به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ خطبه ۲۶ نهجالبلاغه، در منابع مختلفی مانند کتاب «اصول کافی» و «الغارات» نقل شده است. برخی از شارحان، بیان این خطبه را بعد از رسیدن خبر شهادت محمد بن ابی بکر به امام علی(ع) و زمان آن را سال ۳۸ هجری قمری بیان کردهاند. اگرچه به نظر میرسد حضرت در این سخنان، به آمادگی نظامی برای مقابله با دشمنان حکومت علوی اشاره دارد، اما مقدمه خطبه، نشانگر آن است که حضرت، توجه به وضعیت گذشته و عبرتگیری از وقایع را مقدمهای برای ساختن آینده میداند و نبرد با دشمنان را مقدمهای برای این اقدام معرفی میکند. موضوعی که در زمان معاصر نیز با نگاهی به وضعیت ایران در سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قابل تطبیق بوده است.
بررسی حقایق تاریخی به دور از تحریفهای دروغین، در کنار لزوم شناخت دقیق از پیشرفتها و توسعههای صورت گرفته در طول دهههای گذشته، میتواند تواناییهای ملی برای مقابله با تهدیدهای احتمالی را افزایش دهد، همانگونه که امام علی(ع) نیز در بخشی از این خطبه، با تشریح جاهلیت و بیان وضعیت حاکمیت بعد از رحلت رسول خدا(ص)، مردم را برای آمادگی برای نبرد با دشمنان تهییج میکند.
در بخش اول این خطبه، امام علی(ع) با تاکید بر مبعوث شدن پیامبر(ص) توسط خداوند، ایشان را با اوصاف «نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَی التَّنْزِیلِ؛ هشداردهنده جهانیان و امین وحی الهی» وصف کرده و به توصیف دوران جاهلیت میپردازد، اوصافی که ممکن است هماکنون همه آنها در جامعهای وجود نداشته باشد، اما مصادیقی از آن، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در جوامع دیده میشود: «الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ، [نمادهای غیرالهی مانند] بتها در میان شما پرستش میشد و مفاسد شما را در برگرفته بود» روشن است که در این شرایط هیچ انسانی، به سادگی نمیتواند به کمال خود برسد.
حضرت در بخش دوم سخنان خود، به غضب حاکمیت بعد از دوران رسالت و علت سکوت خود در آن دوران اشاره میکند تا به معرفی منافقان و منحرفان در آن دوران بپردازد: «فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی مُعِینٌ إِلَّا أَهْلُ بَیْتِی، فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ وَ أَغْضَیْتُ عَلَی الْقَذَی وَ شَرِبْتُ عَلَی الشَّجَا، وَ صَبَرْتُ عَلَی أَخْذِ الْکَظَمِ وَ عَلَی أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ. به هر جای نگریستم، برای خود یاوری جز اهلبیتم نیافتم و نخواستم که آنها به کام مرگ روند. دیده فرو بستم، با آنکه خاشاک در دیده داشتم و شربتی تلخ نوشیدم، با آنکه استخوان در گلویم شکسته بود و غم گلویم را فشرده بود و من شکیبایی میورزیدم و به چیزی تلختر از حنظل، که به کامم ریخته بودند، صبر کردم.»
امام علی(ع) در این دو بخش، وضعیت کفار و منافقین را در دوران جاهلیت و بعد از دوران رسالت، تشریح کرده و مردم را به آنچه در گذشته بودهاند، آگاه میسازند تا مبادا جهل و سستی آنان، عاملی بر بازگشت به دوران کفر یا نفاق شود.
امام علی در بخش پایانی خطبه، مردم را به آماده شدن برای نبرد با دشمنان فرامیخواند: «وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا، فَقَدْ شَبَّ لَظَاهَا وَ عَلَا سَنَاهَا؛ برای جنگ آماده شوید و ساز و برگ نبرد مهیا دارید که آتش کارزار افروخته شده و شعله آن بالا گرفته است.»
اما مهمترین ابزار در یک نبرد، نه ابزارهای تهاجمی یا دفاعی، بلکه صبر و مقاومت برای اهداف متعالی است، موضوعی که امام علی(ع) در بخش آخر این خطبه آن را اینگونه بیان کردهاند: «وَ اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ فَإِنَّهُ أَدْعَی إِلَی النَّصْرِ؛ پایداری ورزید که پایداری بیش از هر سلاح دیگر پیروزی را میسر گرداند.»
سید علی اصغر حسینی/ ابنا
---
پایان پیام
نظر شما