به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ روستاهای علوی نشین در استانهای ساحل سوریه گرفتار گرسنگی و ترساند؛ این مناطق پس از وقوع کشتارها، اخراجهای خودسرانه و فروپاشی اقتصادی با بحرانی شدید مواجه شدهاند. در این میان، ابتکارات مردمی میکوشند شکاف ناشی از این فروپاشی را کمی پر کنند.
جوانی سیساله به نام احمد با چشمانی نگران میپرسد که چگونه میتواند هزینه داروی دخترش را که به بیماری «تب مدیترانهای» مبتلاست، تأمین کند؟ این دارو خارجی و بسیار گران است. احمد که پس از اخراج از کارش به سختی توان خرید نان را دارد، حالا به فروش باقالی و ذرت در بساطی کوچک در روستای خود در شهر بانیاس روی آورده؛ شهری که در ماه مارس گذشته شاهد یکی از فجیعترین کشتارها بوده است.
او در گفتوگو با روزنامه «الأخبار» لبنان تنها از رنج خود نمیگوید، بلکه صدای همه مردم منطقه را بازتاب میدهد: ماههاست که نتوانستهام کاری پیدا کنم تا خانوادهام را تأمین کنم. در روستاهای ساحل سوریه، کار وجود ندارد، و حتی جرات نمیکنیم از دیوارهای روستا خارج شویم چون میترسیم کشته یا ناپدید شویم. به همین دلیل، با تکیه به محصولات اندک زمینمان و محبت میان اهالی، زندگی را به زحمت میگذرانیم؛ هر خانوادهای وقتی غذایی دارد، آن را با دیگران تقسیم میکند.
این وضعیت، داستان هزاران خانواده دیگر در روستاهای ساحل سوریه است؛ فقر بیسابقه، نبود شغل، و اخراج گسترده نظامیان و کارمندان غیرنظامی سوری توسط حکومت جولانی باعث شده که درآمد بسیاری به صفر برسد. بدتر از آن، بسیاری از نظامیان اخراجشده حتی کارت شناسایی ندارند که بتوانند آزادانه تردد کنند و دنبال کار بگردند. از سوی دیگر، حتی کار در زمینهای کشاورزی نیز خطرناک است، زیرا در برخی مناطق در حین چیدن برگبو یا انگور، اهالی هدف گلوله قرار گرفتهاند. همچنین، اراضی کشاورزی وسیعی که معیشت مردم روستاهای ساحل سوریه به آن وابسته بود، به آتش کشیده شده است.
زینب: کارگر اخراجی و همسر زمینگیر
«زینب» کارمند یکی از انبارهای دارویی سوریه، زمانی با همسرش تلاش میکردند هزینه درمان را برای بچهدار شدن فراهم کنند. اما زندگی آنها با سقوط نظام پیشین و وقوع کشتارها، قتل و آدمربایی از هم پاشید. صاحب کار زینب او را اخراج کرد تا مسئولیتش را نپذیرد، و حالا زینب باید تنهایی بار زندگی را به دوش بکشد.
او با چشمانی پر اشک میگوید: بدهیها از سرم بالا رفته و واقعاً نمیتوانم آنها را پرداخت کنم. خیلی گشتم تا کاری پیدا کنم، اما موفق نشدم. تنها راه، کار در خانههای مردم بود. این کار عیب نیست، اما ثبات ندارد و نمیتوانم بهطور دائم هزینه دارو و غذا را تأمین کنم.
او میافزاید: تنها چیزی که رنج ما را کمی سبک میکند، محبت مردم فقیر روستا نسبت به یکدیگر است. خیرین واقعاً کمک میکنند، اما چیزی که من میخواهم، شغلی با درآمد ثابت است تا بتوانم بدهیهایم را بدهم و بدون ترس و نگرانی زندگی کنم. امنیت، خواسته اول و آخر ماست.
گزینههایی محدود برای اشتغال
فرصتهای شغلی در روستاهای علوی نشین در ساحل سوریه، بسیار محدود شدهاند. بسیاری برای فرار از فقر و مرگ بهصورت غیرقانونی به لبنان گریختهاند، در حالی که کسانی که ماندهاند، در محدوده روستاهای خود حبس شدهاند. دلیلش هم حضور گروههای مسلح بهویژه جنگجویان خارجی است.
علی، مردی پنجاهساله و پدر پنج دختر، از جمله کسانی است که از اخراج در امان مانده، اما میگوید: حقوقم حتی هزینه ابتداییترین نیازهای زندگی را تأمین نمیکند. دو دخترم نیاز به داروی هورمونی گرانقیمت دارند. با توجه به نبود امنیت و فلج شدن اقتصاد، نتوانستهام شغل دومی پیدا کنم. ما اکنون بدترین وضعیت اقتصادی خود را تجربه میکنیم.
در برخی خانوادهها، حتی اگر زن در شغلش باقی مانده باشد، ترس از ربوده شدن، او را از ادامه کار بازمیدارد. مانند خانوادهی همام، اهل حومه بانیاس، که پس از اخراج شوهر از کار، همسرش نیز از رفتن به شغلش در دمشق منصرف شد، چون آدمرباییها شدت گرفته بود.
همام میگوید: هیچ منبع درآمدی برایمان نمانده. خیلی تلاش کردم تا کاری پیدا کنم، اما موفق نشدم. حتی نمیتوانیم در زمینمان کار کنیم، چون گروههای مسلح نزدیک آن هستند و جانمان در خطر است. در نهایت، یک بساط کوچک راه انداختم و بهتدریج آن را به دکانی کوچک تبدیل کردم که فقط میتواند یک وعده غذایی روزانه ما را تأمین کند.
کاهش رنجها، ممکن اما دشوار
شرایط فعلی در روستاهای ساحل سوریه، ساده نیست و نمیتوان با اقدامات سطحی آن را حل کرد، اما هنوز میتوان به بهبود امیدوار بود. به گفتهی «باسم غدیر» اقتصاددان سوری، کاهش قدرت خرید خانوارها و افزایش بیکاری حتی میان صاحبان مشاغل سنتی، واقعیتی تلخ است. اهالی استانهای لاذقیه، طرطوس و روستاهای کوهستانی با دشواری زیادی حتی در تهیه ابتداییترین مایحتاج زندگی مواجهاند. برخی داراییهای خود را فروختهاند یا کشور را ترک کردهاند تا زندگی بهتری بیابند.
غدیر در گفتوگو با روزنامه «الأخبار» میگوید: فروپاشی معیشتی ناشی از ضعف فعالیتهای اقتصادی، نبود سرمایهگذاری خصوصی، عقبنشینی دولت از حمایت از بخشهای تولیدی، رکود کشاورزی، عدم حمایت واقعی از کشاورزان، توقف تقریباً کامل گردشگری، مهاجرت نیروهای متخصص... همه اینها باعث خلأ حرفهای و فکری در جامعه شدهاند.
با این حال، گامهایی هرچند ساده اما جدی میتواند تفاوت ایجاد کند. به گفتهی غدیر، این گامها شامل حمایت از پروژههای کوچک با ارائه تسهیلات مالی واقعی، دورههای آموزشی مهارتمحور، تقویت کشاورزی خانوادگی، کمک به کشاورزان، ایجاد بازار محلی برای فروش محصولات، بازسازی زیرساختها و بهرهبرداری از گردشگری داخلی میشود. همچنین، فعالیتهای اجتماعی و مردمی از طریق حمایت از انجمنها و سازمانهای محلی، آموزش فنی جوانان در رشتههایی مانند برق، نجاری و تعمیرات لوازم خانگی میتواند بسیار مؤثر باشد. البته این نیازمند برنامهریزی واقعبینانه، مدیریت واقعی و همکاری بین مردم و نهادهاست تا این منطقه زیبا دوباره به زندگی شایستهاش بازگردد.
ابتکارات مردمی امیدوارکننده
در روزهای اخیر، برخی ابتکارات مردمی توانستهاند قابلیت جامعه سوری را در کمک به خود نشان دهند، اما این اقدامات باید در مقیاس گستردهتری اجرا شوند تا آثار فاجعه انسانی در ساحل را کاهش دهند.
یکی از این پروژهها، طرحی خیریه است که چند سال پیش آغاز شده، اما اخیراً گسترش یافته و خانوادههای زیادی را تحت پوشش قرار داده است.
«ضاحی خلیل» صاحب این پروژه میگوید: هدف از این پروژه کمک به خانوادههای نیازمند در زمینههای مختلف است، اما تمرکز اصلی بر حمایت از کشاورزی است. وامهایی بدون بهره ارائه دادیم، و سعی کردیم کود و آب مورد نیاز را فراهم کنیم تا خانوادهها وابستگیشان به خرید از مغازهها کاهش یابد. وقتی توانستند محصولات خوبی برداشت کنند، مازاد آن را خریداری کردیم و در بازار محلی کوچکی که در روستای «برمانة المشایخ» ایجاد کردیم، فروختیم.
او همچنین از آغاز ابتکاری دیگر برای ایجاد شغل برای افرادی که شغلشان را از دست دادهاند خبر داد و افزود: سعی کردیم به کارفرمایان در یافتن نیروی کار مناسب نیز کمک کنیم.
..............................
پایان پیام/ ۲۶۸
نظر شما