۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۴
یادداشت | محمدسرور رجایی شاعرِ مهاجرت و مردِ فرهنگ

در سالگرد درگذشت محمدسرور رجایی، شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار افغانستانی مقیم ایران، نه‌تنها جای خالی‌اش در میان مهاجرین بلکه در فضای فرهنگی ایران نیز احساس می‌شود. او فراتر از یک فعال فرهنگی، پلی بود میان مردم دو سرزمین؛ انسانی که فرهنگ را زندگی کرد، نه فقط نوشت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت (ع) ـ ابنا ـ  سعید ابوالحسنی در یادداشتی اختصاصی برای ابنا نوشت:در این روزها که تقویم به مرداد می‌رسد، خاطره‌ی مردی در دل‌های اهالی فرهنگ، ادب و رسانه تازه می‌شود؛ محمدسرور رجایی، شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار افغانستانی که نه‌تنها برای هم‌وطنان مهاجرش، که برای جامعه‌ی فرهنگی ایران نیز چهره‌ای آشنا و محبوب بود.

رجایی در ۲۸ مرداد ۱۳۴۷ در محله‌ی «وزیرآباد» کابل به دنیا آمد و در سال ۱۳۷۳، در اوج سال‌های جنگ و آوارگی، مهاجرت را برگزید و به ایران آمد.

اما او مهاجرت را تنها به کوچ فیزیکی محدود نکرد. رجایی آمد تا بماند، بسازد، و پیوندی فرهنگی میان دو ملت باشد. او از همان ابتدا، در عرصه‌های اجتماعی، رسانه‌ای و فرهنگی مهاجرین حضوری پررنگ و اثرگذار داشت.

در سال ۱۳۸۲، با همراهی جمعی از فرهیختگان مهاجر، «خانه‌ی ادبیات افغانستان» را بنیان گذاشت؛ نهادی که تبدیل به پناهگاهی برای شعر و داستان و اندیشه‌ی مهاجرین افغانستانی در ایران شد. آثار بسیاری از نویسندگان جوان در فضای همین خانه شکل گرفت و صدایی برای نسل جدید فراهم آمد.

رجایی از آن دسته فعالانی بود که باور داشت ادبیات و فرهنگ می‌تواند مرزها را درنوردد و انسان‌ها را به هم نزدیک‌تر کند. در یادداشت‌هایی که سال‌ها در روزنامه‌ی شهرآرا منتشر می‌کرد و بعدها در قالب کتابی با عنوان خون‌شریکی (چاپ ۱۴۰۰) گردآوری شد، او از اشتراک فرهنگی دو ملت گفت؛ از "سفره‌ی مشترک فرهنگ" و از "خون‌شریکی" که ریشه در همدلی و هم‌تاریخی دارد.

رجایی معتقد بود گفت‌وگو، حلقه‌ی مفقوده‌ی ارتباطات فرهنگی میان مردم ایران و افغانستان است؛ و ایران را وطن فرهنگی مهاجرین افغانستانی می‌دانست.

اما دامنه‌ی فعالیت‌های رجایی تنها به نوشتن محدود نبود. او مجله‌ی باغ را در حوزه‌ی ادبیات کودک منتشر کرد، نشریه‌ی تندرستی را برای ورزشکاران مهاجر در جنوب تهران راه‌اندازی کرد، مدیریت تیم فوتبال آن‌ها را برعهده گرفت، صندوق قرض‌الحسنه‌ای برای حمایت از تولید مهاجرین تأسیس کرد، و در زمینه‌ی آموزش کودکان کار تلاش‌های پیگیرانه‌ای داشت.

او انسانی بود که فرهنگ را صرفاً نمی‌نوشت، بلکه زندگی می‌کرد. رجایی، شاعری بود که شعر را به خیابان آورد، روزنامه‌نگاری بود که دردهای بی‌صدا را فریاد زد، و معلمی بود که کودک مهاجر را تنها نگذاشت.

در مرداد ۱۴۰۰، هنگامی‌که موج تلخ کرونا بسیاری را با خود برد، محمدسرور رجایی نیز از میان ما رفت.

درگذشت او واکنش‌های گسترده‌ای در پی داشت. سید عباس صالحی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، از جمله شخصیت‌هایی بود که به مناسبت فقدان او پیام تسلیت صادر کرد. رجایی، اکنون در قطعه‌ی شهدای بهشت زهرا، در کنار شهید آوینی آرمیده است؛ آرامگاهی که گواه پیوند میان قلم و جهاد فرهنگی‌ست.

این روزها در سالگرد درگذشتش، رجایی بیش از همیشه در یادها زنده است؛ نه فقط به خاطر کتاب‌ها، یادداشت‌ها و اشعارش، که به خاطر منش انسانی و فرهنگی‌اش. او پلی بود میان دو سرزمین، سفیری بی‌ادعا که معنای واقعی مهاجرت را در سازندگی و پیوند تعریف کرد.

یادش گرامی، نامش ماندگار.

...

پایان پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha