌الحجة ۱۲۲۷ق، حکومت بر مدینه را پس گرفت. بر همین اساس، محمود دوم، سی‌امین سلطان عثمانی، در سال ۱۲۳۴ق دستور بازسازی بارگاه‌ها را صادر کرد.[۲۸]

وهابیان بار دیگر در صفر ۱۳۴۴ق به مدینه حمله کردند.[۲۹] در این حمله، خسارت‌هایی به حرم نبوی و اماکن مذهبی وارد شد.[۳۰] هفت ماه بعد، در رمضان ۱۳۴۴ق، شیخ عبدالله بن بُلَیهد (۱۲۸۴-۱۳۵۹ق) که از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۵ق، قاضی القضات مکه بود،[۳۱] وارد مدینه شد و با استفتائی از مفتیان مدینه، حکم تخریب قبور را دریافت کرد.[۳۲] در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ق، همه آثار تاریخی قبرستان بقیع، و از جمله بقعه‌های بقیع، به‌فتوای شیخ عبدالله بلیهد، قاضی‌القضاة سعودی، با اتکا به فتوای مفتیان مدینه ویران شد.[۳۳] ۱۵ تن از مُفتیان مدینه[۳۴] در فتوای مذکور، ساختن بنا بر قبور را اجماعاً ممنوع دانسته و به تخریب آن حکم دادند.[۳۵] با این حال، بر خلاف باور وهابیان، بنای قبور به باور مشهور اهل‌سنت و شیعیان، با اعتقادات اسلامی تضادی ندارد و زیارت قبور بزرگان دین و مزار مؤمنان، مستحب دانسته می‌شود.[۳۶] بر اساس اسناد موجود، پس از تخریب، ملک عبدالعزیز، پادشاه عربستان، در نامه‌ای به تاریخ ۱۲ شوال ۱۳۴۴ق خطاب به عبدالله بن بلیهد، اقدامات وی در این باره را تحسین کرد.[۳۷]

قبرستان بقیع چگونه و توسط چه کسانی محاصره و تخریب شد؟

ملک عبدالعزیز بنیانگذار حکومت آل‌سعود در عربستان

واکنش عالمان و تالیف آثار

تخریب اماکن مسلمانان، و به خصوص تخریب بقیع، واکنش سید ابوالحسن اصفهانی و عبدالکریم حائری یزدی، از مراجع و بزرگان حوزه علمیه نجف و قم را برانگیخت و به تعطیلی دروس حوزه و بازار منتهی شد.[۳۸] محمد خالصی‌زاده، و سید حسن مدرس نیز به تخریب بقیع واکنش نشان دادند و خواستار برخورد قاطع با عوامل تخریب قبور اماکن مقدس شدند.[۳۹] سید حسین طباطبایی قمی، مشهور به آیت‌الله قمی نیز از جمله مراجع شیعه بود که تا سال‌ها پس از تخریب قبور بقیع، به دنبال بازسازی قبور ائمه در بقیع بود و وزارت خارجه ایران برای تأمین خواسته وی، به مذاکره با دولت عربستان سعودی پرداخت.[۴۰]امام خمینی نیز نافهمی و کج‌روی را عامل تخریب قبور اولیا خدا در بقیع دانسته است.[۴۱] محمدحسین کاشف‌الغطاء، در نامه‌ای خطاب به عبدالله بن بلیهد، قاضی‌القضات وهابیان، ضمن بیان مراتب باور شیعیان به توحید، او را به گفتگوی علمی فراخوانده و عدم پاسخگویی را به‌منزله ضعف استدلال دانسته است.[۴۲]

سید محسن امین، در پی تخریب اماکن مقدس اسلامی به حجاز سفر کرد و به تألیف کتاب کشف الارتیاب پرداخت تا وهابیت، تاریخ آن و اقدامات آنان را شرح دهد.[۴۳] کتاب مذکور همچنین شامل بیان اعتقادات وهابیان و مطالبی در رد عقاید آنان است و با عنوان تاریخچه نقد و بررسی وهابی‌ها، به فارسی ترجمه شده است.[۴۴] محمدجواد بلاغی نجفی در رساله رد الفتوی بهدم قبور الائمة فی البقیع، به نقد مبانی اندیشه وهابیان درباره تخریب اماکن مقدس پرداخت[۴۵] و در کتاب دیگری با عنوان دعوة(دعوی ) الهدی الی الورع فی الأفعال و الفتوی، به فتوای تخریب بقعه‌های متبرکه واکنش نشان داد.[۴۶] همچنین شاعران بسیاری، ناخرسندی خود را از تخریب قبور بقیع، در قالب شعر بیان کرده‌اند.[۴۷]

محمدجواد بلاغی نجفی در کتاب الردَ علی الوهابیة، با اتکا به احادیثی از پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع)، امام صادق(ع) و...، و نیز با اتکا به سنت متداول میان مسلمانان از صدر اسلام، به ردّ عقاید وهابیت در این باره پرداخته و احادیث مورد استناد آنان را غیرمرتبط با مقصود آنان دانسته است؛ چرا که به گفته بلاغی، در احادیث مورد استناد وهابیان، ساختن بناهایی مانند دیوار، بر روی قبرها ممنوع شده، نه بناهایی که قبرها را دربرمی‌گیرند.[۴۸]

گفته شده که وهابیان نخستین گروهی بوده‌اند که با تکیه بر نظرات دینی، بارگاه‌های بزرگان مذهبی را ویران کرده‌اند. با این حال، در مواردی کسانی جز وهابیان نیز با اتکا بر وجود کتاب‌هایی در نکوهش خلفا در خزانه حرم بقیع، در پی تخریب بقعه‌های این قبرستان برآمدند، اما موفق نشدند.[۴۹]

شماری از فقیهان شیعه، درباره لزوم ساختن مجدد بارگاه‌های بقیع، فتوا صادر کرده‌اند؛[۵۰] از آن جمله، محمد فاضل لنکرانی، ناصر مکارم شیرازی، و لطف‌الله صافی گلپایگانی، تلاش برای بازسازی قبور ائمه در بقیع را واجب یا واجب کفایی دانسته و سید علی حسینی سیستانی، از مراجع تقلید شیعه آن را جایز خوانده است.[۵۱]


پی نوشتها:

 ۱-جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۲ش، ص۳۲۲.

۲-↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۲ش، ص۳۲۲.

۳-↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۲ش، ص۳۲۸.

۴-↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۲ش، ص۳۲۲.

۵-↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۲ش، ص۳۳۰.

۶-↑ حسام السلطنه، دلیل الانام، ۱۳۷۴ش، ص۱۵۲.

۷-↑ جعفریان، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۱۹۶.

۸-↑ حسام السلطنه، دلیل الانام، ۱۳۷۴ش، ص۱۵۲.

۹-↑ ایازخان قشقایی، سفرنامۀ حاج ایازخان قشقایی، ۱۳۸۹ش، ص۴۵۵.

۱۰-↑ ایازخان قشقایی، سفرنامۀ حاج ایازخان قشقایی، ۱۳۸۹ش، ص۴۵۵.

۱۱-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۴۱.

۱۲-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۹۵-۹۶.

۱۳-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۹۵-۹۶.

۱۴-↑ جعفریان، «چه شد که پس از تسلط وهابیان، صورت قبور ائمه بقیع سالم ماند؟»، سایت خبرآنلاین.

۱۵-↑ نگاه کنید به: قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۹۵-۱۵۸.

۱۶-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۳-۱۵۴.

۱۷-↑ نگاه کنید به: قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۶۳، ۶۵، ۱۳۳.

۱۸-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۷-۱۶۸.

۱۹-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۶-۱۵۸.

۲۰-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۹؛ همچنین نگاه کنید به: قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۹۵-۱۵۸.

۲۱-↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۲ش، ص۳۳۲.

۲۲-↑ جعفریان، با کاروان صفا، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۵-۱۳۷.

۲۳-↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۲ش، ص۳۳۳.

۲۴-↑ جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۲ش، ص۳۳۲.

۲۵-↑ جبرتی، عجائب الآثار،‌ دار الجیل، ج۳، ص۹۱.

۲۶-↑ غالب، من اخبار الحجاز و النجد، ۱۳۹۵ق، ص۱۰۴؛ماجری، البقیع قصة التدمیر، ۱۴۱۱ق، ص۸۴؛ جبرتی، عجائب الآثار،‌ دار الجیل، ج۳، ص۹۱.

۲۷-↑ جبرتی، عجائب الآثار،‌ دار الجیل، ج۳، ص۹۱.

۲۸-↑ جعفریان، پنجاه سفرنامه حج قاجاری، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۱۹۶.

۲۹-↑ ماجری، البقیع قصة التدمیر، ۱۴۱۱ق، ص۱۱۳-۱۳۹؛ امینی، بقیع الغرقد، ۱۳۸۶ش، ص۴۹.

۳۰-↑ ماجری، البقیع قصة التدمیر، ۱۴۱۱ق، ص۱۱۳-۱۳۹؛ امینی، بقیع الغرقد، ۱۳۸۶ش، ص۴۹.

۳۱-↑ زرکلی، الأعلام، ۲۰۰۲م، ج۴، ص۹۱.

۳۲-↑ بلاغی، الردَ علی الوهابیة، ۱۴۱۹ق، ص۳۹-۴۱؛ ماجری، البقیع قصة التدمیر، ۱۴۱۱ق، ص۱۱۳-۱۳۹؛ امینی، بقیع الغرقد، ۱۳۸۶ش، ص۴۹.

۳۳-↑ ماجری، البقیع قصة التدمیر، ۱۴۱۱ق، ص۱۱۳-۱۳۹؛ امینی، بقیع الغرقد، ۱۳۸۶ش، ص۴۹؛ نجمی، تاریخ حرم ائمه، ۱۳۸۶ش، ص۵۱.

۳۴-↑ بلاغی، الردّ علی الوهابیة، ۱۴۱۹ق، ص۴۵.

۳۵-↑ بلاغی، الردّ علی الوهابیة، ۱۴۱۹ق، ص۴۰.

۳۶-↑ مدنی، التاریخ الأمین، ۱۴۱۸ق، ص۴۳۱-۴۵۰؛ امینی، بقیع الغرقد، ۱۳۸۶ش، ص۱۲.

۳۷-↑ العساف، «عبدالله بن سلیمان البلیهد.. القاضی والمستشار فی زمن التأسیس».

۳۸-↑ امینی، بقیع الغرقد، ۱۳۸۶ش، ص۵۳؛ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۴۹.

۳۹-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۵۴.

۴۰-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۸ و ۱۵۱.

۴۱-↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۱۸، ص۱۷۵.

۴۲-↑ مختاری، «سه سند از علامه شیخ محمدحسین کاشف الغطاء»، ص۲۱۷.

۴۳-↑ محمد علی، معجم المؤلفات الإسلامیة فی الردّ علی الفرقة الوهابیة، ۱۴۳۰ق، ص۳۷۵-۳۷۶.

۴۴-↑ محمد علی، معجم المؤلفات الإسلامیة فی الردّ علی الفرقة الوهابیة، ۱۴۳۰ق، ص۳۷۵-۳۷۶.

۴۵-↑ الرفاعی،‌ معجم ما کتب فی الحج، ۱۴۲۷ق، ص۱۷۱.

۴۶-↑ محمد علی، معجم المؤلفات الإسلامیة فی الردّ علی الفرقة الوهابیة، ۱۴۳۰ق، ص۴۸۰؛ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۸،ص۲۰۶.

۴۷-↑ مدنی، التاریخ الامین، ۱۴۱۸ق، ص۳۶۶-۳۶۸؛ امینی، بقیع الغرقد، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۵-۳۴۱.

۴۸-↑ بلاغی، الردّ علی الوهابیة، ۱۴۱۹ق، ص۶۹-۷۲.

۴۹-↑ جعفریان، صفویه در عرصه دین...، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۸۳و۸۴۲.

۵۰-↑ امینی، بقیع الغرقد، ۱۳۸۶ش، ص۵۵.

۵۱-↑ قاضی عسکر، تخریب و بازسازی بقیع، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۰.

....................

پایان پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha