اقدام رژیم اشغالگر صهیونیستی در بهرسمیت شناختن «سومالیلند» بهعنوان کشوری مستقل، صرفاً یک تصمیم دیپلماتیک نمادین نیست، بلکه بخشی از یک پروژه ژئوپلیتیک گسترده برای بازترسیم موازنه امنیتی در دریای سرخ و شاخ آفریقا بهشمار میرود؛ پروژهای که با هماهنگی کامل آمریکا و در ائتلاف عملی با امارات متحده عربی دنبال میشود. این تحول، همزمان با تشدید بحرانها در یمن و جنوب شبهجزیره عربستان، نشاندهنده گسترش دامنه مداخلات غیرمستقیم این محور در مناطق پیرامونی محور مقاومت است.
نشریه الاخبار طی یادداشتی به قلم محمد عبد الکریم أحمد با تاکید بر اعلام رسمی این اعتراف از سوی بنیامین نتانیاهو در تماس تلفنی علنی با رئیس «جمهوری سومالیلند»، نوشت: این اقدام پیامی روشن به بازیگران منطقهای داشت: تلآویو قصد دارد نقش فعالتری در معادلات آفریقای شرقی ایفا کند و از شکافهای سیاسی و سرزمینی موجود، برای تثبیت حضور امنیتی خود بهره ببرد. این اقدام، در امتداد تلاشهای فزاینده برای فشار غیرمستقیم بر کشورهایی چون مصر و عربستان سعودی نیز قابل ارزیابی است.
هماهنگی اسرائیل، آمریکا و امارات؛ پروژهای فراتر از سومالی
نفوذ اسرائیل در جنوب دریای سرخ، پیش از این نیز از مسیرهایی چون «مقابله با تروریسم»، «مهار انصارالله» و «مقابله با نفوذ ایران» دنبال شده بود. این نفوذ با هماهنگی کامل واشنگتن و با پشتیبانی لجستیکی و نظامی امارات، بهویژه در جزایر حساس اطراف بابالمندب، عمق بیشتری یافته است. ساخت تأسیسات نظامی امارات در جزایر راهبردی منطقه، بخشی از همین پازل امنیتی مشترک بهشمار میرود.
در این چارچوب، سومالیلند بهدلیل موقعیت جغرافیایی ویژه خود ــ نزدیکی به سواحل تحت کنترل انصارالله یمن ــ به یک پایگاه پیشرو برای جمعآوری اطلاعات، عملیات نظارتی و حتی اقدام مستقیم نظامی تبدیل میشود؛ نقشی که از نگاه محافل امنیتی اسرائیل، مشابه الگوی همکاری تلآویو با جمهوری آذربایجان در مجاورت ایران است، اما با دامنهای بسیار گستردهتر.
سومالیلند؛ از رؤیای استقلال تا ابزار رقابت قدرتها
اقلیم سومالیلند که بیش از سه دهه برای کسب مشروعیت بینالمللی تلاش کرده، در اسرائیل شریکی یافت که حاضر است این مطالبه را در ازای همکاریهای امنیتی و نظامی پاسخ دهد. این شناسایی، همزمان با تحرکات دیپلماتیک هرجیسه و زمزمههای شناسایی از سوی برخی کشورها، نشان میدهد که این اقلیم به ابزاری در رقابت قدرتهای فرامنطقهای تبدیل شده است.
در مقابل، اتیوپی یکی از اصلیترین ذینفعان این تحول بهشمار میرود. حضور اسرائیل در سومالیلند، مطالبات دیرینه آدیسآبابا برای دسترسی به دریای سرخ را تقویت کرده و فشار مضاعفی بر جیبوتی، اریتره و دولت مرکزی سومالی وارد میکند. واکنش محتاطانه و آرام اتیوپی به این اقدام، نشانهای از رضایت ضمنی این کشور تلقی میشود.
پیامدهای منطقهای؛ تشدید قطببندی و آزمون چین
این اقدام، خطر تشدید شکافها و بیثباتی در شاخ آفریقا را افزایش داده است. جیبوتی و اریتره، که بیشترین آسیب اقتصادی و امنیتی را متحمل خواهند شد، نسبت به این روند هشدار دادهاند. جیبوتی با پیوستن به بیانیه محکومیت به ابتکار مصر، این اقدام را نقض آشکار اصول حقوق بینالملل دانست و آن را سابقهای خطرناک برای تجزیه کشورها توصیف کرد.
در سطحی فراتر، مسئله سومالیلند به یکی از پروندههای رقابت آمریکا و چین در آفریقا تبدیل شده است. هرچند واشنگتن بهصورت رسمی از شناسایی این اقلیم سخن نگفته، اما هماهنگی کامل با اسرائیل نشان میدهد که این اقدام بدون چراغ سبز آمریکا ممکن نبود. اکنون نگاهها به واکنش چین دوخته شده است؛ واکنشی که میتواند تعیینکننده موفقیت یا شکست این «بالن آزمایشی» اسرائیل باشد.
در مجموع، اعتراف اسرائیل به سومالیلند را باید بخشی از راهبرد کلان تغییر ژئوپلیتیک شاخ آفریقا دانست؛ راهبردی که با هدف تثبیت نفوذ امنیتی، مهار محور مقاومت و بازتعریف مسیرهای راهبردی دریای سرخ دنبال میشود و پیامدهای آن میتواند فراتر از سومالی، کل معادلات منطقه را تحت تأثیر قرار دهد.
..........................
پایان پیام
نظر شما