۶ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۱
نگاه روزنامه گاردین به زبان فارسی: زبانی سرشار از ظرافت، احساس و موسیقی

روزنامه گاردین در گزارشی به قلم شادی خان سیف، زبان فارسی را زبانی دلنشین، موسیقایی و سرشار از احساسات انسانی توصیف کرد. نویسنده این زبان را پلی میان فرهنگ‌ها و سفری روحانی به ژرفای درون دانست که با شعر مولانا و حافظ، لطافت و عمق معنایی آن را تجربه کرده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ روزنامه «گاردین» در گزارشی به قلم شادی خان سیف، نویسنده و روزنامه‌نگار پاکستانی-افغانستانی، به بررسی ویژگی‌های منحصربه‌فرد زبان فارسی پرداخته و آن را زبانی آکنده از ضرباهنگ، ظرافت و طیف‌های گسترده احساسی توصیف کرده است. نویسنده در این مقاله، تجربه شخصی خود از آموختن زبان فارسی را سفری روحانی و احساسی دانسته که او را به ژرفای درونی خود پیوند داده است.

زبان عارفان و عاشقان

شادی خان سیف در آغاز مقاله خود می‌نویسد که همیشه از توانایی صحبت به چند زبان شاکر بوده، زیرا این مهارت، پلی میان فرهنگ‌های گوناگون برای او ساخته است. او می‌افزاید که در میان همه زبان‌هایی که آموخته، هیچ زبانی چون فارسی ـ زبان عارفان و عاشقان ـ نتوانسته روح او را به تپش درآورد.

او تأکید می‌کند که یادگیری فارسی برایش مانند گشودن گذرگاهی پنهان در درون خود بوده است؛ زبانی که نه‌تنها درهایی تازه به روی اندیشه می‌گشاید، بلکه به عمیق‌ترین احساسات انسان نیز راه می‌یابد و امکان تجربه لحظات را فراتر از بیان کلمات فراهم می‌سازد.

آغاز دلدادگی به زبان فارسی

نویسنده روایت می‌کند که چند سال پیش، پس از بازگشت به کابل و در حالی که زبان مادری‌اش پشتو بود، بدون هیچ آشنایی با فارسی، یادگیری این زبان را آغاز کرد. او می‌گوید که از طریق گفت‌وگو با دوستان، گوش دادن به موسیقی، تماشای فیلم‌ها و خواندن اشعار فارسی، آرام‌آرام شیفته این زبان شد.

به گفته او، ظرافت فرهنگی و غنای احساسی در تار و پود زبان فارسی تنیده شده است. عباراتی مانند «نوش جان»، «گل گفتی»، «دلت شاد باشد» و «خاک پای توام» از جمله نمونه‌هایی هستند که از نگاه او، عمق عاطفه و احترام را در زندگی روزمره فارسی‌زبانان نشان می‌دهند.

زبان موسیقایی و سرشار از احساس

نویسنده گاردین در ادامه، فارسی را زبانی می‌داند که در خود موسیقی نهفته دارد و حکمت و احساس را از کوه‌های افغانستان تا دره‌های ایران و از آسیای مرکزی تا ترکیه با خود می‌برد. او می‌نویسد که حتی ساده‌ترین عبارات در فارسی، آکنده از تاریخ و احساس‌اند، گویی هر واژه ضربان قلبی چندصدساله را در خود دارد.

او توضیح می‌دهد که در فارسی برای احساساتی واژه‌هایی یافته که پیش‌تر در دیگر زبان‌ها قادر به بیان آن‌ها نبوده است. استعاره‌ها و مفاهیمی که در فارسی وجود دارند، از نگاه او انعکاس درونی‌ترین تجربه‌های انسانی هستند.

فارسی؛ زبانی برای بیداری احساسات

شادی خان سیف در ادامه مقاله خود تأکید می‌کند که فارسی برایش تنها یک ابزار ارتباطی نیست، بلکه راهی تازه برای بودن، دوست داشتن، به یاد آوردن و رؤیاپردازی است. او یادآور می‌شود که در افغانستان، در زمانی که پشتوزبانان در پی بازپس‌گیری جایگاه زبانی خود بودند، فارسی به‌عنوان زبانی عمیق و تاریخی در عرصه رسمی کشور حضور داشت.

او در کنار زبان مادری خود، پشتو، زبان‌های اردو، هندی، انگلیسی، پنجابی و آلمانی را نیز آموخته است و می‌نویسد که هرچند انگلیسی زبان حرفه‌ای اوست، اما هیچ زبانی چون فارسی در قلبش جای نگرفته است.

زبان عشق و لطافت

در بخشی از مقاله، نویسنده می‌گوید: «فارسی زبانی نبود که من آموختم، بلکه زبانی بود که مرا غرق خود کرد.» او توضیح می‌دهد که این زبان نه‌تنها دایره واژگانش را گسترش داد، بلکه احساساتش را بازآرایی کرد و جهانی درونی را در او بیدار ساخت که پیش‌تر ناشناخته بود.

او ادامه می‌دهد: «فارسی زبانی است که از احساس کردن نمی‌گریزد. حتی درد در آن شکلی از لطافت دارد. نمی‌گوییم دلتنگ کسی هستیم، بلکه می‌گوییم "دلتنگتم"؛ یعنی قلبم برای تو تنگ شده است. یا هنگام خوش‌آمدگویی به مهمان، می‌گوییم "صفا آوردی" که به معنای آوردن انرژی خوب و شادی است.»

پیوند با مولانا و حافظ

شادی خان سیف در بخشی از مقاله خود به تأثیر شعر و ادبیات فارسی بر درک عمیق‌تر خود از این زبان اشاره می‌کند و می‌نویسد که برایش لذت‌بخش است که می‌تواند به آسانی به آثار جلال‌الدین بلخی (مولانا) و حافظ شیرازی دسترسی پیدا کند.

او می‌گوید: «مولانا برای من چون خدای زبان فارسی است.» سپس به ابیاتی از مولانا اشاره می‌کند:

«بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید / در این عشق چو مردید همه روح پذیرید...»

و از حافظ می‌نویسد:

«عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید / ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی...»

دلنشینیِ زبان فارسی

در پایان مقاله، نویسنده به واژه‌ای در فارسی اشاره می‌کند که معنای عمیق تجربه‌اش از این زبان را در خود دارد: «دلنشین»؛ چیزی که به شیرینی بر دل می‌نشیند. او می‌گوید فارسی برای او تجسم این واژه است؛ پژواکی آرام، ماندگار و سرشار از احساس.

........
پایان پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha