خبرگزاری اهلبیت(ع) ابنا:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین روز سال جدید ۱۴۰۴ در دیدار با هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، با اشاره به شکست دشمنان در دور کردن مردم از معنویات، ایام نخست امسال را متعلق به امیرالمؤمنین یعنی قله رفیع عدالت، تقوا و گذشت خواندند و گفتند: ملت ایران و ملت های مسلمان برای استفاده از درسهای حضرت علی(ع) به عنوان برترین انسانها بعد از پیامبر(ص)، به نهجالبلاغه مراجعه کنند و فعالان عرصه فرهنگی به مطالعه و آموزش این کتاب عظیم توجه ویژه داشته باشند.
توصیه حضرت آیتالله خامنهای به توجه و استفاده بیشتر از نهجالبلاغه در حالی صورت میگیرد که ایران و جهان اسلام خصوصا جوامع پیرو اهلبیت(ع) شرایط خطیر و حساسی را پشت سر میگذارنند.
با توجه به تأکیدات رهبر معظم انقلاب، خبرگزاری ابنا امسال اهتمام ویژهای به نشر آموزههای نهج البلاغه دارد. از این رو حجت الاسلام و المسلمین «محمد نمازی» استاد حوزه و پژوهشگر نهج البلاغه در سلسله ویدیوهایی به تشریح جایگاه و معارف نهج البلاغه میپردازد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
یکی از واژههایی که حضرت علی(ع) در نهج البلاغه به طور ویژه به تبیین آن میپردازند بحث ایمان است. شاید از مهمترین کلمات قرآن، بحث ایمان یا مؤمنین باشد. « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا» (النساء : 136)، ایمان چیست؟ مؤمن کیست؟ واقعاً حیف نیست که ما تعریفش را از آقا امیرالمؤمنین(ع) ندانیم و بر اساس گفتههای خودمان چیزی بگوییم. در حکمتهای نهج البلاغه دارد که وقتی از ایمان سؤال شد، «إذا سئل»، حضرت فرمودند که فردا جمع شوید تا من این را به شما بگویم که اگر کسی فراموش کرد در جمع بگویم که بقیه به یاد بقیه بیاورند. لذا حکمت 31 شکل گرفت. «وَ سُئِلَ عَنِ الْإِیمَانِ» از حضرت سؤال شد که ایمان چیست؟ «فَقَالَ الْإِیمَانُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِمَ» ایمان چهار پایه و رکن دارد: «عَلَی الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ» مؤمن واقعی کسی است که اهل صبر باشد، اهل یقین باشد، اهل عدالت و اهل جهاد باشد. یعنی مؤمنی که مجاهد نیست یک پایهی او میلنگد. حضرت هر کدام از اینها را با چهار پایه توضیح میدهند مثلاً صبر را در نظر بگیرید، چون پایهی اول صبر بود «وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَی الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ»، همین صبر چهار پایه دارد، «عَلَی الشَّوْقِ» یعنی شوق و اشتیاق. حضرت توضیح میدهند که شوق به چه چیزی؟ «وَ الشَّفَقِ» شفق هم نوعی ترسیدن است «وَ الزُّهْدِ» گفتیم که زهد هم بیرغبتی است «وَ التَّرَقُّبِ» هم که به معنای انتظار کشیدن و منتظر بودن است. «فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَی الْجَنَّةِ» هر کسی شوق و اشتیاق بهشت را داشته باشد «سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ» از شهوات فاصله میگیرد و با شهوات و خواستههای نفسانی خداحافظی میکند.
حضرت در خطبهی 165 میفرماید که اگر بدانی در بهشت چه خبر است، اگر از نعمتهای بهشتی مطلع شوی از شهوات فاصله میگیری و از همین مجلس من که سخنرانی میکنم، روحت میخواهد به سمت آن پرواز کند.
در روایت داریم چطور کسی که آخرت را نمیشناسد به دنیا دل نبندد. اینجا هم میفرماید: «فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَی الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ» کسی که شوق بهشت را داشته باشد از شهوات فاصله میگیرد. بهشت را چطور بشناسیم؟ از آیات و روایات. اگر بهشت و نعمتهای بهشتی جا نیفتد، ایستادگی جلوی شهوات کار هر کسی نیست. البته بگذریم که اولیاء خدا به خاطر خدا با خواستههای نفسانی مبارزه میکنند، اما در مرتبهی پایینتر شناخت بهشت لازم است.
«وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ» کسی از محرّمات، یعنی حرامها دوری میکند که از آتش بترسد و بداند عذابی هست که خودش هیزم این نار میشود. کسی که بترسد بله از محرّمات هم دوری میکند و الّا اگر یاد و باور جهنم نباشد به راحتی افراد مرتکب حرامها میشوند.
پایههای صبر را میگوییم. اولی اشتیاق بود، دومی ترس بود، سومی زهد و بیرغبتی بود. «وَ مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا» کسی که نسبت به دنیا بیرغبت باشد، «اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ» مصیبتها برای او سبک است. چون میداند که دنیا جای ماندن نیست، چون میداند که دنیا یک روز بیمار است، یک روز سالم است، چون میداند که در دنیا یک روز پولدار است و یک روز پولدار نیست، یک روز مریض است، یک روز زنده و یک روز مُرده است، این دنیا ثباتی ندارد. «وَ مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ» اگر رغبت اصلی او به دنیا باشد، دائماً ناراحتی، ناامیدی و خدای ناکرده بیماریهای روانی دارد، چون اشتیاقش به دنیا بوده است.
و بالأخره «وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَی الْخَیْرَاتِ» کسی که انتظار مرگ را بکشد و منتظر باشد که مرگ بیاید، به کارهای خیرش سرعت میبخشد و الّا دائماً بعداً و بعداً میگوید و حواسش به مرگ نیست و حواسش به این نیست که فرصتش تمام میشود. لذا انتظار کشیدن مرگ هم علت اصلی است که ما در کارهای خیرمان عجله کنیم.
در همین نهج البلاغه هست که کار خیر سه شرط دارد که به درد مردم بخورد. یکی این است که آن را سریع انجام دهید و الّا کار خیر درست و حسابی، حساب نمیشود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
....................................
پایان پیام/ 167
نظر شما