۲ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۰
میشه بدون شناخت اهل بیت(ع) خدارو شناخت؟

ما بیشتر به جنبه انسانی اهل بیت(ع) پرداختیم تا جنبه الهی و ماورائی شون. درسته خدا مثل نداره ولی مَثَل داره.

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت (ع) ـ ابنا: داشتیم دربارۀ این صحبت میکردیم که وقتی میگیم: «باید برا رسیدن به توحید، از راه اهل بیت بالا رفت»، دو تا معنا داره. که یه معناش اینه که ما باید ببینیم اهل بیت (ع) خدا رو چه طوری معرفی میکنن، ماهم همون طور معرفی کنیم معنای دومشم اینه که ما وقتی خود اهل بیت رو بشناسیم و به مقامشون معرفت پیدا کنیم، میتونیم به توحید نزدیک بشیم و به اندازه درکمون از اهل بیت (ع) توحید رو درک کنیم. خدای عزیز، تو قرآن کریمش این طوری فرموده: ولله الأسماء الحسنی فادعوه بها.(۱)و نیکوترین نام ها برای خدایند. پس او را بدانها بخوانید.امام صادق ها درباره این آیه فرمودن:به خدا سوگند ما آن اسمای حسنای الهی هستیم که خدا هیچ عملی از بندگانش را قبول نمیکند مگر بامعرفت ما.(۲)

شناخت خدا از طریق شناخت اسمای خداست. کسی که اسمای خدا رو نشناسه، خدا رو نشناخته. اهل بیت(ع) هم مصداق بارز اسمای الهی هستن که با شناختن اونا خدا
شناخته میشه.امام رضا(ع) فرمودن:خدا نیازی نداشت که نامی داشته باشد؛ اما برای خویش نام گذاشت تا دیگران او را با آن نام ها بخوانند و اگر خدا با نامش خوانده نمی شد، شناخته نمی شد.(۳)
شما کم نشنیدید که مثلاً امیرمؤمنان علی خودشون رو به عَینُ الله ، ید الله و تعبیرایی از این دست معرفی کردن. امام صادق (ع) فرمودن:امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: من علم خدا هستم و من قلب خدا هستم که ظرف [طاعت و علم خدا] است و زبان ناطق خدا و چشم بینای خدایم. من جهت و جانب خدا و من دست خدا دست خدا هستم.(۴)
اسود بن سعید میگه خدمت امام باقر(ع) بودیم که بدون مقدمه و بدون این که کسی سؤال کنه فرمود:ما حجت خداییم ما باب الله هستیم.ما زبان خداییم ما وجه خداییم ما چشم خدا در میان مخلوقاتش هستیم و ما والیان امر خدا در میان بندگانش هستیم.(۵)


این تعبیرا تو احادیث ما زیاده وقتی شما دست خدا، چشم خدا ، گوش خدا، زبان خدا، قلب خدا رو میشناسید، در اصل دارید خدا رو میشناسید. چرا ما به این تعبیرا از این زاویه نگاه نمیکنیم؟ هیچ وقت نباید این رو فراموش کرد که اگه شناخت خدا تو جامعه ما ضعیفه، برا اینه که شناخت اهل بیت(ع) ضعیفه و اگه شناخت اهل بیت(ع) تو جامعه ما ضعیفه، برا اینه که ما بیشتر از اونی که بخوایم اهل بیت(ع) رو به عنوان وجه خدا روی زمین معرفی کنیم خواستیم به عنوان انسان کامل معرفی کنیم.به بیان دیگه ما بیشتر به جنبه انسانی اهل بیت(ع) پرداختیم تا جنبه الهی و ماورائی شون. درسته خدا مثل نداره(۶) ولی مَثَل داره.(۷) مثل کسیه که صفات الهی توش متجلی شده، مثل اعلای خدا کیا هستن؟

همون اولای زیارت جامعه کبیره میخونیم: السَّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ ... وَوَرَثَةِ الأَنبِیاءِ وَالمَثَل الأعلی
سلام بر شما ای اهل خانه نبوّت و وارثان انبیا و مَثَل های اعلای خدا
رسول خدا و به امیر مؤمنان علیه فرمودن
ای علی! تو حجت خدا هستی! توباب اللهی. توراه
به سوی خدا هستی. تو آن خبر بزرگی تو راه مستقیمی
تو مثل اعلایی(۸)
و یه جای دیگه هم فرمودن: (ما اهل بیت) مثل اعلای خداوندیم.(۹)


شما وقتی مَثَل اعلا رو بشناسید خدا رو شناختید؛ مَثَل اعلا همونیه که صفات خدا توش تجلّی پیدا کرده وقتی مَثَل اعلا رو بشناسی صفات خدا رو یکی یکی خواهی شناخت.
یه حدیث از امیرالمؤمنین علی(ع) هست که برایه عمر مست شدن بسه و به «حدیث نورانیت معروفه . حدیثِ خیلی عجیب و غریبیه یه جمله ای تو این حدیث طولانی هست که باید قسمت ابتدایی این حدیث رو به خاطر همین جمله کوتاه بیارم. روزی ابوذر از سلمان پرسید : معنای معرفت امام امیر مؤمنان(ع) به نورانیت چیست؟ سلمان گفت: ای جُندَب !!(۱۰) بیا با هم برویم و این سؤال را از خود ایشان بپرسیم. به نزد امام آمدیم؛ ولی او را نیافتیم. منتظر شدیم تا آمد و فرمود:  چه چیزی موجب شده که شما به این جا بیایید؟ گفتند: ای امیر مؤمنان به نزدت آمده ایم تا درباره معرفت شما به نورانیت بپرسیم؟


فرمود :خوش آمدید ای دوستان من که پایبند به دین هستید و در شناخت دین کوتاهی نمیکنید به جان خودم سوگند که این معرفت بر هر زن و مرد مؤمنی واجب است .(۱۱)
حدیث داره داد میزنه چیزی که سلمان و ابوذر دنبالش بودن، فضیلتی نیست که صرفاً یه امر خوبی باشه و اگه هم کسی نداشت مشکلی پیش نیاد. نه، این یه امر واجبه. امام (ع) به جان خودشون قسم خوردن که واجبه. واجبی که زن و مرد نمیشناسه. چرا ماها از کنار معرفت امام به راحتی رد میشیم. حدیثاش رو هم آوردیم و خوندیم؛ اما باز سرسری میگیریم و بهش دقت نمی کنیم. ما مگه مثل این حدیث رو کم شنیدیم که راوی میگه به امام صادق  (ع) گفتم:  رسول خدا فرموده است که هر کس در حالی بمیرد که امامش را نشناخته، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است؟
امام فرمود: بله ( رسول خدا چنین سخنی گفته اند.)
گفتم مقصود از جاهلیت، جهالت کامل است یا جهالت نسبت به امام؟
فرمود: جهالت کفر و نفاق و گمراهی.(۱۲)

چرا از این حدیثایی که این اندازه صراحت دارن، بدون درنگ رد میشیم؟ دین و ایمان ما با چه کلمه هایی و با چه قدر تأکید باید به شناخت امام وابسته بشه تا باور کنیم که بدون شناخت امام ،نمیتونیم به عمق دین برسیم؟
و اما ادامه حدیث نورانیت:
سپس امیر مؤمنان علی الله فرمود ای سلمان ای جندب !
آن دو گفتند: لبیک، ای امیر مؤمنان! فرمود ایمان کسی کامل نمی،شود، مگر آن که به کنه معرفت نورانی من دست پیدا کند. آن گاه که این گونه مرا شناخت، خدا قلبش را برای ایمان امتحان میکند و به او برای اسلام، شرح صدر میدهد و او را عارف و بینا میکند و اگر کسی در این معرفت کوتاهی کند، همانا اهل شک و تردید است.(۱۳)
اصلاً نمیشه به این راحتی از کنار تک تک این عبارتا گذشت.کمال ایمان تو شناخت نورانی امیر مؤمنان و اهل بیته. کسی که این معرفت رو نداره نمیتونه دم از عرفان بزنه. کوره کسی که از این معرفت محرومه . خدای عزیز فرموده:
فَمَن یُرِدِ اللهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشرَح صَدَرَهُ للإسلام(۱۴)
پس کسی را که خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را برای [ پذیرش] اسلام میگشاید.

قصه ی(شرح صدر برا اسلام) خیلی مهمه . به این حدیث توجه کنید که امام صادق فرمودن: بدانید که وقتی خدا خیر بنده ای را اراده میکند، سینه اش را برای اسلام گشاده میسازد و چون چنین موهبتی را به وی عطا نمود ، زبانش را به حق گویا میکند و دلش را بر این حق محکم می دارد تا او به حق عمل کند. هنگامی که خداوند این فضائل را برای بنده ای
جمع کرد، اسلامش تمام می شود و چون بر این حال از دنیا رود، نزد خداوند از مسلمانان حقیقی شمرده می شود.(۱۵)
شرح صدری که نشونه توجه خدا به بنده شه، از خونه معرفت نورانی امیر مؤمنان علیه میگذره چرا تو جامعه ما این قدر شک و تردید هست؟ چرا این اندازه رو اصول دین و فروع دین شبهه تولید میشه و جوونا و نوجوونا گرفتار این شبهه ها میشن؟ چرا پاسخ سؤالای اعتقادی برا جوونامون کلیشه ای شده و نمیتونن از ما بپذیرن؟ چرا فکر میکنیم صرف پاسخ دادن به این شبهه ها میتونه جامعه رو از دام این شبهه افکنیا رها کنه؟


یه بارم بیایم حرف امیر المؤمنین علی(ع) رو قبول کنیم اون جایی که فرمودن: وَ مَن قَصَّرَ عَن مَعرِفَةِ ذَلِکَ فَهُوَ شَاتٌ وَ مُرتابٌ . که در معرفت نورانی من کوتاهی کند همانا اهل
شک و تردید است.
به راحتی از این عبارت میشه فهمید که اگه معرفت نورانی امام رو به دست بیاریم، شک و شبهه و تردید دامنمون رو نمیگیره. عیبی نداره التماس کنم یه کم رو این عبارت توقف و دقت کنید و به راحتی از کنارش نگذرید؟ میشه خواهش کنم ذهنتون رو از چیزایی که تا الآن پرکردید، خالی کنید؟ بافته هامون رو برا چند دقه هم که شده ، بذاریم کنار و ببینیم امیر المؤمنین علی چه نسخه ای برا ایمان و اسلاممون پیچیدن.
امام (ع) تو ادامه فرمودن: ای سلمان! ای جندب! (خوش به حالشون! انگار آقا دوست داره اسم این دو تا رو صدا بزنه! چه قدر کیف داره که ،امام، آدم رو با اسم صدا بزنه!)
گفتند: لبیک ای امیر مؤمنان
فرمود: معرفت نورانی ،من همان معرفت خداوند و معرفت خداوند همان معرفت نورانی من است ،این همان دین خالصی است که خداوند متعال فرمود: وَ ما أمروا إلّا لِیَعبُدُوا اللهَ مُخلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَ یُقیمُوا الصَّلاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَذَلِکَ  ِدینُ القَیِّمَةِ؛(۱۶) و به آنها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید باز گردند، این است آیین مستقیم و پایدار!»

خداوند می فرماید امر نشدید مگر به نبوت محمد(ص) و این [ نبوّت] همان دین سهل و آسان محمدی است؛ اما [معنای] این که خداوند می فرماید: «یقیمُونَ الصَّلاةَ»، این است که هر کسی ولایت مرا به پا کند نماز را به پا کرده است.(۱۷) اگه اهل بیت(ع) با اون وجه الهی شون یا به تعبیر امیر مؤمنان علی(ع) به نورانیت شناخته نشن، خدا شناخته نمیشه و توحید تو زندگی مردم جریان پیدا نمیکنه.عظمت و بزرگی خدا رو کسانی میتونن درک کنن که مقام ماورائی اهل بیت(ع) رو بشناسن. حدیث نورانیت خیلی طولانیه. شاید یه موقعی تو همین درسا ادامه این حدیث رو آوردم؛ امـا هـمـیـن قـدر بـگـم کـه با توجه به ادامه این حدیث و حدیثای دیگه ای که درباره این موضوع داریم معرفت نورانی اهل بیت یعنی شناخت مقام فراانسانی این چهارده نور مقدّس. یه تیکه از این معرفت نورانی رو تو این فراز از زیارت مطلقه امام حسین (ع) میشه پیدا کرد که از معتبرترین زیارتاست: وَبِکُم تُنبِتُ الأَرضُ أشجارها .
و به شما زمین بر خود، درختان را می رویاند.(۱۸)


منبع:

۱ سوره اعراف (۷)، آیه ۱۸۰.

۲. «نَحنُ وَاللهِ الأسماء الحُسنَی التی لا یَقبَلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً إِلَّا بِمَعرِفَتِنا» (الکافی، ج ۱، ص ۱۴۴). ۲. «فَلَیسَ یَحتاجُ أَن یُسَمِّیَ نَفْسَهُ وَلَکِنَّهُ اختارَ لِنَفْسِهِ أَسماءٌ لِغَیرِهِ یَدعوهُ بِها لِأَنَّهُ إِذا لَم یُدعَ بِاسمِهِ لَم یُعرَف» (همان، ص ۱۱۳).

۳.«فَلَیسَ یَحتاجُ أَن یُسَمِّیَ نَفْسَهُ وَلَکِنَّهُ اختارَ لِنَفْسِهِ أَسماءٌ لِغَیرِهِ یَدعوهُ بِها لِأَنَّهُ إِذا لَم یُدعَ بِاسمِهِ لَم یُعرَف» (همان، ص ۱۱۳).

۴. «إِنَّ أمیر المُؤمِنینَ لا یَقولُ : أنا عِلمُ اللهِ وَأَنَا قَلبُ اللهِ الواعی وَلِسانُ الله النّاطِقُ وَ عَینُ اللهِ النّاظِرُ وَ أَنا جَنبُ اللهِ وَأنا یَدُ اللهِ» (التوحید، ص ۱۶۴)

۵.«نَحنُ حُجَّةُ اللهِ وَ نَحنُ بابُ اللهِ وَنَحنُ لِسانُ اللَّهِ وَنَحْنُ وَجِهُ اللَّهِ وَنَحْنُ عَینُ اللهِ فی خَلْقِهِ وَ نَحنُ وُلاةُ أَمرِ اللهِ فی عِبادِهِ» (بصائر الدرجات، ص ۶۱).

۶. لیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ » (سوره شورا (۴۲)، آیه ۱۱).

۷.«وَ لِلَّهِ المَثَلُ الأعلی» (سوره نحل (۱۶)، آیه ۶۰).

۸.«یا عَلیُّ : أَنتَ حُجَّةُ اللَّهِ وَأَنتَ بابُ اللَّهِ وَأَنتَ الطَّرِیقُ إِلَی اللَّهِ وَأَنتَ النَّبَأُ العظیمُ وَأنتَ الصِّراط المُستَقیمُ وَأنتَ المَثَلُ الأعلی عیون أخبار الرضا لله ،ج ۲، ص ۶)

۹.«نَحنُ ... المَثَلُ الأَعْلَی» (الخصال، ج ۲، ص ۴۳۲).

۱۰.جندب، لقب ابوذر است.

۱۱.«سَأَل أبو ذر الغفاری سلمان الفارسی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: یَا أَبَا عَبدِ اللَّهِ ! ما مَعرِفَةُ الإمام أمیر المُؤمِنینَ بِالنّورانیة ؟ قالَ: یا جُندَبُ ! فَامضِ بِنا حَتَّی نَسأَلَهُ عَن ذَلِکَ . قَالَ : فَأَتَیناهُ فَلَم نَجِدهُ قالَ: فَانتَظَرناهُ حَتَّی جَاءَ قَالَ نَسأَلُکَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ : ما جاءَ بِکُمَا؟ قَالَا: جِئناکَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَن مَعرِفَتِکَ بِالنّورانیّةِ. قَالَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ: مَرحَباً بِکُما مِن وَلِتَینِ مُتَعَاهِدَینِ لِدِینِهِ لَستُما بِمُقَصِرَینِ، لَعَمری إِنَّ ذَلِکَ وَاجِبٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ».

۱۲. «قُلتُ لأبی عَبدِ اللهِ : قالَ رَسولُ اللهِ : مَن مَاتَ لا یَعرِفُ إِمَامَهُ مات میتَةً جاهلیّةً؟  َقالَ : نَعَم . قُلتُ: جَاهِلیَّةٌ جَهلاءَ أو جَاهِلیَّةً لا یَعرِفُ إمامَهُ ؟ قَالَ : جَاهِلیَّةَ کُفْرِوَ نِفاقٍ وَ ضَلالٍ» (الکافی، ج ۱، ص ۳۷۷).

۱۳. «ثُمَّ قَالَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ یا سَلمانُ وَ یَا جُندَبُ ! قَالا: لَبَّیْکَ یا أمیر المُؤمِنینَ قالَ : إِنَّهُ لا یَستَکمِلُ أَحَدٌ الإِیمَانَ حَتَّی یَعرِفَنی - کُنهَ مَعرِفَتی بِالنّورانیَّةِ فَإِذا عَرَفَنی بِهَذِهِ المَعرِفَةِ فَقَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ للإیمانِ وَ شَرَحَ صَدرَهُ لِلإسلامِ وَصارَ عارِفاً مُستَبْصِراً وَ مَن فَصَّرَ عَن مَعرِفَةِ ذَلِکَ فَهُوَ شَاتٌ وَ مُرتَابٌ». 

۱۴.سوره انعام (۶)، آیه ۱۲۵.

۱۵. .. «اعلَموا أَنَّ اللهَ إذا أرادَ بِعَبدِ خَیْراً شَرَحَ صَدرَهُ لِلإِسلامِ فَإِذَا أَعطاهُ ذَلِکَ أنطَقَ لِسانَهُ بِالْحَقِّ وَعَقَدَ قَلَبَهُ عَلَیْهِ فَعَمِلَ بِهِ فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِکَ تَمَّ لَهُ إسلامُهُ وَکَانَ عِندَ اللهِ إن ماتَ عَلی ذَلِکَ الْحَالِ مِنَ المُسلِمِینَ حَقَّاً» (الکافی، ج ۸، ص ۱۳).

۱۶.سوره بینه (۹۸)، آیه ۵.

۱۷.«یا سَلمانُ وَ یا جُندَبُ  َقالا: لَبَّیْکَ یا أمیرَ الْمُؤْمِنِینَ ! قالَ : مَعرِفَتی بالنورانیَّةٍ مَعرِفَةُ اللهِ وَ مَعرِفَةُ اللهِ مَعرِفَتی بِالنّورانیَّةِ وَهُوَ الدِّینُ الخالِصُ الذی قالَ اللهُ تَعالی وَ ما أُمِرُوا إِلّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلاةَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاةَ وَ ذَلِکَ  ِدینُ القَیِّمَةِ» یَقولُ: ما أُمِرُوا إلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الدِّینُ الحَنیفیَّةُ المُحَمَّدِیَّةُ السَّمَحَةُ وَقَولُهُ «یُقیمونَ الصَّلاةَ فَمَن أقامَ وَلایَتی فَقَد أقامَ الصَّلاةَ» (بحار الأنوار، ج ۲۶، ص۱).

۱۸.الکافی، ج ۴، ص ۵۷۶.

مطالب برگرفته از کتاب میشود انقدر مهربان نباشی؟ نوشته محسن عباسی ولدی صفحه۱۶۷تا ۱۷۷.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha