به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ شهید «سید مصطفی بدرالدین» از فرماندهان شاخص حزبالله لبنان تمام زندگی خود را در راه مبارزه با اسرائیل صرف کرد. شهید بدرالدین از زمان اشغال لبنان به دست رژیم صهیونیستی تا زمان شهادتش در درگیریهای متعددی بر ضد دشمن صهیونیستی شرکت کرده بود.
همسر این شهید والامقام در وصف این فرمانده شجاع میگوید: «سید از نوجوانی مذهبی و متدین بود یعنی از اوائل زندگیش سال ۱۹۷۶ ابتدای فعالیتش بود و مردی بود که از احوال زمانهاش آگاه بود و اندیشهای راهبردی داشت او معنای اشغال قدیمی رژیم صهیونیستی در لبنان را که جنایات بزرگی در روستاهای جنوب مرتکب شده بود به خوبی درک کرده بود.
رابطه شهید با حضرت آیتالله خامنهای رابطهای استوار بر پیوند با ولایت بود. او به امام خامنهای محبت فراوانی داشت و دیدارهایی با ایشان داشتند از جمله در سال ۲۰۰۰. سید در طول زندگیاش بسیار بر این موضوع تمرکز داشت و در بخشهایی از سخانش گفته است ما از روی تعبد به ولایت متصل هستیم. ارتباط او با ولیفقیه و با سید حسن ارتباطی عمیق و ریشهدار بود و از ولایتمداری و اطاعت بسیار بالایی برخودار بود.»
سید ذوالفقار اعتقاد زیادی به ولایت امام خمینی(ره) داشت ایشان در سخنانی گفته بود: «خورشید خمینی بزرگ طلوع کرد و یخ و سرمای سنگینی که بر دلها بر سینهها بر احساسات و بر خردهای ما نشسته بود، ذوب شد».
شهید سلیمانی پس از شهادت شهید ذوالفقار گفته بود: «از دست رفتن سیدمصطفی برای سیدحسن نصرالله به مثابه از دست رفتن مالک اشتر برای امیرالمومنین(ع) بود.»
سرانجام این شهید بزرگوار ملقب به «سید ذوالفقار» فرمانده شاخه نظامی حزبالله لبنان، که به نوعی جانشین شهید عماد مغنیه محسوب میشد، بامداد جمعه در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۹۵ در انفجاری در نزدیکی فرودگاه بینالمللی دمشق، به شهادت رسید.
همزمان با ایام سالگرد شهید سیدمصطفی بدرالدین ملقب به ذالفقار خبرنگار خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در گفتوگویی با «سمیه بدرالدین» دختر این شهید والامقام، از زندگی جهادی شهید عزیز جویا شده است:
ابنا : لطفا در ابتدا در خصوص روابط صمیمانه بین پدرتان شهید ذوالفقار و شهید سیدحسن نصرالله توضیح دهید.
رابطه بین پدرم، شهید مصطفی بدرالدین، و جناب سیدحسن نصرالله از هر نظر استثنایی بود این [رابطه] از چارچوب سازمانی و سیاسی فراتر رفت و به رابطهای مبتنی بر برادری خالصانه، وفاداری عمیق و اعتماد بیحد و مرز تبدیل شد.
پدرم در وجود سیدحسن یک رهبری الهی میدید، رهبری که بار امت و مقاومت را با استواری و بصیرت بر دوش خود حمل میکرد. از سوی دیگر، سید برای پدرم احترام ویژهای قائل بود و او را شمشیری در دست خود و یکی از وفادارترین و ثابتقدمترین مردان مقاومت در میدان میدانست.
ابنا: شهید سلیمانی در تعبیری از شخصیت پدرتان ایشان را تشبیه به مالک اشتر برای سید مقاومت کردند، نظر شما در این خصوص چیست؟
بله، میتوان گفت که پدرم برای سیدحسن نصرالله، به معنای نمادین عمیق، «مالک اشتر» بود. مرد کارهای دشوار، دست راست در سایه، کسی که از مرگ نمیترسد، کسی که با ایمانی تزلزلناپذیر پشت سر رهبرش حرکت میکند و برای هدف میجنگد، نه برای جلال و شهرت.
ابنا: زمانی که شما خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدید چه احساسی داشتید، خبر شنیدن شهادت پدرتان سختتر بود یا خبر شهادت سید مقاومت؟
شکی نیست که از دست دادن پدر، زخمی التیام نیافته است، اما خبر شهادت سید که اتفاق افتاد، شوکی به بزرگی امت است. پدرم تکهای از قلب من بود، اما سید قلب تمام امت بود.
مقایسه این دو درد دشوار است، اما آنچه درد فقدان را تسکین میدهد، یقین ماست که راه هر دو شهید ادامه دارد و خون آنها پیروزی جدیدی را رقم خواهد زد.
ابنا: پیام شما به شهید سیدحسن نصرالله و شهید بدرالدین و تمام کسانی که حامی مقاومت در لبنان هستند چیست؟
پیام من به این دو شهید تعهد وفاداری است؛ ما قول میدهیم که به آرمانی که برای آن خون خود را دادید، وفادار بمانیم. ما به شما قول میدهیم که به راه خود ادامه خواهیم داد، سرمان را بالا خواهیم گرفت و از سرزنش هیچکس در خدا نخواهیم ترسید.
اما به همه کسانی که از مقاومت در لبنان حمایت میکنند می گویم : این مسیر طولانی است، اما ارزش تمام فداکاریهای ما را دارد. مطمئن باشید که خون رهبران ما بیهوده نیست و هدر نمیرود و سپیده دم پیروزی فرا میرسد، هر چقدر هم که تاریکی شدید باشد.
...............
پایان پیام
نظر شما