۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۰
منبع: ابنا
خشونت و قدرت‌پرستی به‌مثابه ایمان دینی؛ وجه مشترک ساکنان سرزمین‌های اشغالی

اعتراضات چند هفته اخیر در تل‌آویو و دیگر شهرهای سرزمین‌های اشغالی، در حالی ظاهرا در مخالفت با جنگ علیه غزه انجام می‌شوند که بررسی‌های دقیق‌تر، نشان از ماهیت متفاوت این اعتراضات دارد. جامعه رژیم صهیونیستی نه به‌دلیل رنج فلسطینیان، بلکه برای بازگشت اسرا و رقابت‌های درون‌ساختاری به خیابان آمده است؛ جایی‌که تمایل به تصاحب قدرت، نه یک ابزار، بلکه ناشی از یک اعقتاد دینی است!

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ چندین هفته است که خیابان‌های تل‌آویو و سایر شهرهای مناطق اشغالی شاهد حضور معترضان و تظاهرکنندگان است. هدف اصلی آنان در این تظاهرات وادار کردن نتانیاهو به پذیرش آتش‌بس با حماس و بازگرداندن اسیران صهیونیست باقی‌مانده در اسارت جنبش حماس است که از حمله ۷ اکتبر در اسارت این جنبش قرار دارند. نیروهای امنیتی و نظامی نیز به‌تدریج به این جنبش اعتراضی پیوسته و با امضای طوماری، فشار بر نخست‌وزیر برای پایان دادن به جنگ را افزایش داده‌اند.

اعتراضات در سرزمین‌های اشغالی؛ دغدغه برای آزادی اسرا یا مخالفت با جنگ؟

در این میان، این تظاهرات ضدجنگ ممکن است این تصور نادرست را در میان افکار عمومی جهان ایجاد کند که جامعه رژیم صهیونیستی بر سر جنگ یا پیامدهای ویرانگر آن برای مردم فلسطین در غزه دچار اختلاف شده است و انگیزه آنها از این اعتراضات، ملاحظات اخلاقی یا انسانی در راستای صلح است.

این تصور نادرست تا حدی فراگیر شده که حتی چهره‌هایی سازش‌گر مانند محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، باور کرده‌اند که اگر حماس اسیران صهیونیست را بدون قید و شرط آزاد کند، جنایات رژیم صهیونیستی متوقف خواهد شد و ارتش این رژیم به اشغال غزه پایان خواهد داد.

در اینجا یک پرسش مطرح می‌شود: اگر فلسطینی‌ها برگ برنده‌ای به نام اسیران در دست نداشتند و قادر به وارد آوردن تلفات میدانی به ارتش صهیونیستی نبودند، چه اتفاقی در خیابان‌های رژیم صهیونیستی رخ می‌داد؟ آیا باز هم اعتراضات گسترده‌ای برای توقف جنگ در جریان می‌بود؟

پاسخ به این پرسش و نیز بررسی این تصور نادرست که از سوی منتقدان حماس درباره نحوه مدیریت موضوع اسرا مطرح می‌شود، نیازمند شناخت ماهیت اعتراضات ضدجنگ و ضدحکومتی در سرزمین‌های اشغالی است. آیا این اعتراضات مشابه تظاهرات انسان‌دوستانه‌ای هستند که از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون در سراسر جهان علیه جنایات رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا برگزار شده‌اند؟

میراو زونزین، کارشناس ارشد مسائل رژیم صهیونیستی در گروه بحران بین‌المللی، در آوریل ۲۰۲۴ در مقاله‌ای که در وب‌سایت فارن پالیسی منتشر شد، هشدار داد که اعتراضات اخیر در سرزمین‌های اشغالی به‌گونه‌ای فریبنده برای تطهیر چهره جامعه صهیونیست به‌عنوان جامعه‌ای «انسان‌دوست» مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند.

او تأکید می‌کند که هزاران صهیونیستی که که به خیابان‌ها آمده‌اند، نه برای اعتراض به جنگ و کشتار وحشیانه زنان و کودکان در غزه، نه برای اعتراض به محدودیت کمک‌های بشردوستانه، و نه برای پایان دادن به ۷۵ سال اشغال نظامی تظاهرات می‌کنند. بلکه تمرکز اصلی این اعتراضات مخالفت با امتناع نتانیاهو از کناره‌گیری از قدرت و مانع‌تراشی او در مسیر توافق تبادل اسراست.

در واقع، تمرکز بر تقصیر نتانیاهو، که با وجود اتهام فساد و رساندن رژیم صهیونیستی به بحرانی‌ترین وضعیت در هفت دهه گذشته از قدرت کنار نمی‌رود، موجب نادیده گرفتن این واقعیت شده است که جامعه صهیونیستی در سیاست‌های ضد فلسطینی همچنان کاملاً با او هم‌سو است. در همه نظرسنجی‌ها، اکثریت قاطع ساکنان سرزمین‌های اشغالی از آغاز عملیات نظامی در غزه و هدف دولت برای نابودی حماس، حتی به بهای کشتار غیرنظامیان، حمایت کرده‌اند!

حتی اگر بنی گانتز، وزیر دفاع و رئیس سابق ستاد ارتش که در نظرسنجی‌ها از محبوبیت بالایی برخوردار است، جای نتانیاهو را بگیرد، بعید است سیاست‌های ضدفلسطینی رژیم صهیونیستی دستخوش تغییرات ملموسی شود.

این در حالی است که ماهیت اعتراضات جهانی علیه رژیم صهیونیستی، محکومیت جنگ نابرابر و غیرانسانی است که این رژیم علیه مردم محاصره‌شده غزه به راه انداخته و در نقض آشکار قوانین بین‌المللی، مرتکب انواع جنایات از جمله کشتار زنان و کودکان، بمباران بیمارستان‌ها و مدارس و ایجاد قحطی شده‌ است. این اعتراضات نشان می‌دهد که صبر جهان در مواجهه با حدود ۸۰ سال اشغال و جنایت در حال لبریز شدن است؛ جنایاتی که همه اجزای جامعه صهیونیستی، از نظامی و غیرنظامی، زن و مرد، شهرک‌نشین یا ساکنان تل‌آویو، در آن شریکند.

صهیونیسم و پرستش قدرت؛ از آموزه‌های مذهبی تا سیاست رسمی

اما فراتر از فحوای این اعتراضات خیابانی، تحلیلگران با بررسی ویژگی‌های جامعه‌شناختی و ارزش‌های جمعی جامعه صهیونیست بیان می‌کنندکه ساکنان سرزمین‌ای اشغالی در مواجهه با مخالفان تنها زبان زور را می‌فهمند!

در همین راستا، «دانیل هارتمن»، رئیس مؤسسه شالوم هارتمن و مجری برنامه محبوب یهودی «برای رضای خدا» در آمریکای شمالی، می‌گوید: صهیونیسم و مفهوم دولت یهودی مستلزم در آغوش گرفتن و ارج نهادن مفهوم قدرت است. بدون قدرت، چه نرم‌افزار اقناع و نفوذ و چه قدرت سخت نظامی و اقتصادی، اسرائیل نه به‌وجود می‌آمد و نه در خاورمیانه‌ی خصمانه دوام می‌آورد.

وی می‌افزاید: در سال‌های آغازین، قدرت اسرائیل شکننده و آرمان‌گرایانه بود. اما پس از پیروزی در جنگ ۱۹۶۷، قدرتی همچون جالوت به بخش جدایی‌ناپذیر از واقعیت اسرائیل بدل شد.

به‌گفته او، این قدرت «احساس جدیدی از غرور و هویت یهودی را رقم زد و نه‌تنها جایگاه اسرائیل، بلکه کل یهودیان را در صحنه جهانی ارتقا داد».

امروزه در سرزمین‌های اشغالی فلسطین نیروهای جدیدی ظهور کرده‌اند که با استناد به آیات تورات، قدرت را به شکلی بی‌سابقه ستایش کرده و اصول به اصطلاح اخلاقی تحمیل‌شده به ارتش صهیونیست را نشانه ضعف و شکست می‌دانند. آن‌ها قدرت رژیم صهیونیستی را تجلی اراده خداوند می‌دانند!

زبان زور، تنها زبان قابل فهم برای صهیونیست‌ها

صعود سیاستمدار راست‌گرای افراطی، ایتمار بن‌گویر، به رأس وزارت امنیت داخلی و حضور حزب او با نام عُتسما یهودیت (به‌معنای دقیق کلمه «قدرت یهودی») در کابینه، نشانه‌ای مهم از رشد قداست‌بخشی به قدرت در جامعه صهیونیستی است. همان‌گونه که نام این حزب نیز نشان می‌دهد، اعضای آن قدرت را هدفی مقدس می‌دانند و از به‌کارگیری خشن‌ترین شیوه‌ها برای اعمال آن ابایی ندارند.

در شب انتخابات بن‌گویر با افتخار اعلام کرد که پیروزی‌اش جایگاه واقعی یهودیان را به‌عنوان «مالکان» سرزمین فلسطین بازمی‌گرداند. برای او و هوادارانش، سلطه بر دیگران، چه فلسطینی و چه ملت‌های عرب و غیرعرب، حقی مقدس و ملی تلقی می‌شود!

روایت غالب در جامعه صهیونیستی چنین است که این خداوند است که به‌جای آنان می‌جنگد و از همین‌رو همه این جنگ‌ها و کشتارها توجیه‌پذیر شمرده می‌شود! شمار فزاینده‌ای از صهیونیست‌ها، قدرت دولت را «موهبتی الهی» تلقی می‌کنند و دشمنان اسرائیل را دشمنان خدا می‌دانند!

اتحاد حزب عُتسما یهودیت با حزب ملی‌گرای مذهبی و حضور مشترک آنها در انتخابات نیز بی‌دلیل نیست. به‌گفته رئیس مؤسسه شالوم هارتمن، این نوع نگاه موجب ایجاد فضایی شده است که در آن، هیچ حقی برای به اصطلاح «دشمنان خدا»، یعنی هر کسی که مخالف اسرائیل باشد، به رسمیت شناخته نمی‌شود.

در سال ۲۰۱۵، مجله +972 در گزارشی با عنوان «اسرائیلی‌ها فقط زبان زور را می‌فهمند» نشان داد که از زمان آغاز انتفاضه دوم، ساکنان سرزمین‌هی اشغالی تقریبا همیشه به دولت‌های راست‌گرا رأی داده‌اند.

اما اعتراف مهم‌تری که در رسانه‌های صهیونیستی دیده می‌شود، این است که رژیم صهیونیستی فقط در نتیجه جنگ‌ها حاضر به گفتگو یا مصالحه شده است. از جمله این موارد می‌توان به جنگ‌ها و درگیری‌ای زیر اشاره کرد:

جنگ یوم‌کیپور در سال ۱۹۷۳ به مذاکرات کمپ دیوید در سال ۱۹۷۷ و نهایتا معاهده صلح با مصر منجر شد؛

انتفاضه اول فلسطینیان، نخست‌وزیر وقت، اسحاق رابین را متقاعد کرد که باید به اشغال پایان داده شود و این مسئله به توافقنامه اسلو انجامید؛

انتفاضه دوم، رژیم صهیونیستی را وادار به خروج از غزه کرد!

در کتابی جامع درباره افکار عمومی طی انتفاضه دوم، «خلیل شقاقی» کارشناس فلسطینی، و «یاکوف سمیر» پژوهشگر اسرائیلی، نشان داده‌اند که در اوج ناآرامی‌ها، مطالبه عمومی برای خروج از شهرک‌های اشغالی افزایش یافت و برنامه آریل شارون برای عقب‌نشینی از غزه پس از انتفاضه تحقق یافت.

این تجربه‌ها نشان می‌دهد بخش بزرگی از جامعه صهیونیستی گرایش به خشونت و سلطه‌گری دارد و تنها زبان زور را می‌فهمد. اعتراضات ضدحکومتی اخیر نیز برای پایان دادن به جنگ سامان نیافته‌اند. بنابراین نباید تفسیری انسان‌دوستانه از این اعتراضات ارائه داد و اجازه داد جنایتکاران اسرائیلی چهره خود را تطهیر کنند.

در پایان باید گفت که اعتراضات اخیر در سرزمین‌های اشغالی، برخلاف آنچه برخی تصور می‌کنند، بازتابی از نگرانی‌های انسان‌دوستانه نیست، بلکه اقدامی در جهت حفظ منافع ملی و بازگرداندن اسرای این رژیم است. تحلیل جامعه‌شناختی ساختار جامعه صهیونیستی نشان می‌دهد که قدرت‌محوری، ریشه‌ای ایدئولوژیک دارد و از آموزه‌های مذهبی تا سیاست‌های دولتی را در بر می‌گیرد. تاریخ نیز نشان داده که صهیونیست‌ها تنها در برابر مقاومت واقعی و اعمال زور حاضر به تغییر رفتار می‌شوند. در چنین شرایطی، فریب ظاهر اعتراضات و تطهیر چهره جامعه صهیوینستی می‌تواند مانعی جدی در برابر شناسایی دقیق منشأ واقعی خشونت و اشغال‌گری باشد.

**************
پایان پیام/ 345

برچسب‌ها