به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ رژیم صهیونیستی به موازات جنگ نظامی با همکاری دولت آمریکا برای تحقق اشغالگری خود و اخراج مردم غزه و کرانه باختری از اراضی فلسطین، متوسل به جنگ رسانهای و ایجاد اختلاف بین مردم فلسطین شده است.
با روی کار آمدن ترامپ، سیاستهای تهاجمی کاخ سفید و رژیم اشغالگر علیه مردم فلسطین سرعت زیادی گرفت و در این میان با کمک کشورهای عربی مرتجع منطقه و رسانههای وابسته تلاش همه جانبهای برای دور کردن مردم فلسطین از مقاومت انجام شده است.
البته تلاشهای غربی و صهیونیستی برای دور کردن مردم در کشورهای مختلف از گروههای مقاومت به اشکال مختلف در کشورهای عربی و اسلامی پیگیری میشود و هرگونه اعتراض در محیط های مردمی مقاومت بزرگ نمایی شده و در برابر آن اعتراضات گسترده ضد رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی و یا علیه دولتهای غربی و دولت آمریکا نادیده گرفته میشود.
در همین راستا «عبدالقوی السباعی» فعال رسانهای در المسیره به تحلیل توطئه جدید آمریکایی و صهونیستی علیه مردم فلسطین پرداخت:
آنچه امروز در غزه اتفاق میافتد بخشی از پروژه بزرگ آمریکایی- اسراییلی است که ترامپ رئییس جمهور آمریکا از دوره اول ریاست جمهوریاش بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ نقشی محوری در تغییر شکل سیاستهای واشنگتن در قبال مسئله فلسطین، برای خدمت به منافع اسرائیل ایفا کرد.
ترامپ قبل از ریاست جمهوری در مصاحبهای با بزرگترین شبکه آمریکایی که بیش از یک ساعت به طول انجامید، خطاب به ۶۰ میلیون شهروند آمریکایی اظهار داشت که اگر او رئیس جمهور بود، شاهد تمام اتفاقاتی که در نوار غزه رخ میدهد ، نبودیم و تاکید کرد: «اسرائیل در جنگ افکار عمومی شکست خورده و گفت به نظر من اسرائیل باید در نبرد افکار عمومی بهتر عمل کند، زیرا طرف مقابل آنها را در جبهه افکار عمومی شکست میدهد.»
در اولین روز ریاست جمهوری جدید ترامپ، ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، او با صدور فرمان اجرایی تحریمهایی را که دولت بایدن علیه گروهها و افراد شهرکنشینان افراطی یهودی متهم به دست داشتن در اعمال خشونتآمیز علیه فلسطینیان در کرانه باختری اشغالی اعمال کرده بود، لغو کرد.
کاخ سفید گزارش داد که ترامپ «فرمان اجرایی ۱۴۱۱۵ مورخ ۱ فوریه ۲۰۲۴» را که مجوز اعمال برخی تحریمها را «علیه افرادی که صلح، امنیت و ثبات در کرانه باختری را تضعیف میکنند» لغو کرد. همچنین بایدن تحریمهایی را علیه چندین فرد و مجموعههای شهرکسازی اسرائیل اعمال کرده بود، از جمله مسدود کردن داراییهای آنها در ایالات متحده و منع آمریکاییها از معامله با آنها این فرمانها را نیز باطل کرد.
در همین راستا و در خصوص آینده نوار غزه، «مایک والتز» مشاور امنیت ملی ترامپ با تایید اینکه حماس به حکومت بر نوار غزه برنمیگردد، هشدار داد: اگر حماس این توافق را زیر پا بگذارد و عقبنشینی کند، از اسرائیل در انجام کاری که باید انجام دهد حمایت خواهیم کرد. او اشاره کرد که هر کسی که در آینده کنترل نوار غزه را در دست بگیرد، شاید یک نیروی امنیتی تحت حمایت اعراب باشد.
ایجاد شکاف بزرگ در بافت اجتماعی فلسطین، روی میز ترامپ
به گفته ناظران و بر اساس برنامه ترامپ، این اقدامات از طریق نیروی نظامی سخت اجرا نمیشود، بلکه از طریق قدرت نرم آمریکا و اسرائیل، با بیثبات کردن فضای داخلی فلسطین، ایجاد تنش بیشتر و جنگ داخلی و تلاش برای جدا کردن مقاومت از پایگاه مردمی آن، با ایجاد شکاف بزرگ در بافت اجتماعی فلسطین، اجرا خواهد شد.
همچنین خطر ترامپ در مورد کرانه باختری، را نمیتوان دستکم گرفت، نه تنها از نظر لغو ممنوعیت شهرکسازی در آنجا، بلکه از طریق الحاق تقریباً ۶۰ درصد به مساحت آن، همانطور که در طرح «صلح برای شکوفایی» پیشنهاد شده بود، که چشماندازی برای بهبود زندگی فلسطینیها و اسرائیلیها به اصطلاح در نظر گرفته شد و به عنوان «معامله قرن در ژانویه ۲۰۲۰» مشهور است.
در آگوست ۲۰۲۴، حدود دو هفته پس از دیدار با نتانیاهو در فلوریدا، ترامپ گفت: «اسرائیل در نقشه بسیار کوچک است و ما باید در مورد چگونگی گسترش آن فکر کنیم.» حتی نوار غزه نیز از طرحهای الحاق در امان نبود، بهویژه که ترامپ سخنان خود را در مورد آواره کردن ساکنان غزه به کشورهای عربی و تمایل خود برای تسلط بر نوار و تبدیل آن به «ریویرای توریستی» تکرار کرد. او از خط ساحلی شگفتانگیز غزه و موقعیت فوقالعاده آن صحبت کرد که به گفته او در صورت بازسازی «بهتر از موناکو» خواهد بود.
به گفته کارشناسان نظامی، اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه «در صورت آزادی اسرا توسط حماس، رنج غزه پایان مییابد» درک سطحی او از درگیری و پیچیدگیهای آن را آشکار میکند، و بر مشارکت دولتش با نتانیاهو در طرحی برای از بین بردن مقاومت در غزه و ایجاد گامهای مشخص در راستای پروژه خاصش برای کل منطقه تاکید میکند.
ترامپ از نیاز غزه به آتشبس برای دستیابی به دستاوردهای تجاری سوءاستفاده میکند که نشاندهنده نیت واقعی او برای جابجایی جمعیت غزه و تغییر کاربری آن از نظر جغرافیایی است. این طرح با تلاشهای قبلی اسرائیل برای خالی کردن نوار غزه از ساکنان خود، با سوءاستفاده از جنگ و فشار اقتصادی به عنوان ابزارهایی برای اجرای این طرح، هماهنگ است.
فلسطینها اجازه نمیدهند رنجشان در خدمت اشغالگری قرار گیرد
مثلاً تظاهرات بیت لاهیا. رسانههای رسمی عربی این خبر را برای ترویج جدایی جامعه فلسطین از مقاومت مورد بهره برداری سیاسی قرار دادند. طبیعتاً فرهنگ مطلق عرب مخالفت را نشانه ضعف میداند، در حالی که مخالفت در جامعه فلسطین امری طبیعی تلقی می شود. با این حال، مردم فلسطین اجازه نخواهند داد که از رنج آنها برای خدمت به اهداف اشغالگری استفاده شود.
در چارچوب جنگ روانی و تبلیغات تحریک آمیز علیه مقاومت، رسانههای عربی در خط مقدم عادی سازی تلاشها برای تضعیف مقاومت و بزرگ نمایی حوادث قرار دارند. آنها مقاومت در غزه را به ایجاد جنگ متهم می کنند و جنایات اشغالگری در کرانه باختری را نادیده می گیرند، جایی که آوارگی، تخریب اردوگاه ها، هجوم به شهرها و ترورها در حال وقوع است، هرچند فلسطینیان آنجا با اشغالگری مقابله نکرده اند.
در همین حال، رسانه های دشمن با شادی و خوشحالی شروع به صحبت کردند و خواستار تشویق مردم غزه برای قیام علیه حماس شدند. آنها گفتند: این طرح «ایال زامیر» رئیس ستاد ارتش رژیم اشغالگر است که با تکیه بر فشار بر مردم غزه تا سرحد شورش علیه حماس، به اعراب اجازه می دهد که به اسرائیل التماس کنند که آتش بس کند و پس از سقوط حکومت حماس و آتش بس، گام بعدی آغاز میشود که آن آوارگی مردم غزه به زور یا داوطلبانه است.
به گفته ناظران، هدف رسانههای عبری و عربی که دارای عادیسازی روابط با اسرائیل هستند. بزرگنمایی این تظاهرات، با وجود محدود بودن و تعداد شرکتکنندگان آن است و قصد داشتند تصویر مقاومت را مخدوش کنند. اما در مقایسه با صدها تظاهرات در داخل اسرائیل علیه نتانیاهو جنایتکار انجام میشود عادی تلقی میشود، اما تظاهرات در غزه به عنوان شاهدی از فروپاشی و سقوط معرفی میشود.
کارشناسان نظامی تایید میکنند که خلع سلاح غزه منجر به تشکیل کشور فلسطینی یا حق تعیین سرنوشت نمیشود، بلکه به آوارگی منجر میشود. زیرا اسرائیل تشکیل کشور فلسطینی را نمیپذیرد و برای آوارگی مردم غزه تلاش میکند. علاوه بر این، تجربه اسلو با جنبش فتح و سازمان آزادی بخش فلسطین در خلع سلاح و مذاکرات مانع از ادامه فعالیت شهرک سازی نشد. دولت این رژیم خواستار تحمیل حاکمیت خود بر کرانه باختری است. این همان چیزی است که سیاستهای نتانیاهو و ترامپ مبتنی بر استفاده از فشار نظامی، فریب و حیلهگری سیاسی برای تحت سلطه درآوردن غزه است.
به گفته کارشناسان، آنچه در غزه رخ میدهد مربوط به خلع سلاح مقاومت با شعار «نان در برابر تفنگ» است که در آن صلح در ازای واگذاری قدرت ارائه میشود. تجربه تاریخی ثابت میکند که مردمی که سلاحهای خود را رها کردهاند سلاخی شدهاند.
در این زمینه، کارشناسان بر این باورند که نتانیاهو از هرگونه نا آرامی داخلی برای برهم زدن مذاکرات و خنثی کردن تلاشها برای توقف تجاوز به غزه استفاده میکند. او تحرکات داخلی را فرصتی برای اجرای برنامههای خود میداند و هرگونه تلاش برای ایجاد تفرقه در صفوف فلسطینیها در خدمت منافع اشغالگران است. این امر مستلزم پایبندی به اتحاد و استواری در پرتو جنگ نسل کشی است، جایی که احتیاط، آگاهی و اتحاد قویترین سلاح برای مقابله با نقشههای دشمن است .
ناظران، این پروژه اسرائیلی و آمریکایی را رسوایی میدانند. چرا که در آن به صراحت آمده است: «هر سلاحی را در منطقه تحویل دهید و هر ابزاری را که ممکن است به یک سرباز اسرائیلی در حال انجام نسلکشی آسیب برساند، از خود دور کنید».
اما مردم غزه که علیرغم رنجها و مواضع متفاوت در قبال مقاومت در برابر جنگ ایستادگی کرده اند، مجاهدین را جزء لاینفک بافت ملی میدانند و در راه دفاع از فلسطین فداکاری کردهاند. نباید آنها را تروریست توصیف کرد یا از آنها خواست که از کشورشان بروند، زیرا مشکل واقعی اشغال است نه مجاهدین و مردم غزه که در خط مقدم دفاع از آرمان فلسطین هستند.
ناظران تاکید می کنند که نسل کشی در غزه نیازمند یک موضع واحد عربی برای مقابله با آن است و تکرار روایت اشغال به منزله خیانت است. اشغالگران در غزه و کرانه باختری به طور یکسان کشتار می کنند و دلیل آن حضور اشغالگری است که حقوق فلسطینیان را انکار می کند و همچنین همدستی و سکوت برخی اعراب در قبال آنچه در کرانه باختری میگذرد.
به گفته ناظران، شواهد نشان میدهد که اشغالگران اسرائیلی کل موجودیت فلسطین را مشکل میدانند نه مقاومت. عملیاتهای تخریب و مهاجرت اجباری، مانند تهدید و تخریب ۹۳ ساختمان در جنین پس از تخریب بیش از ۳۰۰ خانه، واکنشی به مقاومت نیست، بلکه بخشی از شهرک سازی است که جزء اساسی پروژه استعماری آن است.
علیرغم واضح بودن این واقعیت، برخی همچنان بر سرزنش مقاومت و تبرئه اشغالگری اصرار دارند و این واقعیت را نادیده میگیرند که ماشین سرکوب اسرائیلی مورد حمایت آمریکا، حتی در مناطق هماهنگ امنیتی، بی وقفه عمل میکند. آنچه در جنین اتفاق میافتد یک حادثه مجزا نیست، بلکه نمونهای واضح از واقعیتی است که تأیید میکند اشغالگر نه تنها کسانی را که در برابر آن مقاومت میکنند، بلکه خود موجودیت فلسطینی را از طریق حملات و مجازاتهای دستهجمعی هدف قرار میدهد، حتی در مناطقی که ظاهراً تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین است.
در نهایت همه روی فروپاشی پروژه جهاد و مقاومت در غزه شرط بندی می کنند، اما پیروزی برای آن مقدر شده است. زیرا کسانی که از آن پیروی کردند و در تدارک و تجهیز به دستور الهی پایبند بودند، در لحظه رویارویی، مجاهدین آیات قرآنی حمله را دقیقاً به کار بردند، و وعده پیروزی خداوند محقق شد.
دشمن اسرائیلی و متحدانش هر چقدر هم که وحشی باشند، صاحبان این پروژه بزرگ از ادامه راه خود برای تحقق خواست خداوند در وعده آخرت و شکست دشمن منصرف نخواهند شد. با وجود سختی نبرد، نتیجه اجتناب ناپذیر، پیروزی موعود است و این همان چیزی است که مقاومت در غزه تاکید می کند: سلاحهای خود را رها نمیکنند و تن به معامله نمیدهند.
...............
پایان پیام
نظر شما