به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ دروزهای ساکن اسرائیل اخیراً فشارهایی بر سران رژیم صهیونیستی وارد کردهاند تا بهصورت مستقیم در خاک سوریه مداخله کنند و از دروزهای آنجا در برابر نیروهای حکومت جولانی و برخی عشایر بدوی، حمایت کنند. این اقدام نشاندهنده نقش فعال آنها در تحولات منطقه و عمق پیوندهای اجتماعی و مذهبی میان دروزهای اسرائیل و سوریه است. اما چگونه توانستهاند چنین نقشی ایفا کنند؟
برای پاسخ به این پرسش، باید به تاریخ حضور دروزها در سرزمینهای اشغالی بازگشت و رابطه آنها با اسرائیل را از منظر اجتماعی و نظامی بررسی کرد.
دروزها چه کسانی هستند؟
دروزها یک گروه مذهبی عربی با ساختار درونی منسجم هستند که در سوریه (بهویژه اطراف دمشق و جبل حوران)، لبنان، و سرزمینهای اشغالی زندگی میکنند. آنها آیینهای مذهبی خود را که در قرن یازدهم شکل گرفته و ترکیبی از تعالیم اسلامی و فلسفههای دیگر است، با نوعی رازآلودگی برگزار میکنند.
در سوریه، تمرکز اصلی دروزها در استان سویداء در جنوب غربی کشور و مناطق استان قنیطره نزدیک جولان اشغالی است. در اسرائیل، آنها عمدتاً در شمال سرزمینهای اشغالی و جولان زندگی میکنند. در لبنان نیز دروزها در مناطق کوهستانی مانند الشوف، عالیه و حاصبیه در جنوب حضور دارند.

دروزها در اسرائیل
حضور دروزها در فلسطین تاریخی به قرنها پیش بازمیگردد. آنها در مناطق کوهستانی مانند الجلیل، کرمل، صفد و طبریه سکونت داشتهاند. طبق آمارهای دوره قیمومت بریتانیا، جمعیت دروزهای فلسطین در سال ۱۹۲۲ حدود ۷۰۲۸ نفر بود و در سال ۱۹۳۱ به ۹۱۴۸ نفر رسید. در سالهای ۱۹۴۵–۱۹۴۶، جمعیت آنها حدود ۱۳ هزار نفر برآورد شد.
طبق دادههای مرکز آمار اسرائیل، جمعیت دروزها در اسرائیل و جولان اشغالی در آوریل ۲۰۲۴ حدود ۱۵۲ هزار نفر بوده است؛ یعنی بیش از ده برابر افزایش جمعیت نسبت به سال ۱۹۴۹ که جمعیت آنها ۱۴۵۰۰ نفر بود. در حال حاضر، دروزها حدود ۱.۶ درصد از جمعیت اسرائیل را تشکیل میدهند.
بیشتر دروزها در شمال اسرائیل، بهویژه در مناطق الجلیل و کرمل زندگی میکنند. دو شهر دلیات الکرمل و یرکا در اراضی اشغالی با جمعیتی حدود ۱۷۶۰۰ و ۱۷۵۰۰ نفر تا پایان سال ۲۰۲۲ بزرگترین تجمعات دروزی را دارند. دیگر روستاهای مهم دروزی اسرائیل شامل عسفیا، بیت جن، حرفیش، البقیعه، شفا عمرو و المغار هستند.
از نظر جمعیتی، جامعه دروزی اسرائیل در حال تغییر است. نرخ رشد جمعیت این جامعه در سال ۲۰۲۲ به ۱.۱ درصد کاهش یافته و نرخ باروری به ۱.۸۵ فرزند برای هر زن رسیده است، در حالی که در دهه ۱۹۶۰ این رقم ۷.۹۲ بود. این کاهش نشاندهنده گرایش جامعه دروزی اسرائیل به الگوی جوامع غربی است، اما در عین حال، خطر فرسایش هویت جمعیتی آنها را نیز به همراه دارد.

رابطه دروزها با اسرائیل
روایتهای تاریخی درباره موضع دروزهای نسبت به جنبش ملی فلسطینی پیش از سال ۱۹۴۸ متفاوت است. برخی منابع میگویند آنها با ملیگرایی عربی همراه نبودند و در درگیریها مشارکت نداشتند. اما آثار پژوهشی مانند کتاب «العرب الدروز والحرکة الوطنیة الفلسطینیة حتی عام ۱۹۴۸» نوشته «سعید نفاع» نشان میدهد که بخشی از دروزهای ساکن فلسطین در مبارزات مسلحانه علیه صهیونیستها مشارکت داشتهاند.
این تفاوت در روایتها، بازتابی از کشمکش سیاسی است که اسرائیل با تبلیغ ادغام دروزی و تقویت پیمان خون دنبال کرده، در حالی که روایت عربی و فلسطینی بر حفظ هویت قومی عربی دروزها تأکید دارد.
آغاز «پیمان خون»
در سال ۱۹۵۷، دولت اسرائیل بهصورت رسمی دروزها را بهعنوان جامعه دینی مستقل به رسمیت شناخت. این تصمیم که با درخواست برخی مشایخ دروزی همراه بود، بخشی از سیاست اسرائیل برای جدا کردن دروزها از محیط عربیشان بود.
در سال ۱۹۶۳، دادگاههای مذهبی دروزی در اراضی اشغالی تأسیس شد و امور شخصی مانند ازدواج و طلاق را تحت پوشش قرار داد. شوراهای محلی دروزی نیز از شوراهای عربی جدا شدند و نظام آموزشی خاصی برای آنها طراحی شد. حتی در حوزه مناسبتهای مذهبی، عید فطر از تقویم رسمی دروزهای اسرائیل حذف و عید نبی شعیب جایگزین شد. این اقدامات بخشی از سیاست اسرائیل برای تضعیف هویت عربی و تقویت جدایی قومی در بین دروزها در اراضی اشغالی، بود.

دروزها در ارتش اسرائیل
خدمت اجباری در ارتش اسرائیل برای دروزها از سال ۱۹۵۶ میلادی آغاز شد، در حالی که دیگر شهروندان عرب از آن معاف بودند. در سال ۱۹۷۴ میلادی، یک واحد نظامی ویژه دروزی به نام «حیرف» (شمشیر) در اسرائیل، تأسیس شد.
اصطلاح «پیمان خون» توسط «دیوید بن گوریون» نخستوزیر وقت اسرائیل برای توصیف رابطه دروزها با ارتش اسرائیل بهکار رفت. با وجود آنکه بیش از ۸۰ درصد جوانان دروزی اسرائیل به ارتش رژیم صهیونیستی میپیوندند، این رابطه بیشتر بر اساس منافع متقابل و نه وفاداری مطلق شکل گرفته است.
چالشهای دروزها در اسرائیل:
تبعیض قانونی و قانون قومیت
در سالهای اخیر، رابطه دروزها با اسرائیل بهویژه پس از تصویب «قانون قومیت» در سال ۲۰۱۸ میلادی، دچار تنش شده است. این قانون، اسرائیل را کشور ملت یهود معرفی میکند و حق تعیین سرنوشت را منحصر به یهودیان میداند. قانون قومیت، دروزهایی را که در ارتش اسرائیل خدمت میکنند، به شهروندان درجهدو تبدیل کرده است.
قانون «کامینیتس» در سال ۲۰۱۷ نیز با اعمال جریمههای سنگین و دستور تخریب خانههای بدون مجوز در اسرائیل، بحران را تشدید کرده است. بسیاری از خانههای دروزی روی زمینهای کشاورزی ساخته شدهاند و گرفتن مجوز ساخت تقریباً غیرممکن است. همچنین، روستاهای دروزی در اسرائیل از سرمایهگذاری عمومی محروماند و بودجههای آموزشی و زیرساختی آنها با شهرهای یهودی قابل مقایسه نیست.

چالشهای اجتماعی و اقتصادی
نظام آموزشی دروزهای اسرائیل با مشکلات جدی مواجه است. تنها ۴۴.۴ درصد از دانشآموزان دروز در اسرائیل، موفق به دریافت دیپلم میشوند. نرخ اشتغال زنان دروزی در اراضی اشغالی نیز پایین است و تنها ۴۰ درصد از آنها شاغلاند. حدود ۴۰۰۰ زن دروزیدر اسرائیل با مدرک آموزش، بیکار هستند. همچنین، نمایندگی دروزها در نهادهای دولتی رژیم صهیونیستی، بسیار محدود است.
در جامعه دروزی اسرائیل، خشونت و جرایم سازمانیافته نیز رو به افزایش است. در سه سال گذشته، ۲۹ مورد قتل در جامعه دروزی اسرائیل ثبت شده که بیشتر آنها حلنشده باقی ماندهاند. باجگیری و تهدیدهای اقتصادی، آسیبهای جدی به این جامعه وارد کردهاند.
بحران هویت و اعتراضات
این چالشها باعث تغییر در آگاهی اجتماعی بهویژه در میان جوانان دروز اسرائیل، شدهاند. مطالعات نشان میدهند که درصد قابلتوجهی از این جوانان با خدمت اجباری در ارتش رژیم صهیونیستی مخالفاند. طبق پژوهشهای مختلف، بین ۵۴ درصد تا ۶۵ درصد از آنها از خدمت سربازی امتناع میکنند. این مخالفت به شکل جنبشهای اعتراضی سازمانیافته مانند «ارفض شعبک بیحمیک» نمود یافته است.
در عرصه سیاسی نیز، حمایت دروزها از احزاب صهیونیستی کاهش یافته است. آنها معتقدند که حضور نمایندگان دروزی در این احزاب، سودی برای جامعهشان ندارد. رأی موافق «ایوب قرا» وزیر سابق دروز دولت اسرائیل به قانون قومیت، بهعنوان توهین مضاعف تلقی شد.

رابطه دروزهای اسرائیل با دروزهای سوریه و لبنان
دروزهای ساکن اسرائیل همبستگی چشمگیری با همکیشان خود در سوریه و لبنان نشان دادهاند؛ همبستگیای که بیانگر وجود هویتی فراملی است و فراتر از اختلافات سیاسی عمل میکند. با آغاز جنگ سوریه در سال ۲۰۱۱، دروزهای اسرائیل توجه ویژهای به سرنوشت دروزهای استان سویداء در جنوب سوریه بهویژه در مواجهه با تهدیدهای گروههای افراطی داشتند.
در سالهای اخیر، این همبستگی شکلهای متعددی از جمله کمکهای مالی و انسانی شامل ارسال غذا، دارو و تدارکات، بهویژه در دورههایی که سویداء تحت محاصره اقتصادی قرار داشت، به خود گرفته است. برخی رهبران دروزی در اسرائیل نیز از رژیم صهیونیستی خواستند تا بهصورت دیپلماتیک برای حمایت از دروزهای سوریه وارد عمل شود.
در مقابل، واکنش دروزهای سوریه به این حمایتها پیچیده و متفاوت بوده است. برخی کمکهای انسانی را بهعنوان بخشی از همبستگی مذهبی پذیرفتند، اما دیگران با احتیاط شدید به هرگونه دخالت اسرائیل نگاه کردند.
در همین حال، نهادهای اسرائیلی نیز از بحران سوریه بهرهبرداری کردهاند تا همبستگی خود با دروزهای سوریه را برجسته کنند؛ اقدامی که روایت اسرائیل بهعنوان حامی اقلیتها در منطقه را تقویت میکند و وضعیت را پیچیدهتر میسازد.

رابطه میان دروزهای اسرائیل و حکومت اشغالگر، حاصل سیاستهای راهبردی اسرائیل است که بر اساس تفکیک و ادغام گزینشی و نه بر پایه برابری کامل بنا شدهاند. پیمان خون، منافع امنیتی و مادی برای دروزهای اسرائیل به همراه داشته، اما نتوانسته مانع تبعیضهای نهادی و قانونی شود. بنابراین، آینده این رابطه وابسته به توانایی اسرائیل در گذار از مدل پیمان خون به مدل شهروندی برابر است؛ مدلی که تعصب یهودی حاکم بر ساختار سیاسی اسرائیل، مانع تحقق آن میشود.
..............................
پایان پیام/ ۲۶۸
نظر شما