به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) - ابنا - حکمت سوم نهجالبلاغه، به برخی از صفات رذائل اخلاقی میپردازد: وَ قَالَ عَلَیهِ السِّلَامُ: «الْبُخْلُ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ. امام علیهالسلام فرمود: بُخل ننگ است و ترس مایه نقصان، فقر، شخص زیرک را از بیان دلیلش ناتوان و گنگ میسازد و آن کس که فقیر و تنگدست است، حتی در شهر خود غریب است».
این سخن امام علی(ع) بخشی از یک سخن بلند ایشان است که سید رضی به تناسب موضوع، آن را در سه بخش آورده و در حکمتهای ۲ و ۳ و ۴ نهجالبلاغه قرار داده است. بنابراین سندهای هر سه حکمت یکسان است.
برخی از منابع پژوهشی برای این سخن امام علی(ع)، ۴۸ سند نقل کردهاند که بسیاری از آنان قبل از سید رضی تالیف شده بود. در برخی از مهمترین و معتبرترین کتابهای روایی شیعه مانند: اصول کافی، وسائل الشیعه، خصال شیخ صدوق و امالی شیخ طوسی این روایت نقل شده که در بسیاری از این اسناد روایی، امام صادق(ع) این روایت را از «ابه» یعنی امام باقر(ع) و ایشان از «جده» یعنی امام سجاد(ع) و ایشان از پدرش یعنی امام حسین(ع) از امام علی(ع) نقل کرده است. همچنین برخی از منابع اهل سنت، این روایت را هم از امام علی(ع) و هم از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که از این منابع میتوان به مسند احمد بن حنبل اشاره کرد.
سید رضی در عنوان این حکمت از عبارت «معرفه الرذائل الاخلاقیه، شناخت رذائل اخلاقی» استفاده کرده است. روشن است که «بخل» و «ترس» از صفات منفی انسانی است، اما «فقیر بودن» و «تهیدست بودن» از اوصاف منفی نیست، بلکه تنبلی و کسالت از صفات منفی انسانی است و فقر و تهیدستی نمیتواند از صفات منفی باشد، چون ممکن است شخص همه تلاشهای خود را به کار بگیرد، ولی به دلایلی دیگر مانند حوادث طبیعی مثلا زلزله یا حوادث غیر طبیعی مانند سرقت، دچار فقر شود. برخی از مترجمان نهجالبلاغه، برای این حکمت، عنوان «در مذمت بخل و ترس و فقر» را بیان کردهاند که به نظر میرسد عبارت رساتری باشد.
امام(ع) در این حکمت با اشاره به دو نقطه ضعف اخلاقی یعنی «بخل» و «ترس» و دو شخصیت «فقیر» و «مُقِلُّ»، آثار سوء فردی و اجتماعی موارد چهارگانه را معرفی میکند. تفاوت میان «فقیر» و «مُقِل» نیز در این است که فقیر، فقر خود را اظهار میکند، ولی مقل، در عین احتیاج، به دلایلی از جمله مناعت طبع، از ابزار فقر خود اجتناب کرده و به زبان عامیانه، با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد.
همچنین با توجه به هم ریشه بودن کلمه «مُقِلّ» با کلمه «قلیل»، به نظر میرسد شاید تفاوت میان «فقیر» و «مقیل» در این باشد که فقیر، اموالی ندارد، اما «مقل» کسی است که دارایی مناسب با شأن و شخصیت خود ندارد که این موضوع با جمله «غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِه»ِ، در شهر خودش غریب است» مناسبتر به نظر میرسد.
سعدی شیرازی در حکایت شماره ۲۷ گلستان خود، با اشاره به مفهوم این حکمت آورده است:
منعم به کوه و دشت و بیابان غریب نیست/ هر جا که رفت خیمه زد و خوابگاه ساخت
و آن را که بر مراد جهان نیست دسترس/ در زاد و بوم خویش غریب است و ناشناخت
در بخش بعدی این نوشته، شرح حکمت چهارم نهجالبلاغه خواهد آمد.
منابع:
کتاب: پیام امام ، شرح نهج البلاغه آیت الله العظمی مکارم شیرازی
کتاب: روات و محدثین نهج البلاغه، مرحوم محمد دشتی
کتاب: اصول کافی
کتاب: صحیح مسلم
کتاب: گلستان سعدی
سید علیاصغر حسینی/ ابنا
.......................
پایان پیام
نظر شما