به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت (ع) ـ ابنا ـ به نقل از فرهیختگان در انفجار تروریستی روز یکشنبه ۲۵ خردادماه در میدان قدس تجریش، یکی از قربانیان، شهید حفیظ بوستانی، تبعه افغانستانی ۴۵ ساله و پدر پنج فرزند بود.
او که بیش از ۳۰ سال به صورت قانونی در ایران زندگی میکرد، در زمان وقوع حمله، همچون هزاران مهاجر دیگر، خود را بخشی از جامعه ایران میدانست و برای دفاع از محل زندگیاش تلاش میکرد.
همسر شهید بوستانی میگوید: «وقتی برخی از تهرانیها از شهر خارج شدند، ما در تهران ماندیم. همسرم گفت: مردم اینجا، ماندنم هم اینجا.» او برای سرکشی به ساختمان محل کارش به میدان قدس رفت و در بازگشت، هدف حمله تروریستی قرار گرفت.
خانواده این شهید افغانستانی در محله خزانه تهران زندگی میکنند. فرزندانش در ایران به دنیا آمدهاند و بزرگ شدهاند؛ اما در این روزها، نه تنها با غم سنگین فقدان پدر مواجهاند، بلکه با بیسرنوشتی در ادارات و مدارس نیز دستوپنجه نرم میکنند.
دختر شهید، سمیرا، میگوید: «با اینکه قانونی هستیم، هنوز گواهی شهادت به ما ندادهاند.»
او در ادامه با بغض از برخورد برخی مسئولان میگوید: «فرزند خردسالمان شیر خشک ندارد. داروخانه به کد اتباع شیر نمیفروشد.»
در روزهای اخیر، موج اخراج اتباع غیرمجاز تشدید شده؛ اما بسیاری از خانوادههای قانونی نیز قربانی این فضای بیمارگونهی مهاجرستیزانه شدهاند.
دختر سوم شهید بوستانی پس از شهادت پدرش نتوانست در امتحانات حاضر شود و با وجود پیگیریها، از حضور در کلاس جبرانی منع شده است.
همسر شهید بوستانی، با چشمانی اشکبار میگوید: «اگر ما در بدیها و جنگها شریک ایران هستیم، پس چرا در زمان صلح و عدالت ما را کنار میزنند؟ خون شوهرم برای این سرزمین ریخته شد؛ من هم مثل تمام مادران شهدا هستم.»
بر اساس گزارشها، تا این لحظه، پنج تبعه افغانستانی در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران به شهادت رسیدهاند. این در حالی است که هیچیک از موشکهای اسرائیلی، تابعیت قربانیان را پیش از انفجار نپرسیدند.
ماجرای حفیظ بوستانی، تنها داستان یک مهاجر نیست؛ روایتی است از وفاداری، دلدادگی و مشارکت در ساختن و پاسداری از سرزمینی که او را همچون فرزند خود پذیرفت. آیا امروز نوبت ما نیست که این وفاداری را به رسمیت بشناسیم؟
...
پایان پیام/
نظر شما