به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ سال گذشته لبنان، عرصه تلخترین اتفاقات و شدیدترین حملات ناجوانمردانه دشمن صهیونیستی بود؛ از هدف قرار دادن و ترور فرماندهان ارشد حزبالله تا جنایت تروریستی پیجر و در نهایت ترور شهید سیدحسن نصرالله، سید شهدای مقاومت.
نکته مهمی که در این حوادث وجود دارد، نقشآفرینی حامیان حزبالله است که با وجود ناامنی، از دست دادن رهبران مقاومت و مصائب و جراحتهایی که بر آنها وارد شده، همچنان روحیه مقاومت خود را حفظ کردهاند.
زوج لبنانی «زینب طحان و علی هلال »سال گذشته در سالگرد عقدشان با انفجار پیجر روبرو شدند و امسال با گذشت یک سال از آن جراحت در آستانه اولین سالگرد این حادثه مراسم عروسی خود را برگزار کردند.
در آستانه سالگرد شهادت سیدحسن شهید نصرالله و جنایت تروریستی پیجر، «زینب طحان»، خواهر اولین شهید راه قدس و همسر جانباز لبنانی در گفتوگو با خبرگزاری ابنا به بیان اتفاقات سال گذشته در لبنان و ادامه مسیر مقاومت پرداخت:
ابنا: لطفا در ابتدا خود را معرفی بفرمایید
من «زینب طحان» خواهر شهید محمد طحان هستم که به دست نیروهای رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. ما اهل جنوب لبنان، شهرستان صور هستیم.
در حال حاضر فعال اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هستم و در دانشگاه و مراکزی مثل کشافه المهدی فعالیت میکنم. کارشناس و گفتار درمان و معلم قرآن نیز هستم و دورههای آموزشی قرآن متعددی را پشت سر گذاشتهام.
همسرم علی هلال عطویِ مجروح جنایت انفجار پیجرها در لبنان است. البته همسر من پیش از این نیز سه مدال به خاطر جراحت در نبردهای دفاع مقدس داشت و این چهارمین مدال جانبازیاش در جنایت و قتلعام پیجر بود.
ابنا: لطفا از روزی که انفجار پیجرها رخ داد بگویید.
در روز انفجار پیجرها، من در خانهام در روستای عدلون بودم. همسرم به سوپرمارکت رفته بود تا نان بخرد، او تازه از سر کار به خانه آمده بود و سیمکشی برق خانهی مشترکمان را خریده بود (کمکم داشتیم خانه را آماده میکردیم).
فیلم انفجار پیجرش در سوپرمارکت هست و از فیلمهایی است که منتشر شد. بعد از انفجار همسرم از ناحیه سمت راست بدنش، از ناحیه چشم راست که کاملاً از کار افتاده بود، مجروح شد، و سمت راست صورتش کمی تغییر شکل داد و چند ترکش هم به بخش راست سینه و کمرش اصابت کرد. سه انگشت دست راستش از وسط قطع شده است.

ابنا: شما در دورانی که تازه ازدواج کرده بودید همسرتان دچار مجروحیت شد و تغییرات ظاهری در صورت و چشم و انگشتان دست ایشان به وجود آمد. برای حفظ روحیه خودتان بهعنوان یکی از اعضای جامعه مقاومت چطور با این حادثه کنار آمدید؟
بله بدون اغراق، اینها سربازان صاحب الزمان(عج) هستند که در آینده به او ملحق میشوند، زیرا روحیه آنها بسیار بالاست و از روحیه صبر، شجاعت و ایمان بالایی برخوردارند.

چیزی که این یقین را بیشتر میکند این است که زخمهای همسرم برای چهارمین بار است که ایجاد میشوند و نه اولین بار، بنابراین این یعنی ما با وجود تمام اتفاقات و مصائبی که برای ما پیش میآید با تمام اعضای خانواده و خانه در مسیر مقاومت میمانیم.
ابنا: بعد از انفجار برای درمان به ایران آمدید، لطفا از خاطراتی که در این سفر در آن شرایط سخت داشتید بگویید.
همسرم ابتدا در بیمارستانی لبنان بستری شد، اما بعدا به ایران آمدیم. یک هفته پس از ورود ما به ایران، او در بیمارستان فارابی و بیمارستان امام خمینی(ره) تهران تحت درمان قرار گرفت.

حلقه نامزدی مان که در اثر انفجار نصف شده بود و انگشتی که حلقه روی آن قرار داشت شکافته شده بود، اما در ایران تحت درمان قرار گرفت و دوباره به انگشت دیگر متصل شد تا دوباره بهبود یابد.

از بهترین لحظات این سفر این بود زمانی که در ایران بودیم خادمان امام رضا(ع) به هتل محل استقرار ما آمدند و ما خود را با پرچم متبرک امام رضا (ع) متبرک کردیم.

سال گذشته درست همزمان شده بود با سالگرد مراسم عقد ما، از این رو من قبل از عمل جراحی همسرم به بیمارستان فارابی رفتم و او را با گرفتن یک مراسم کوچک غافلگیر و خوشحال کردم.
جانبازان ما راهی را که پیمودند با علم و ایمان تجربه کرده بودند و این زخمها چیزی جز زخمهای جسمی نیستند، اما ایمانشان را استوار و محکمتر کرده است.
مراسم عروسی زینب طحان و علی هلال
خبرنگار از زینب سوال میکند این درد را چگونه دیدید و او اینگونه پاسخ می دهد: ... این درد نتیجه کدام گزینه است، گزینه آگاهی و اختیار که ما خود انتخاب کردیم. خداوند سبحان بر من منت گذاشت که من را برای این امتحان انتخاب کرد. اینجا میدان جهاد اول است و هرگز آن را رها نمیکنیم. خدا را شکر که ما به این مسیر و نهج هدایت کرد و این از اختصاصات ما است.
درد، جهاد و ازدواج همه اینها شخصیات و زندگی ما را شکل داده و این از ویژگیهای محیط ما و حامیان حزبالله است... همانطور که روحانی امروز در مراسم فرمودند: ولایت و عشق محمد(ص) و آلمحمد(ص) برای ما کافی است و ما به آن تمسک میجوییم.
این راه را تکمیل میکنیم حتی اگر لازم باشد با خون خود و با هر چه داریم این راه را ادامه دهیم و از آن هرگز دست نمیکشیم.
..............
پایان پیام
نظر شما