به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ در بخشهای قبلی این نوشته، جایگاه و شخصیت برخی از انبیای الهی مانند حضرت آدم(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع) و حضرت داوود(ع) و حضرت سلیمان در نهجالبلاغه بیان شد و در این نوشته ویژگیهای شخصیتهایی دیگری که نام آنها در قرآن کریم آمده است، در کتاب شریف نهجالبلاغه بررسی میشود.
در میان خطبههای نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲ به عنوان «خطبه قاصعه» شناخته میشود که طولانیترین خطبه نقل شده در نهجالبلاغه است، از ویژگیهای این خطبه طولانی، اشاره به شخصیتهای قرآنی و اشاره به برخی از صفات این برگزیدگان الهی با تاکید بر الگوگیری همراه با تاکید بر برخی موضوعات اخلاقی است.
در این سخنان امام علی(ع)، نام برخی از انبیای الهی به صراحت ذکر شده است، بهعنوان نمونه در بخشی از این خطبه با ذکر حضرت هارون(ع) آمده است:
«فَإِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَکْبِرِینَ فِی أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِیَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی أَعْیُنِهِمْ. وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ (ع) عَلَی فِرْعَوْنَ وَ عَلَیْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ، وَ بِأَیْدِیهِمَا الْعِصِیُّ، فَشَرَطَا لَهُ ـ إِنْ أَسْلَمَ ـ بَقَاءَ مُلْکِهِ، وَ دَوَامَ عِزِّهِ، أَلَا تَعْجَبُونَ مِنْ هذَیْنِ یَشْرِطَانِ لِی دَوَامَ الْعِزِّ، وَ بَقَاءَ الْمُلْکِ، وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ، فَهَلَّا أُلْقِیَ عَلَیْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَب؟ إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ، وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ! وَ لَوْ أَرَادَ اللهُ سُبْحانَهُ لِأَنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ کُنُوزَ الذِّهْبَانِ، وَ مَعَادِنَ الْعِقْیَانِ، وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ، وَ أَنْ یَحْشُرَ مَعَهُمْ طُیُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرَضِینَ لَفَعَلَ، وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلَاءُ.
خداوند متکبران از بندگانش را که در نظر خود بزرگ مینمایند با اولیائش که در دیده آنان ضعیف به شمار میآیند آزمایش میکند (و شاهد این واقعیت وضع موسی و فرعون است.) موسی بن عمران همراه برادرش هارون ـ درود خدا بر آنان ـ وارد بر فرعون شدند در حالی که تنپوشی از پشم به تن داشتند، و هر یک را عصایی در دست بود و در صورت اسلام آوردن او بقاء حکومت و دوام عزتش را با او شرط کردند، فرعون رو به مردم کرد و گفت: «از این دو نفر تعجب نمیکنید که دوام عزت و بقاء سلطنتم را با من شرط میکنند، در حالی که خود آنان را در تهیدستی و خواری میبینید؟! چرا دستبندهایی از طلا به آنان داده نشده؟!» این را گفت محض اینکه طلا و جمع کردن آن را بزرگ، و پوشش پشمینه آنان را پست شمرد. درب گنجهای طلا، و معادن زر ناب، و باغهای سرسبز را به روی آنان باز کند و پرندگان آسمان، و جانوران زمین را همراه آنان نماید انجام میداد، ولی در این صورت جایی برای امتحان باقی نمیماند.»
ایشان همچنین در بخشی دیگری از این خطبه، با اشاره به اهمیت وحدت در میان امت، به آفات تفرقه میپردازد و با اشاره به سرنوشت برخی از انبیای بنیاسرائیل، به عبرتآموزی از سرنوشت آنان، هنگامی که دچار تفرقه شدند اشاره میکنند:
«فَاعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِإِسْمَاعِیلَ وَ بَنِی إِسْحَاقَ وَ بَنِی إِسْرَائِیلَ (ع) فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الْأَحْوَالِ،وَ أَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الْأَمْثَالِ! تَأَمَّلُوا أَمْرَهُمْ فِی حَالَ تَشَتُّتِهِمْ وَ تَفَرُّقِهِم.
از حال اولاد اسماعیل و اسحاق و فرزندان بنیاسرائیل ـ یعنی فرزندان جناب یعقوب(ع) ـ درود خدا بر آنان ـ پند گیرید، چه اندازه احوالات با هم متناسب، و چقدر داستانها به هم نزدیک است! در امورشان به هنگام پراکندگی و جداییشان از یکدیگر دقت کنید»
امام علی(ع) حاصل این دوری از هدایت و تفرقه در امت را مواردی همچون تسلط کسریها و فرعونها بر آنان، دور شدن از سرزمین سرسبز و تبعید به سرزمین خشک و بیآب، نداشتن دعوت برای احقاق حق و دوری از عزت بیان میکنند.
در بخشهای بعدی این نوشته، شخصیتهای قرآنی مذموم در آیات قرآن را از بیان امیرمومنان(ع) بررسی میکنیم.
سید علیاصغر حسینی/ ابنا
...................
پایان پیام
نظر شما