۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۶
نام نصرالله، با امنیت و اعتماد گره خورده است/ سلاح حزب‌الله، بخشی از معادله لبنان و منطقه باقی خواهد ماند

او نمادی برای همه، از عزت و مقاومت تلقی می‌شد و مظهر آرمان‌های بخش وسیعی از مبارزان مقاومت شیعه بود که عملا خواهان دستیابی به حاکمیت، آزادی و استقلال لبنان بودند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ یک‌سال از شهادت یکی از اسوه‌های برجسته مقاومت و آزادگی، جناب سیدحسن نصرالله دبیرکل فقید حزب‌الله لبنان گذشت. او با مدیرت و شجاعتش نه فقط معادلات لبنان و منطقه را تغییر داد، بلکه تاثیر شگرفی در افکار عمومی جهان در قبال استکبار و صهیونیسم گذاشت.

پرفسور «تیسیر حمیه»، استاد و پژوهشگر لبنانی دانشگاه ماستریخت هلند، در گفت‌وگو با ابنا به تحلیل ابعاد شخصیت «سیدحسن نصرالله»، نقش محوری او در هدایت حزب و محور مقاومت و همچنین وضعیت کنونی حزب‌الله تحت رهبری «شیخ نعیم قاسم» پرداخت.

فقدان سیدحسن نصرالله و تأثیرات آن بر محور مقاومت

وی با اشاره به گذشت یک‌سال از فقدان دبیرکل مقتدر حزب‌الله گفت: یک سال پس از شهادت سیدحسن نصرالله می‌توان گفت که فقدان او از چند جهت تأثیر عمیقی بر محور مقاومت به طور کلی و بر حزب‌الله به طور خاص داشته است.

- بعد نخست؛ رهبری و نفوذ سیاسی او بود. شهید نصرالله یک چهره وحدت‌بخش کاریزماتیک بود و توانایی استثنایی در متحد کردن ارکان مختلف محور مقاومت تحت یک گفتمان واحد داشت و صدای او برای ملت‌های منطقه یک مرجع اخلاقی بود. فقدان یک مرجع واحد، رهبری را دشوارتر کرد و منجر به ظهور نقش‌های بزرگتری برای سایر رهبران در ایران، عراق، یمن و سوریه در تلاش برای پر کردن این خلأ شد.

- بعد دوم؛ تأثیر بر حزب‌الله بود. این حزب رهبر تاریخی خود را از دست داد، کسی که مهمترین نبردها را علیه اشغالگری اسرائیل رهبری و تعادل میان اقدامات نظامی، سیاسی و اجتماعی را به طور دقیق مدیریت کرد. البته حزب‌الله از نظر سازمانی دارای یک ساختار نهادی قوی است که به آن کمک کرده است تا به رغم فقدان رهبر، به کار خود ادامه دهد. اما در سطوح مختلف، پایگاه مردمی خلاء بزرگی را احساس کرد، به ویژه اینکه تصویر سیدحسن نصرالله با امنیت و اعتماد گره خورده بود.

 بعد سوم؛ تاثیر بر محور مقاومت بود. پس از شهادت نصرالله، لزوم توزیع رهبری و عدم اتکا به یک رمز واحد، نمود عینی پیدا کرد و مفهوم «رهبری جمعی» تقویت شد. این محور از نظر نظامی و سیاسی به حیات خود ادامه داد، اما عنصر مهمی را در جنگ روانی و رسانه‌ای از دست داد، زیرا شهید نصرالله در استفاده از کلمات به‌عنوان سلاحی مؤثر مهارت داشت.

- بعد دیگر که پس از شهادت دبیرکل حزب‌الله تحت تاثیر قرار گرفت، موضوع نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی بود. برخی از مخالفان محور مقاومت، فقدان شهید را فرصتی برای تضعیف این محور دانستند. اما در مقابل، شهادت او روحیه «نمادگرایی انقلابی» را در برخی محافل، تقویت و او را به نمادی تبدیل کرد که می‌توانست نسل‌های جدید را به پیوستن به مقاومت ترغیب کند.

به‌طور کلی باید گفت که فقدان رهبر بزرگی چون سیدحسن نصرالله یک شوک بزرگ و لحظه‌ای سرنوشت‌ساز بود، اما به مسیر حزب‌الله یا محور مقاومت پایان نداد. این سازمان‌ها به لطف ساختارهای داخلی خود به فعالیت ادامه دادند، اما یک «نماد وحدت‌بخش» را که نفوذ سیاسی و رسانه‌ای استثنایی داشت، از دست دادند.

تأثیر شخصیت سیدحسن نصرالله بر جامعه لبنان

این استاد لبنانی در خصوص تأثیرات شهید نصرالله بر اقشار مختلف جامعه لبنان از مسلمانان شیعه و سنی تا مسیحیان و مارونی‌ها گفت: تأثیر شخصیت سیدحسن نصرالله بر جامعه لبنان را باید به چند قشر تقسیم کرد:

- نخست در جامعه شیعه؛ او نمادی از عزت و مقاومت تلقی می‌شد و مظهر آرمان‌های بخش وسیعی از مبارزان مقاومت شیعه بود که عملا خواهان دستیابی به حاکمیت، آزادی و استقلال لبنان بودند.

شهید نصرالله تصویر درخشانی از رهبری در لبنان و منطقه ارائه داد و اعتماد به نفس آنها را در مواجهه با تلاش‌ها برای به حاشیه راندن و حذف نقش مقاومت تقویت کرد.

- قشر دوم که از شخصیت شهید نصرالله تاثیر پذیرفت، جامعه سنی بود. به رغم اختلافات سیاسی، شخصیت فروتن او که از لفاظی‌های فرقه‌ای به دور بود، باعث شد که به‌ویژه پس از دستاوردهایش در مقابله با اشغال اسرائیل، مورد پذیرش گسترده عموم قرار گیرد. در مقابل، برخی از نیروهای سیاسی سنی متحد با غرب و برخی کشورهای عربی او را به‌عنوان یک رقیب استراتژیک می‌دیدند، اما حتی در این محیط، او از احترام شخصی برخوردار بود.

- جامعه مسیحیان و مارونی‌ها نیز تحت تاثیر شخصیت رهبر حزب‌الله قرار داشتند. او توانست کانال‌های ارتباطی را با این جامعه باز کند که مهمترین آنها ائتلاف با جنبش میهنی آزاد به رهبری «میشل عون»، رئیس جمهور پیشین لبنان بود. بسیاری از مسیحیان از نقش شهید نصرالله در محافظت از لبنان در برابر تجاوز اسرائیل قدردانی می‌کردند و معتقد بودند که مقاومت به هیچ فرقه خاصی اختصاص ندارد. در عین حال، برخی از احزاب مسیحی مخالف مانند «القوات اللبنانیه» تلاش کردند تا از این تفرقه سوءاستفاده کنند و او را به عنوان یک تهدید جلوه دهند.

وی تاکید کرد: شهید نصرالله فراتر از یک رهبر خاص بود و یک بعد ملی داشت. گفتمان وحدت‌بخش او همواره بر وحدت لبنان و حفاظت از حاکمیت آن متمرکز بود، نه بر هژمونی فرقه‌ای. این موضوع، او را به نمادی ملی تبدیل ‌کرد که از مرزهای فرقه‌ای فراتر ‌رفت. توانایی شهید نصرالله در صحبت با صداقت و سادگی، او را به عموم مردم حتی خارج از حلقه خود نزدیک می‌کرد. این موضوع در تضاد با تلاش‌های ایالات متحده و اسرائیل بود که همیشه سعی داشتند حزب‌الله را به‌عنوان مانع اصلی ثبات لبنان جلوه دهند و برای تحقق این هدف خود دست به توطئه‌هایی چون محاصره اقتصادی و مسئول دانستن حزب‌الله در فروپاشی مالی و جنگ رسانه‌ای با هدف به تصویر کشیدن این حزب به عنوان ابزاری ایرانی زدند.

بنابراین شخصیت سیدحسن نصرالله تأثیری فراتر از اختلافات فرقه‌ای داشت؛ این شخصیت، حس تعلق و غرور را در جامعه شیعه عمیق‌تر و حس احترام و قدردانی را در میان بخش بزرگی از سنی‌ها و مسیحیان، نهادینه و به ساخت یک نماد ملی وحدت‌بخش کمک کرد که در تضاد با روایت آمریکایی-اسرائیلی در مقصر جلوه دادن حزب‌الله در مشکلات کشور لبنان قرار داشت.

نگاه سیاستمداران و جناح‌های سیاسی لبنان به شخصیت رهبر مقاومت

پرفسور حمیه در خصوص نوع نگاه سیاستمداران و جناح‌های سیاسی لبنان به شخصیت شهید نصرالله و چالش تصمیم دولت لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله، نیز گفت: ما باید بین برداشت داخلی از شخصیت سید نصرالله و معادله سیاسی مرتبط با سلاح‌های حزب‌الله تفاوت قائل شویم. به‌طور کلی، بیشتر طبقه سیاسی، چه متحدان و چه مخالفان، او را به‌عنوان رهبری استثنایی می‌دیدند که نمی‌توان او را در هیچ معادله داخلی یا منطقه‌ای نادیده گرفت.

 اما درباره مسئله خلع سلاح حزب‌الله باید گفت که از بعد داخلی، برخی از نیروها به ویژه القوات اللبنانیه، فالانژها و برخی از جریان‌های سنی شعار «انحصار سلاح در دست دولت» را مطرح می‌کنند. با این حال، این خواسته اغلب به‌عنوان یک کارت فشار سیاسی به جای یک برنامه عملی استفاده می‌شود، زیرا آنها می‌دانند که سلاح‌های حزب‌الله به یک معادله منطقه‌ای گره خورده که فراتر از قدرت دولت لبنان به تنهایی است.

از بعد خارجی نیز ایالات متحده و اسرائیل با این کارت بازی می‌کنند. آمریکا به‌طور مداوم خلع سلاح حزب‌الله را به‌عنوان شرط حمایت سیاسی و اقتصادی از لبنان تعیین می‌کند. اسرائیل سلاح‌های این حزب را بزرگترین تهدید برای امنیت خود می‌داند. بنابراین، هرگونه بحث رسمی در داخل دولت لبنان در مورد این موضوع تحت فشار مستقیم آمریکا و غرب صورت می‌گیرد و یک تصمیم صرفا حاکمیتی نیست. تصمیم به خلع سلاح حزب‌الله یک تصمیم صرفا لبنانی نیست؛ بلکه نتیجه فشار آمریکا و غرب است، در حالی که واقعیت داخلی (میزان قدرت و محبوبیت حزب‌الله) مانع از تبدیل آن به یک تصمیم عملی و قابل اجرا می‌شود.

موفقیت‌های سیدحسن نصرالله در تحقق اهداف حزب و محور مقاومت

پژوهشگر و استاد دانشگاه ماستریخت هلند با مورد تاکید قرار دادن دسیسه‌ها و خیانت جبهه غربی-عربی-صهیونیستی علیه مقاومت، قضاوت درخصوص تحقق اهداف حزب‌الله و محور مقاومت را نیازمند ارزیابی متوازن از دستاوردهای ملموس و کاستی‌های آشکار دانست و گفت: ابتدا باید ارزیابی متمرکزی از میزان موفقیت سیدحسن نصرالله در دستیابی به اهداف حزب‌الله و محور مقاومت ارائه داد. به‌طور کلی می‌توان گفت که او به دستاوردهای استراتژیک قابل توجهی دست یافت از جمله:

۱. تبدیل حزب‌الله به یک نیروی نظامی و سیاسی منطقه‌ای: او یک زیرساخت نظامی پیشرفته به عنوان قوی‌ترین نیروی مسلح غیردولتی در منطقه با قابلیت‌های موشکی و عملیاتی ایجاد کرد که اسرائیل را مجبور به تجدیدنظر در محاسبات خود کرد.

۲. تقویت جایگاه و نمادگرایی مقاومت: او محور مقاومت را به یک شبکه مؤثر برون‌مرزی تبدیل کرد که قادر به پشتیبانی از عملیات و تبادل تخصص و آموزش بود.

۳. دستاوردهای تاکتیکی و سیاسی در داخل لبنان و تبدیل حزب به یک بازیگر اصلی در محافل تصمیم‌گیری این کشور.

۴. اخراج اسرائیل از جنوب لبنان (۲۰۰۰) و ایجاد حالت بازدارندگی پس از ۲۰۰۶، نکاتی که از نظر داخلی و محلی به عنوان پیروزی‌های نمادین و عملی تلقی می‌شدند و اعتبار حزب را به‌عنوان یک نیروی مقاومت تقویت کردند.

شهید نصرالله همچنین به یک دستاورد کیفی در شکست دادن تکفیری‌ها و جلوگیری از اشغال لبنان توسط آنها دست یافت. این موضوع، کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده را بر آن داشت تا به‌طور خستگی‌ناپذیری برای اعمال تحریم‌های بین‌المللی و اسرائیلی بر مقاومت و دولت لبنان تلاش کنند که آثار منفی در پی داشت از جمله:

۱. جنگ شدیدی که ایالات متحده و متحدانش علیه ملت و دولت لبنان به راه انداختند، از جمله محاصره اقتصادی، مالی و تجاری، غارت دارایی‌های بانک‌های لبنان و جلوگیری از انتقال‌های خارجی به لبنان بر ثبات داخلی تأثیر منفی گذاشت.

۲. جبهه صهیونیستی-آمریکایی از بحران لبنان سوء‌استفاده کرد و تلاش کرد تا از طریق تنش فرقه‌ای و تزریق مبالغ هنگفت پول برای تحریف چهره مقاومت، جبهه داخلی لبنان را بی‌ثبات کند.

۳. همکاری غربی-عربی منجر به افزایش فشار بر لبنان و اقتصاد آن شد. همچنین حزب‌الله را به هدفی برای کمپین‌های اطلاعاتی و حملات هدفمند تبدیل کرد.

وی با طرح این پرسش که با موارد مطرح شده، آیا اهداف محور مقاومت محقق شد یا خیر افزود: تا حدی بله، از نظر ایجاد قابلیت‌های بازدارنده، گسترش نفوذ منطقه‌ای و تبدیل مقاومت به یک بازیگر فعال در سیاست‌های منطقه‌ای از طریق تصمیم‌گیری ملی خود محقق شد. سیدحسن نصرالله در تبدیل حزب‌الله به یک بازیگر منطقه‌ای مؤثر، فعال کردن معادله بازدارندگی با اسرائیل و حمایت از محور مقاومت موفق بوده است. با این حال، خیانت غربی-عربی-صهیونیستی تلاش کرده است تا پایه‌های این دستاوردها را از طریق هزینه‌های سنگین سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که دولت و مردم لبنان متحمل شده‌اند، تضعیف کند.

وضعیت فعلی حزب‌الله تحت رهبری شیخ نعیم قاسم

حمیه، درباره جایگاه حزب‌الله تحت رهبری شیخ نعیم قاسم تاکید کرد که حزب‌الله حزبی مبتنی بر یک فرد نیست، بلکه مبتنی بر یک ساختار سازمانی منسجم است. انتقال رهبری به شیخ نعیم قاسم، تداوم در دیدگاه و رویکرد حزب را حفظ کرد. شیخ نعیم قاسم شخصیتی متفاوت از سیدحسن نصرالله دارد و بیشتر یک شخصیت فکری-سازمانی است تا یک شخصیت کاریزماتیک-رسانه‌ای. او شاید به اندازه سید نصرالله چهره کاریزماتیک و مردمی نداشته باشد، اما تجربه گسترده‌ای در ساختار داخلی حزب دارد. رهبری اکنون بیشتر به سمت رهبری جمعی گرایش دارد، یعنی توزیع نقش‌ها بین دفاتر سیاسی و نظامی برای کاهش تأثیر فقدان یک رهبر کاریزماتیک.

وی درباره وضعیت فعلی حزب‌الله نیز گفت: این حزب به رغم فشارهای عظیم، همچنان قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کرده است.

در سطح مردمی، به رغم افزایش توطئه صهیونیستی-آمریکایی، غربی و عربی علیه مقاومت و محیط آن همراه با تلاش‌های اطلاعاتی گسترده و بودجه‌های هنگفتی که برای خنثی کردن حمایت داخلی لبنان از طریق تداوم بحران اقتصادی سرمایه‌گذاری می‌شود، حمایت مردمی از مقاومت رو به افزایش است. بنابراین پایگاه اصلی حزب همچنان مستحکم است.

از نظر منطقه‌ای، این حزب همچنان یک عنصر کلیدی در محور مقاومت است و پس از سلسله جنگ‌هایی که علیه آن انجام شده، تجربه جنگی بیشتری دارد.

آیا خلع سلاح مقاومت محقق می‌شود؟

این استاد لبنانی با تاکید بر اینکه خلع سلاح مقاومت محقق نخواهد شد، افزود: تمام تجربیات قبلی ثابت کرده که این حزب حاضر به کنار گذاشتن سلاح‌های خود نخواهد بود، زیرا آن را تضمین اصلی برای بازدارندگی اسرائیل و محافظت از لبنانی‌ها در برابر جنایات اسرائیل می‌داند.

خلع سلاح حزب‌الله در آینده قابل پیش‌بینی، نه با تصمیم داخلی و نه با فشار خارجی محقق نخواهد شد. آنچه ممکن است رخ دهد، تلاش‌هایی برای تنظیم رابطه بین سلاح‌های حزب و دولت است، نه خلع سلاح آن. حزب‌الله تحت رهبری شیخ نعیم قاسم، انسجام و تداوم خود را حفظ می‌کند و سلاح‌های مقاومت برای سال‌های آینده بخشی از معادله لبنان و منطقه باقی خواهند ماند.

........................

پایان پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha