به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ برای بسیاری از علاقمندان به نهجالبلاغه، این کتاب حاوی سه بخش خطبهها، نامهها و حکمتها است، ولی سید رضی در این کتاب، فصلی مجزایی با عنوان «فصل نذکر فیه شیئا من اختیار غریب کلامه(ع) المحتاج إلی التفسیر (فصلی که در آن برخی از غرائب کلام امام علی(ع) آورده شده که محتاج تفسیر و شرح است» تنظیم کرده است. این فصل اگرچه کوتاه و در حدود ۴ صفحه از این کتاب را به خود اختصاص داده، اما به عنوان «فصل» مجزا از سوی گردآورنده نهجالبلاغه معرفی شده است، این در حالی است که در برخی از نسخههای چاپی، این بخش به عنوان بخشی از قسمت حکمتها قرار گرفته و سوگمندانه در بعضی از نسخههای نرمافزاری و اینترنتی، این بخش کلا حذف شده است!
در اصطلاح حدیثی و روایی، به آن دسته از احادیث که متن، سند و یا الفاظ مبهم و دیر فهم داشته باشند، «حدیث غریب» گفته میشود. در طول تاریخ نیز شخصیتهای مختلفی اقدام به تالیف کتابهایی برای رفع این ابهامات و تشریح این احادیث کردهاند.
اولین کتابها
اولین کتاب معروف در حوزه «غریب الحدیث» کتاب «الغریب المصنف» است که توسط «ابوعبید قاسم بن سلام» تدوین شده و باید آن را سرآغازی بر تدوین کتابهای «غریب الحدیث» دانست.
«ابن قتیبه دینوری» با کتاب «غریب الحدیث» دومین شخصیتی است که به عنوان «غریبنگار حدیثی» شناخت میشود. کتاب «غریب الحدیث» تالیف ابراهیم بن اسحاق حربی و کتاب «غریب الحدیث» احمد بن محمّد بن احمد الخطابی البُستی از دیگر کتابهایی است که در زمینه غریب الحدیث و شرح لغات مشکل احادیث تدوین شده است.
بسیاری از این آثار قبل از سید رضی تالیف شده و میتوان بخش مختصر و چند صفحهای «غریب الکلام» در کتاب نهجالبلاغه را نیز نمونهای دیگر از نگارشها در مورد «غریب الاحادیث» دانست.
اگرچه در سراسر نهج البلاغه، نمونههای فراوانی از شرح لغات مشکل یا رفع ابهام در نگارش و بیان در خطبهها و نامههای امیرالمومنین(ع) دیده میشود، ولی سید رضی(ره) پس از حکمت ۲۶۰ نهجالبلاغه، در فصلی با عنوان «غرایب کلامه، غرائب کلام امام علی(ع)»، ۹ حدیث را نقل کرده و به توضیح راجع به لغات هر کدام از این احادیث میپردازد.
نگاهی به بخش «غرائب کلامه»
حدیث اول در فصل «غریب الحدیث» نهجالبلاغه، درباره واژهشناسی «یعسوب الدین» است که برخی از شارحان نهجالبلاغه آن را درباره امام زمان(عج) دانستهاند. حدیث دوم نیز درباره لغت «الشَّحْشَحُ» است که در مورد ویژگیهای خطبهخوانی «صعصعه بن سوهان» است. ابن ابیالحدید معتزلی در شرح خود بر نهجالبلاغه در مورد این عبارت مینویسد: «صعصعه را فخر و سرفرازی همین بس که مانند علیّ علیهالسّلام او را به مهارت و استادی و فصاحت زبان و توانائی بر سخن بستاید». واژه «قحما» در حدیث سوم و در حدیث چهارم واژه «نص الحقائق یا نص الحقاق» در موضوع ازدواج دختران بررسی شده است.
در حدیث پنجم نیز واژه «لُمْظَةً فِی الْقَلْبِ» و نسبت آن سفیدی با ایمان، در حدیث ششم لغت «الظَّنُونُ» در موضوع پرداخت دیون شرعی، در حدیث بعدی کلمه «أَعْذِبُوا عَنِ النِّسَاءِ» هنگام جنگ با دشمنان و در حدیث شماره هشتم واژه «کَالْیَاسِرِ الْفَالِجِ» و نسبت آن با انتظار برای پیروزی در نبرد بیان شده است.
در حدیث نهم و آخرین حدیث نیز عبارت «إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ» در حدیث امام علی(ع) که فرمودند: «إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَی الْعَدُوِّ مِنْهُ، هنگامی که خوف و ترس سرخ میشد (کارزار سخت میگشت) خود را بوسیله رسول خدا(ص) نگاهداری مینمودیم و هیچیک از ما از آن حضرت به دشمن نزدیکتر نبود، تشریح شده است.
عبارت پایانی سید رضی در پایان این است که: «این فصل پایان یافت، و ما به روش اوّل خود در این باب (که مقصود بیان سخنان امام علیهالسّلام بوده نه تفسیر کلمات آن حضرت) بازگشتیم». ایشان سپس شماره حکمتهای نهج البلاغه را از شماره ۲۶۱ تا انتها ادامه میدهد.
منابع:
کتاب: دایره المعارف بزرگ اسلامی
کتاب: غریب الحدیث فی احادیث بحارالانوار، حسین حسنی بیرجندی
کتاب: نهج البلاغه، ترجمه: مرحوم محمد دشتی
کتاب: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی
سید علیاصغر حسینی/ ابنا
...............
پایان پیام
نظر شما