۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۹
منبع: ابنا
جنگ هند و پاکستان؛ تهدیدی برای تجارت، امنیت و انسجام آسیای مرکزی

در صورت وقوع جنگ تمام‌عیار و ادامه آن میان هند و پاکستان، آسیای مرکزی با تهدیدهای گسترده‌ای مواجه خواهد شد که از جمله این تهدیدات می‌توان به اختلال در مسیرهای ترانزیتی و سرمایه‌گذاری، تشدید رقابت چین، روسیه و آمریکا اشاره کرد. همچنین، هم‌جواری دو کشور با افغانستان، امکان رشد گروه‌های افراطی را بیش از پیش فراهم خواهد کرد و فشار برای انتخاب بلوک‌های قدرت خارجی، امنیت و انسجام منطقه را در معرض خطر قرار می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ وقوع جنگ تمام‌عیار بین هند و پاکستان، به احتمال فراوان پیامدهای گسترده‌ای برای آسیای مرکزی خواهد داشت. در واقع، با توجه به مجاورت این منطقه با افغانستان و افزایش اهمیت آسیای مرکزی در مسیرهای ترانزیتی شرق به غرب و شریان‌های انرژی در منطقه، چنین نزاعی می‌تواند مسیرهای تجاری و انتقال انرژی را مختل کرده، به افراط‌گرایی دامن بزند و رقابت میان قدرت‌های بزرگی مانند چین، آمریکا و روسیه را تشدید کند؛ مسأله‌ای که می‌تواند بر امنیت آسیای مرکزی تأثیرگذار باشد.

مداخله قدرت‌های خارجی

جمهوری‌های آسیای مرکزی در حال حاضر صحنه رقابت قدرت‌های خارجی هستند. درگیری میان هند و پاکستان می‌تواند این قدرت‌ها را برای تأمین منافعشان در منطقه به اقدامات تهاجمی‌تری وادار کند. این رقابت اکنون در مناطق همجوار، یعنی غرب آسیا و اروپای شرقی، در نقاط حساسی همچون اوکراین و خاورمیانه فعال است، و انتظار گسترش آن به آسیای مرکزی دور از ذهن نیست.

در حالی‌که روابط چین و آمریکا روزبه‌روز خصمانه‌تر می‌شود، پکن به متحدی نزدیک‌تر برای پاکستان تبدیل شده و حامی کریدور اقتصادی چین-پاکستان به ارزش ۶۵ میلیارد دلار است. چین مشتاق است حضور خود در آسیای مرکزی را تعمیق بخشد تا مسیرهای تجاری خود را ایمن سازد و با نفوذ منطقه‌ای هند مقابله کند. این امر به افزایش سرمایه‌گذاری‌های چین در زیرساخت‌ها و پروژه‌های انرژی آسیای مرکزی منجر شده و تجارت دوجانبه نیز در سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته است. به‌گونه‌ای که در سال ۲۰۲۳ به ۸۹ میلیارد دلار رسید که نسبت به سال ۲۰۲۲ حدود ۲۷ درصد افزایش داشته است. از این میزان، ۶۰ میلیارد دلار مربوط به صادرات چین به کشورهای آسیای مرکزی بوده است.

این شراکت ممکن است در سال‌های آینده از پروژه‌های زیرساختی فراتر رفته و به حوزه امنیت نیز کشیده شود. چرا که مسکو به دلیل درگیری با ناتو در جنگ اوکراین ناچار است تمام منابع خود را به آن اختصاص دهد. از سوی دیگر، چین می‌تواند از بازار تسلیحات آسیای مرکزی بهره‌مند شود، هرچند همکاری‌های امنیتی آن با کشورهای این منطقه تاکنون عمدتا محدود به مقابله با تروریسم و تبادل اطلاعات با تاجیکستان بوده است.

همچنین این احتمال وجود دارد که روسیه، با توجه به روابط تاریخی با آسیای مرکزی و عضویت مشترک با جمهوری‌های این منطقه در سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) از بحران هند و پاکستان برای تقویت همکاری‌های امنیتی و نظامی با همسایگان آسیای مرکزی خود بهره گیرد. چنان‌که اخیرا مسکو اعلام کرده که در مبارزه با شاخه خراسان داعش در افغانستان به دولت طالبان کمک خواهد کرد.

با این حال، برخلاف چین، روسیه متحد هند به شمار می‌رود. دهلی‌نو یکی از بزرگ‌ترین خریداران تسلیحات روسیه است و تاکنون حدود ۶۰ میلیارد دلار سلاح از مسکو خریداری کرده که ۶۵ درصد از کل واردات تسلیحاتی هند را شامل می‌شود.

در همین حال، ایالات متحده و اروپا که در سال‌های اخیر برای گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی ـ عمدتاً از طریق سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و همکاری‌های اقتصادی به‌منظور مقابله با چین و روسیه ـ تلاش کرده‌اند ممکن است با افزایش نگرانی‌ها از گسترش ناامنی، بیش از پیش به دنبال آغاز همکاری‌های نظامی و امنیتی با این کشورها باشند.

در این میان واشنگتن نی ممکن است تلاش کند از ناآرامی‌های مرز افغانستان با پاکستان برای اعمال فشار بر ایران استفاده کند. بی‌ثباتی در ایالت بلوچستان پاکستان، به‌عنوان فقیرترین منطقه این کشور، ممکن است زمینه را برای فعالیت بیشتر گروه‌های تروریستی و جدایی‌طلب فراهم سازد.

در نتیجه، تشدید رقابت قدرت‌ها در این منطقه به‌واسطه جنگ، می‌تواند آسیای مرکزی را به‌سوی تکه‌تکه شدن سوق دهد؛ به‌طوری‌که برخی کشورها به سمت چین (مانند ترکمنستان) و برخی دیگر به سمت روسیه یا غرب (مانند قزاقستان و ازبکستان) گرایش پیدا کنند؛ امری که پیش‌بینی می‌شود وحدت منطقه‌ای را با اخلال روبه‌رو سازد.

افغانستان، نقطه اشتعال

با توجه به مرزهای مشترک افغانستان با پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی، پیش‌بینی می‌شود که در صورت وقوع جنگ تمام‌عیار و گسترده میان اسلام‌آباد و دهلی‌نو، افغانستان به نقطه‌ای بحرانی تبدیل شود. هرچند روابط پاکستان و افغانستان در ماه‌های اخیر به‌دلیل اتهام حمایت طالبان از تحریک طالبان پاکستان (TTP) رو به وخامت گذاشته، روابط کابل و دهلی‌نو در وضعیت باثبات و رو به رشدی قرار دارد.

با این حال، ممکن است گروه‌های شبه‌نظامی مستقر در افغانستان نیز تشویق شوند که در کنار گروه‌های پاکستانی مانند لشکر طیبه، جیش محمد و سایر گروه‌ها در جنگ علیه هند شرکت کنند.

در نتیجه، بی‌ثباتی احتمالا از افغانستان به آسیای مرکزی، به‌ویژه تاجیکستان و ازبکستان، سرایت خواهد کرد؛ جایی که با توجه به حضور گروه‌های تکفیری (مانند جنبش اسلامی ازبکستان که با القاعده بیعت کرده است)، داعش ممکن است از فرصت جنگ برای گسترش حضور خود در این منطقه بهره گیرد.

پیامدهای اقتصادی نیز به‌صورت تأخیر در اجرای پروژه‌های توسعه‌ای مانند راه‌آهن ترانس‌افغان، خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (TAPI)، پروژه زیرساخت انرژی تجدیدپذیر (CASA-1000) و کاهش سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی نمود خواهد یافت. تجربه تاریخی از سال‌های آغاز جنگ داخلی افغانستان در ۱۹۹۲ تا پایان اشغال این کشور توسط ناتو در ۲۰۲۱ نشان می‌دهد که اقتصاد منطقه همواره از بی‌ثباتی در افغانستان آسیب دیده است.

اختلال در مسیرهای تجاری

اقتصاد آسیای مرکزی متکی بر پروژه‌های ترانزیتی مانند کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) و کریدور بین‌المللی حمل‌ونقل شمال-جنوب (INSTC) است.

جنگ می‌تواند کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) را که استان سین‌کیانگ چین را به بندر گوادر پاکستان متصل می‌کند و از مناطق مورد مناقشه‌ای مانند کشمیر عبور می‌نماید، با مانع روبه‌رو سازد. همچنین، اگر درگیری‌ها در افغانستان تشدید شود، مسیرهای تجاری هند به آسیای مرکزی از طریق ایران و افغانستان نیز در معرض تهدید قرار خواهند گرفت. با این حال، اگر ناوگان دریایی پاکستان به کشتی‌های تجاری هند تعرض نکند، تأثیر جنگ بر تجارت میان هند و آسیای مرکزی می‌تواند به حداقل برسد و این کشتی‌ها بتوانند با امنیت کامل در بنادر ایران، به‌ویژه بندر چابهار، پهلو بگیرند.

با وقوع جنگ تمام‌عیار بین هند و پاکستان، تشدید کنترل‌های مرزی نیز تسهیل تجارت منطقه‌ای را که پیش‌تر با کاهش موانع مرزی و حل و فصل اختلافات ارضی میان کشورها تقویت شده بود، تضعیف خواهد کرد؛ فرایندی که پس از انتخاب شوکت میرضیایف به‌عنوان رئیس‌جمهور ازبکستان در سال ۲۰۱۶ به‌شکل جدی آغاز شده بود و امید به ایجاد یک بازار منطقه‌ای یکپارچه را افزایش داده بود.

جمهوری‌های آسیای مرکزی با هر دو کشور هند و پاکستان روابط تجاری دارند و تمایلی به ورود به جنگ در طرف هیچ‌یک از این دو ندارند. قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان، به‌عنوان سه اقتصاد بزرگ منطقه، داروهای بسته‌بندی‌شده و واکسن‌ها را از هند وارد می‌کنند و بیشتر محصولات غذایی خود را از پاکستان تأمین می‌نمایند. همچنین، بخش عمده‌ای از واردات اورانیوم هند از آسیای مرکزی تأمین می‌شود.

پاکستان و قزاقستان اخیرا توافقنامه‌ای در زمینه تجارت ترانزیتی امضا کرده‌اند که بر اساس آن، کالاهای آسیای مرکزی از طریق بنادر کراچی، بن‌قاسم و گوادر پاکستان جابه‌جا خواهند شد. اما جنگ موجب خواهد شد که شرکت‌های بیمه پوشش خود برای هواپیماها، کامیون‌ها و محموله‌ها را لغو کنند و این مسئله منافع حاصل از این توافق را به تعویق خواهد انداخت.

همچنین، چندین کشور آسیای مرکزی عضو سازمان همکاری شانگهای (SCO) هستند. در نتیجه، تنش‌ها می‌توانند رقابت هند و چین در این سازمان را تشدید کرده و توازن حساس در آسیای مرکزی را بر هم زنند.

افزون بر این، بیم از سرایت بحران ممکن است کشورهای آسیای مرکزی را به سمت افزایش هزینه‌های امنیتی و نظامی سوق دهد و منابع آنها را از مسیر توسعه اقتصادی منحرف سازد. بیش از نیمی از جمعیت آسیای مرکزی زیر ۳۰ سال سن دارند و انتظارات بالایی از دولت‌هایشان دارند؛ دولت‌هایی که می‌کوشند این انتظارات را از طریق ارتقای فرصت‌های آموزشی و اقتصادی و متنوع‌سازی اقتصاد با عبور از بخش کشاورزی و معدن به سمت فناوری، خدمات و گردشگری پاسخ دهند.

خطرات هسته‌ای

یکی دیگر از نگرانی‌های جدی برای آسیای مرکزی، هسته‌ای بودن هر دو کشور هند و پاکستان است. حتی درگیری هسته‌ای محدود می‌تواند پیامدهای زیست‌محیطی و اقلیمی سهمگینی داشته باشد که به نابودی کشاورزی، توقف صادرات و وحشت خریداران از آلودگی رادیواکتیو بینجامد. در ازبکستان، بخش کشاورزی حدود ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد و تقریبا یک‌چهارم نیروی کار در این بخش مشغول به فعالیت هستند.

جنگ میان هند و پاکستان با فلج کردن بنیان‌های تجاری منطقه، تسهیل تروریسم و افراط‌گرایی، و تشدید رقابت قدرت‌های بزرگ، آسیای مرکزی را با بی‌ثباتی مواجه خواهد ساخت. نزدیکی این منطقه به افغانستان و وابستگی‌اش به پروژه‌های ترانزیتی، آسیب‌پذیری آن را در برابر بحران افزایش می‌دهد. کشورهای منطقه با فشارهای اقتصادی، تهدیدات امنیتی، و فشار برای هم‌سویی با قدرت‌های خارجی مواجه خواهند شد؛ امری که پیش‌بینی می‌شود انسجام منطقه‌ای را دچار فروپاشی سازد.

چنین جنگی نه‌تنها برای جنوب آسیا بلکه برای آسیای مرکزی نیز پیامدهایی جدی خواهد داشت. آسیای مرکزی که برای توسعه اقتصادی به ثبات، امنیت و همکاری منطقه‌ای نیاز دارد، در صورت جنگ تمام عیار میان هند و پاکستان با چالش‌هایی چون بی‌ثباتی مرزی، اختلال در مسیرهای تجاری، افزایش نفوذ قدرت‌های خارجی و رشد افراط‌گرایی روبه‌رو می‌شود. این منطقه با جمعیتی جوان و اقتصادی در حال گذار، توان تحمل فشارهای امنیتی و اقتصادی سنگین را ندارد. اگر اقدامات پیشگیرانه و همکاری‌های منطقه‌ای به‌موقع صورت نگیرد، آسیای مرکزی می‌تواند یکی از نخستین قربانیان این بحران بالقوه باشد.

**************
پایان پیام/ 345

برچسب‌ها