۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۷
نامه‌های نهج‌البلاغه ۹/ خونخواهان قلابی، مدعیان انقلابی‌گری

نامه نهم نهج‌البلاغه در پاسخ به نامه‌ای نوشته شد که برخی افراد از سوی معاویه آورده بودند. در آن نامه، به سوابق اسلامی و جهادی افرادی اشاره شده بود، بدون آنکه ذکر شود همین افراد در گذشته برای قتل پیامبر اکرم(ص) و یارانش برنامه‌ریزی کرده و حتی اقدام عملی انجام داده بودند. اینان کسانی بودند که در جنگ‌هایی مستقیم علیه پیامبر(ص) و یارانش شرکت داشتند. اما اکنون، به‌گونه‌ای پارادوکسیکال، خود را مدعیان دروغین خون‌خواهی مسلمانی نشان می‌دهند و از مسلمانان راستین، ادعای اسلام‌خواهی دارند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ نامه نهم نهج‌البلاغه، نامه‌ای به معاویه است که در پاسخ به اتهامات او به امام علی(ع) نوشته شده است. ایشان در این نامه، ضمن اشاره به دشمنی‌های بنی‌امیه با رسول خدا(ص) و یاران او، به نقد ادعای افرادی می‌پردازد که زمانی توطئه‌ی قتل پیامبر(ص) و از بین بردن ریشه‌ی اسلام را داشتند و اکنون به بهانه‌هایی واهی، مدعی خونخواهی خلیفه‌ی رسول خدا(ص) شده‌اند.

حضرت در این نامه، با اشاره به معاویه و خاندان او، آنان را کسانی معرفی می‌کند که: «أَرَادَ قَوْمُنَا قَتْلَ نَبِیِّنَا وَاجْتِیَاحَ أَصْلِنَا، وَهَمُّوا بِنَا الْهُمُومَ وَفَعَلُوا بِنَا الْأَفَاعِیلَ وَمَنَعُونَا الْعَذْبَ وَأَحْلَسُونَا الْخَوْفَ وَاضْطَرُّونَا إِلَی جَبَلٍ وَعْرٍ وَأَوْقَدُوا لَنَا نَارَ الْحَرْبِ؛ خویشاوندان ما از قریش می‌خواستند پیامبرمان(ص) را بکشند، ریشه‌ی ما را برآورند، در این راه اندیشه‌ها از سر گذراندند، هرچه خواستند نسبت به ما انجام دادند، زندگی خوش را از ما سلب کردند، با ترس و وحشت به‌هم آمیختند، ما را به پیمودن کوه‌های صعب‌العبور مجبور کردند و برای ما آتش جنگ افروختند.»

به نظر می‌رسد دردناک‌ترین بخش این نامه، قسمتی باشد که حضرت علی(ع) ناچار می‌شوند برای دفاع از خویش، خود را با شخصی مانند معاویه مقایسه کنند: «فَیَا عَجَباً لِلدَّهْرِ إِذْ صِرْتُ یُقْرَنُ بِی مَنْ لَمْ یَسْعَ بِقَدَمِی وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ کَسَابِقَتِی الَّتِی لَا یُدْلِی أَحَدٌ بِمِثْلِهَا إِلَّا أَنْ یَدَّعِیَ مُدَّعٍ مَا لَا أَعْرِفُهُ.» (شگفتا از روزگار که مرا هم‌سنگ کسی قرار داده که نه همپای من بوده و نه سوابقی مانند من در اسلام و هجرت دارد. کسی را سراغ ندارم که چنین ادعایی کند، مگر مدعی‌ای که نه من او را می‌شناسم.)

حضرت با این سخنان، ضمن رد ادعای افرادی که خود را در سابقه و جهاد اسلامی برتر از ایشان می‌دانند، این مدعیان دروغین را نفرین می‌کنند و در ادامه می‌نویسند: «وَ لَا أَظُنُّ اللَّهَ یَعْرِفُهُ» (گمان نمی‌کنم خدا هم آن‌ها را بشناسد). این عبارت را می‌توان به‌سادگی چنین شرح داد: خداوند این مدعیان دروغگو را به رسمیت نمی‌شناسد، به‌گونه‌ای که حتی کوچک‌ترین توجه و عنایت الهی از آن‌ها دریغ شده است.

امروزه نیز افرادی هستند که بدون بهره‌مندی از نعمت هم‌نشینی با امام خمینی(ره) یا شناخت دقیق تاریخ انقلاب اسلامی، ادعاهای بی‌اساسی درباره مبانی بنیادین انقلاب، مانند عدالت‌خواهی یا ولایت فقیه، مطرح می‌کنند یا با نسبت دادن دروغ‌های بی‌مدرک به شخصیت‌های انقلابی، سعی در تحریف تاریخ یا انحراف در این مبانی بر اساس منافع و افکار خود دارند.

پرچمداری مقام معظم رهبری در مقابله با این تحریفات تاریخی و تبیین «نادانی‌ها یا دشمنی‌ها»، وظیفه افراد آگاه به مبانی دینی و واقعیت‌های تاریخی را برای جلوگیری از این انحرافات دوچندان کرده است.

سید علی‌اصغر حسینی/ ابنا

........................

پایان پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha