به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ نامه سیزدهم نهجالبلاغه، بخشی از نامه امام علی (ع) به «زیاد بن نضر» و «شریح بن هانی»، دو تن از فرماندهان لشکر اعزامی به سرزمین شام برای نبرد با لشکر معاویه است که پیش از سید رضی در کتاب «وقعة الصفین» نوشته نصر بن مزاحم نقل شده است. همچنین، این نامه در کتاب «تاریخ طبری» آمده است.
اگرچه در این نامه، امام علی (ع) مالک اشتر را به فرماندهی کل سپاهیان منصوب کرده و بر اطاعت از او تأکید کرده است، اما آنچه در این نامه برجسته است، بیان اوصاف مالک اشتر است که به دلیل این اوصاف، امام (ع) او را به فرماندهی برگزیده است.
بیان این اوصاف، هم ذهن و دل مخاطبان، یعنی فرماندهان و نیروهای لشکر، را اقناع میکند و پذیرش مالک اشتر بهعنوان فرمانده کل لشکر را آسانتر میسازد و هم اعلام این اوصاف، بیانگر ویژگیهای ضروری برای هر مدیریت یا فرماندهی است که باید در همه انتصابهای مدیریتی یا نظامی مورد توجه قرار گیرد.
طبیعی است که اگر هر مدیر یا فرماندهی دارای این اوصاف باشد، بهویژه اگر از سوی امام معصوم (ع) یا جانشین امام معصوم (ع) منصوب شده باشد، باید به او اعتماد کامل داشت و تدابیر نظامی، سیاسی و رسانهای را به او واگذار کرد. در این مواقع، انسان باید تنها به فکر انجام وظایف خود در هنگام نبرد و جنگ باشد تا مبادا در آنچه بر عهده اوست، کوتاهی کند.
در نامه ۱۳ آمده است: «وَمِنْ کِتَابٍ لَهُ (علیه السلام) إِلَی أَمِیرَیْنِ مِنْ أُمَرَاءِ جَیْشِهِ: وَقَدْ أَمَّرْتُ عَلَیْکُمَا وَعَلَی مَنْ فِی حَیِّزِکُمَا مَالِکَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ، فَاسْمَعَا لَهُ وَأَطِیعَا وَاجْعَلَاهُ دِرْعاً وَمِجَنّاً، فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا یُخَافُ وَهْنُهُ وَلَا سَقْطَتُهُ، وَلَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَیْهِ أَحْزَمُ، وَلَا إِسْرَاعُهُ إِلَی مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ.» از نامه آن حضرت (ع) به دو تن از امیران لشکرش: «من، مالک بن الحارث الاشتر را بر شما و همه سپاهیانی که در فرمان شماست، امیر کردم. به سخنش گوش دهید و فرمانش ببرید. او را زره و سپر خود قرار دهید؛ زیرا مالک کسی است که نه در کار سستی میکند و نه خطا، و نه آنجا که باید درنگ کند، شتاب میورزد و نه آنجا که باید شتاب ورزد، درنگ میکند.»
اوصاف بیانشده برای مالک اشتر در این نامه، ویژگیهایی است که وجود آنها در هر شخصی، اعتماد و اطاعت از او را به یک ضرورت عقلی تبدیل میکند.
حضرت در این اوصاف میفرمایند: «وَاجْعَلَاهُ دِرْعاً وَمِجَنّاً»، او را زره و سپر خود قرار دهید. این سخن بدین معناست که وظیفه اول یک فرمانده، حفاظت و حراست از نیروهای خود و نخستین تکلیف نیروهای تحت امر، اطمینان به او بهعنوان محافظ و مراقب آنهاست.
از دیگر اوصاف بیانشده این است که: «فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا یُخَافُ وَهْنُهُ وَلَا سَقْطَتُهُ»، چرا که او از افرادی نیست که سستی نماید و به خطا و لغزش افتد؛ یعنی نه تنبل و ترسوست تا در اقدامات خود سستی کند و نه بدون تدبیر اقدام میکند که به لغزش و خطا دچار شود.
از دیگر اوصاف این است که: «وَلَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَیْهِ أَحْزَمُ، وَلَا إِسْرَاعُهُ إِلَی مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ»، او شتاب نمیکند در جایی که باید به آهستگی اقدام شود و سستی نمیکند در جایی که شتاب لازم است؛ یعنی در زمان و مکان مناسب و با توجه به شرایط و موقعیتهای مختلف، تصمیمگیریهای شتابزده یا سستیهایی که فرصتها را از دست بدهد، انجام نمیدهد.
سید علی اصغر حسینی/ ابنا
.......................
پایان پیام
نظر شما